جنگ و خیانتکاران و خدمت‌گزاران؟

پرسشها از ایرانیان و پاسخها از ابوالحسن بنی‌صدر

 

٭ پرسش:

با سلام

آقای بنی صدر خواهش و سئوالی داشتم درباره عملیات نصر و توکل که متاسفانه به شکست انجامید تو کلیپی که مربوط به مصاحبه آقای شمخانی در سال88 هست شما را از اتهام دروغین خیانت تبرئه می کند اگر ممکن است  اطلاعاتی درباره این عملیات اگر دارید و وضعیت نیروهای عراق در زمان شروع عملیات برای ما نسل جوان قرار دهید اتفاقات بعد از عملیات که برای شما در مجلس افتاد و انفجار هواپیمای هرکولس فرماندهان ومحاکمه فرماندهان  این باوررا به وجود میاره که یک خیانت بزرگ از طرف مخالفان شما و حاکمان امروز در بین بوده و تمام سعی خود را می نمایند تا آن را پنهان کنند آیا ممکن است اطلاعات محرمانه عملیات نصر و توکل توسط این افراد به نیروهای دشمن از طریق روش هایی انتقال پیدا کرده باشد فقط برای اینکه بتوانند به شما ضربه بزنند؟

 

● پاسخ پرسش: خدمت و خیانت و خدمتگزار و خائن؟:

   از این‌جا شروع می‌کنم که انقلابهائی که استبداد بعد از انقلاب را به خود دیده‌اند، بدون استثناء، تجاوز خارجی و جنگ دیرپا یکی از عوامل و در شمار عوامل تعیین کنندهبرای باز سازی استبداد  بوده‌است. در ایران بعد از انقلاب مشروطیت و در انقلاب بعد از ملی کردن نفت و در ایران بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 که، درآن، گل بر گلوله پیروز شد، هربار، در بازسازی استبداد، قدرت خارجی، از راه مداخله نظامی – سیاسی، نقش اول را داشته‌است. اما مراجعه کننده به قدرت خارجی و ایجادکننده فرصت و امکان برای مداخله آن«عنصر ایرانی» "در تقلا برای باز سازی استبداد" بوده‌است. این امر واقع که، در جهان و ایران،یک مورد بازسازی استبداد بدون حضور و مداخله قدرت خارجی ممکن نگشته‌است، می‌گوید و به فریاد می‌گوید که خیانت کدام و خیانت کنندگان چه کسانی بوده‌اند. رابطه امرهای واقع با یکدیگر، آنها را به سخن در می‌آورد و به زبان خود می‌گویند خادمان کیان و خائنان چه کسانی هستند:

 

حقیقت را از زبان امرهای بشنویم:

1.از انقلاب بدین سو، باگروگانگیری است که قدرت امریکا محور سیاست داخلی و خارجی ایران می‌شود: به دنبال ناگزیر کردن حکومت بازرگان از استعفاء، از زبان آقای بهشتی، طولانی کردن مدت در وضعیت گروگان نگاه داشتن اعضای سفارت امریکا، دو هدف داشته است. او گفته‌است: «باید از گروگانها مثل آتو برضد بنی‌صدر و کارتر استفاده‌کرد». چگونگی استفاده از گروگانها برضد کارتر آسان به ذهن می‌آید اما برضد بنی‌صدر چگونه ممکن بود از گرورگانها استفاده کرد؟ پاسخ را از زبان امرهای واقع بشنویم:

1.2. نگاه داشتن امریکائیان در گروگان تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، استفاده از گروگانها بر ضد کارتر و بسود ریگان شد. در روز 13 آبان 1359) 4نوامبر 1380) آقای هاشمی رفسنجانی، در مجلس، گفت: درآینده خواهند گفت که ما سبب شکست کارتر و پیروزی ریگان شدیم.

1.3. «از اتفاق»!، در همان روز،  «نمایندگانی» طرح برکناری رئیس جمهوری ایران را از فرماندهی کل قوا به امضاء می‌رساندند. 

     چرا این دو امر واقع با یکدیگر رابطه دارند؟ پاسخ را از زبان امرهای واقع بشنویم:

1.4. در اکتبر 1980، معامله‌ای پنهانی برسر گروگانهای امریکائی با ستاد انتخاباتی ریگان - بوش، نامزدهای ریاست جمهوری و معاونت ریاست جمهوری امریکا انجام گرفت که وقتی از پرده بیرون افتاد، اکتبر سورپرحایز نام گرفت. درست روزی بعد از انجام این معامله، و در بحبوحه جنگ، آقایان هاشمی رفسنجانی و رجائی، گفتند: ما اسلحه امریکائی را نمی‌خواهیم. در معامله‌ای هم که با حکومت کارتر برسر گروگانها انجام گرفت، با آنکه طرف امریکائی حاضر بود اسلحه و قطعات یدکی خریداری شده در رژیم شاه را به ایران تحویل دهد، طرف ایران آن را مطالبه نیز نکرد. کسانی این کار را کردند که با کودتای خرداد 60، شروع به خرید اسلحه امریکائی از طریق اسرائیل کردند و وارد معامله پنهانی دیگری با امریکا و کشورهای اروپائی شدند که وقتی از پرده بیرون افتادند، افتضاح ایران گیت نام گرفت.

    این امر واقع می‌گوید که «طرف ایرانی» معامله نمی‌خواست باوجود تصدی فرماندهی کل قوا توسط بنی‌صدر، اسلحه و قطعات یدکی در اختیار ارتش ایران قرار بگیرند. 

 

2. گروگانگیری دست‌آویزی شد برای توجیه تحمیل جنگ به ایران با هدف جلوگیری از تحقق هدف انقلاب که استقرار مردم سالاری بود. اینک اسناد، از جمله، نامه محرمانه آلکساندر هیگ به ریگان - جنگ برضد ایران با چراغ سبز حکومت کارتر انجام گرفته‌است آیا حکومت ریگان بنابر ادامه همان سیاست دارد یا نه؟ - و گزارش برژنسکی، مشاور امنیتی کارتر به او – حمله عراق به ایران بسود هدفهای امریکا است – می‌گویند که تجاوز ارتش صدام به ایران، با چراغ سبز امریکا و با حمایت‌های همه جانبه دولت‌های سعودی و کویت و شیخ‌های خلیج فارس، از سوئی و خیانت خائنان از سوی دیگر، میسر شده‌است. گزارشی را هم رژیم صدام از گفتگوی او با خانم کاسپی، سفیر امریکا در عراق، انتشار داد، در آن گزارش از جمله آمده‌است: با حمله به ایران، ما طوفان انقلاب ایران را از منطقه برگرداندیم و حمله به ایران با حمایت امریکا و کشورهای عرب انجام شد. پس کو پاداش ما؟ 

      در ایران ،زمینه تجاوز عراق به ایران، بدین‌سان ساخته شد :

2.1. در ایران، کودتای نوژه تدارک دیده شد. سازماندهی آن می‌گوید که هدفش متلاشی کردن شیرازه ارتش ایران بود. از راه اتفاق نیست که بلافاصله بعد از کشف کودتا، دو امر تعیین کننده واقع شدند:

● آنها که درکار باز سازی استبداد بودند، با تحصیل موافقت آقای خمینی به جان ارتش افتادند. با ارتش چنان کردند که در هفته‌های پیش از حمله ارتش صدام به ایران، بنابرگزارش فرمانده نیروی زمینی، میزان آمادگی نیروی زمینی صفر بود. شماری بزرگ از خلبانان و افسران نیروی هوائی ایران نیز دستگیری و توسط آقای ری شهری، شماری از آنان اعدام شدند.

● بنابر اسناد رسمی محرمانه انگلستان که از قید محرمانه رها شده‌اند، آقایان براون، وزیر امورخارجه اسبق انگلستان و دکتر بختیار و اویسی نزد صدام می‌روند و به او اطمینان می‌دهند که ارتش ایران متلاشی است و هرگاه به ایران حمله کند، پیروزی ارتش او قطعی است. وزیر تشریفات صدام حسین نیز، این امر واقع را باز گفته‌است.

2.2. با آن‌که آقای یاسر عرفات را روانه بغداد کردم تا مگر صدام را از حمله به ایران منصرف کند، صدام به این گمان که ظرف 4 روز تا یک هفته ارتش ایران از پای در می‌آید، به ایران حمله کرد.  ایران ظرف 4 روز تا یک هفته از پای در نیامد. باوجود این که شیرازه ارتش از هم پاشیده بود، زیر حملات دشمن، با تجدید سازمان و مهار کردن ارتش متجاوز موفق شد. با پایان ماه اول، مسلم شد که ایران از پای در نمی‌آید. از راه اتفاق نیست که معامله پنهانی برسر گروگانها، در حوالی 20 اکتبر 1980 بعمل آمد. 

2.3. بعدها، در دادگاه رسیدگی به فروش اسلحه محرمانه به ایران و عراق، آلن کلارک، وزیر دفاع در حکومت تاچر گفت: جنگ عراق با ایران در سود انگلستان و غرب بود اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم. امرهای واقع بالا می‌گویند اسباب ایجاد یعنی تجاوز ارتش صدام به ایران چگونه فراهم شده‌است. اما از زمانی که صدام دانست حمله ارتش او شکست خورده‌است، آماده پذیرفتن صلح شد. بنابراین، اسباب ادامه جنگ را توسط آقای خمینی و دستیاران او فراهم کرده‌اند.

 

2.4. اینک امرهای واقع بالا نحوه استفاده از گروگانها برضد بنی‌صدر را بدست می‌دهند: معامله پنهانی با حکومت ریگان و بوش و حکومت تاچر. در این معامله، طرف امریکائی پذیرفته بود به طرف ایرانی اسلحه تحویل دهد. با آلوده شدن آقای خمینی به این معامله، او ناگزیر بود یا بنی‌صدر را با معامله پنهانی و بازسازی استبداد موافق کند و یا برضد او کودتا کند. بنی‌صدر بر دو حق، یکی استقلال و آزادی و  دیگری، بستگی حیات ملی ایرانیان به بدیلی نماد استقلال و آزادی، ایستاد. کار جنگ را هم داشت با پیروزی به پایان می‌برد. پس کودتا، بقصد ادامه جنگ، در سود مشترک بازسازان استبداد و «انگلستان و غرب» و دیگر هدفها (درکتاب خیانت به امید شماره کرده ام) ضرور شد و در خرداد 1360 انجام گرفت.

    نه تنها به این دلیل که این امرهای واقع می‌گویند چگونه از گروگانها برضد بنی‌‌صدر استفاده شده‌است، بلکه جز این طرز، هیچ طرز استفاده دیگری از گروگانها برضد بنی‌صدر نیز وجود نداشت

 

٭ حقیقت در باره ادامه جنگ باز از زبان:     

3. بنابر سند محرمانه وزارت خارجه انگلستان که از قید محرمانه خارج شده‌است، در چهارمین ماه جنگ، رئیس ستاد ارتش اردن به انگلستان می‌رود و به مقامات انگلیسی می‌گوید: حمله ارتش عراق به ایران شکست خورده‌است و صدام بر آن‌است که کار جنگ را به پایان برد. 

 

4. در ششمین ماه جنگ، دو هیأت، یکی هیأت اعزامی از سوی کنفرانس عدم تعهد و دیگری از سوی سازمان کشورهای اسلامی به ایران آمدند و پیشنهاد صلح آوردند. هردو پیشنهاد بسود ایران بودند. شورای عالی دفاع پیشنهاد غیر متعهدها را بهتر یافت و آن را با اصلاحاتی پذیرفت. آقای خمینی نیز با رأی شورای عالی دفاع موافقت کرد. 

 

5. هیأت عدم تعهد به بغداد رفت و موافقت صدام را با پیشنهاد بدست آورد و قرار بر آمدن هیأت در 24 خرداد 1360 به ایران شد. اما پیش از آن،

 

6. سه تن، آقایان بهشتی و هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای نزد آقای خمینی رفتند و به او گفتند: امروز محبوبیت بنی‌صدر بقدری است که اگر روحانیت با او طرف شود، او بر روحانیت غلبه می‌کند. هرگاه جنگ را تمام کند، سوار تانکهایش می‌شود و به تهران می‌آید و دیگر شما نیز حریف او نخواهید شد. آقای خمینی به بنی‌صدر اتمام حجت کرد: اگر با شرائط او موافقت کند (دو شرط اصلی همکاری با سازش کنندگان پنهانی با امریکا و موافقت با سرکوبها، از جمله انحلال 8 سازمان سیاسی)، عزیز است، رئیس جمهوری و فرمانده کل قوا است و هرکس را او بخواهد نخست وزیر می‌شود و اگر موافقت نکند، او (آقای خمینی) تا آخر خواهد رفت. بنابر آنچه آقای هاشمی رفسنجانی در عبور از بحران نوشته‌است، آقای خمینی می‌دانسته‌است که بنی‌صدر شرائط او را نخواهد پذیرفت. بنی‌صدر نپذیرفت و او به هاشمی رفسنجانی دستور داد: کار بنی‌صدر را زودتر تمام کنید.

    رفتن این سه تن نزد آقای خمینی امر واقعی بود که نسبت به آن سکوت می‌کردند. قول آقای شمعخانی و یکی دیگر، جز بازگو کردن قول این سه – حالا علنی شده‌است که نزد آقای خمینی رفته و اعلان خطر کرده‌اند- نیست.

 

7. از هدفهای کودتا یکی ادامه دادن به جنگ بود. از بعد از سرکشیدن جام زهر تسلیم، مکرر می‌گفتند که هیچگونه پیشنهاد صلحی که صدام آن را پذیرفته باشد به ایران داده نشده بود. تا این‌که، نزاعهای درونی سبب شد که مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با مجله الموقف العربی که در قبرس منتشر می‌شد، در اواخر اسفند 1360 یعنی 9 ماه بعد از کودتا، باز انتشار یابد و متن آن این‌است:

    «نمی خواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم. این سری نیست که آن را فاش کنم. صدام حسین توسط میانجی​ها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقب نشینی کند. ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد».

     اما جام زهر شکست را همین آقای هاشمی رفسنجانی به دست آقای خمینی داد و او سرکشید. با رژیم  صدام بود  که برسر متارکه جنگ توافق شد. و صدام بود که طرف مکاتبه با هاشمی رفسنجانی شد. بدین‌قرار، پیشاپیش، او دروغی را تکذیب کرده‌است که بعدها، چندبار تکرار کرد.

 

8. در 4 شهریور 1393، هاشی رفسنجانی در مصاحبه با شماره 4 نشریه "رمز عبور "در پاسخ به رحیم صفوی،از وجود دادگاه نظامی که بنا داشته است فرماندهانی را محاکمه کند، سخن بمیان می‌آورد. در توضیح آن، گفته شده‌است که از جمله قرار بر محاکمه رحیم صفوی، بخاطر از دست دادن فاو بوده‌است: 

   «اکبر هاشمی رفسنجانی رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در واکنش به حملات محسن رضائی دبير مجمع تشخيص و رحيم صفوی، به دادگاه‌های نظامی بعد از جنگ اشاره کرد. در هفته‌های گذشته رحيم صفوی مشاور رهبری و فرمانده سابق سپاه در مصاحبه با نشريه رمز عبور پيرامون چگونگی پذيرش قطعنامه ۵۹۸ اظهار داشت رفسنجانی به دليل برنامه برای کسب قدرت بعد از آيت‌الله خمينی جنگ را پايان داد تا بعدا مشکلی نداشته باشد».

   اما قول آقای رحیم صفوی یک امر واقع مستمر است. بنابرگزارش‌های رسمی در باره ایران گیت، فرستاده دستیاران آقای خمینی به لندن برای گفتگوهای با سرهنگ نورث، عضو شورای امنیت ملی امریکا، فهرستی از 1000 میانه‌رو، در اختیار سرهنگ نورث می‌گذارد و تأکید می‌کند جنگ باید در شکست به پایان برسد تا که میانه‌روها بتوانند بر ایران حکومت کنند.

     امر واقع دیگری نیز قول آقای رحیم صفوی را تصدیق می‌کند: از تاریخ معینی بدین سو، قوای ایران موقع متفوق خویش را از دست می‌دهد و شکستها از پی یکدیگر، کار را به پذیرش قطعنامه  ۵۹۸ می‌کشاند. آن تاریخ معین، سال انتخابات ریاست جمهوری امریکا و نامزد شدن بوش (پدر) و شعار انتخاباتی او شدن" استقرار صلح در جهان و بخصوص خاورمیانه" ‌است

 

9. بنابر گزارشهای رسمی درباره ایران گیت، امریکا و انگلیس و کشورهای اروپائی به دو طرف به اندازه‌ای اسلحه می‌دادند که جنگ ادامه پیدا کند بدون این‌که یکی از دو طرف پیروز بشود. هاشمی رفسنجای امروز می‌گوید )مآخذ بالا): «بله، من از آن روزی که مطرح کردم يک عمليات کاملاً موفق و بعد ختم جنگ، هيچ وقت عمليات به اهداف خودش نرسيد، نه خيبر نه بدر نه والفجر ۸ نه کربلای ۵ نه کربلای ۴ و حتی نه عمليات حلبچه. البته تحليل واقعی خود من اين است که خب امکاناتی که اينها تهيه می‌کردند همين مقدار در شکستن خط کشش داشتند و بعد هم که دشمن می‌آمد و تلفاتی می‌دادند، ظرفيتشان تمام می‌شد. نيروهای ما معمولاً دو سه ماهه می‌آمدند در جنگ و وقتی هم که ۱۵ - ۱۰ روز عمليات می‌شد، ديگر اينها قوت پيشرفت نداشتند و حداکثر می‌توانستند خط خودشان را حفظ کنند».

    آیا او نباید توضیح بدهد باوجود نبود تسلیحات کافی چرا باید جنگ تا رسیدن به این حد از ناتوانائی ادامه می‌یافت؟ 

 

10. در همان مصاحبه 4 شهریور، هاشمی رفسنجانی در همان حال که می‌گوید ظرفیت و امکانات وجود نداشته‌اند، سران سپاه  (رضائی و رحیم صفوی و...  ) را متهم می‌کند:

  «يک سوءظنی هم هست که من قبول ندارم و آن اينکه بعضی‌ها همان موقع هم می‌گفتند که اينها می‌دانند اگر ما در اين عمليات تا آخر پيروز بشويم، جنگ ختم می‌شود و عقبه و مجلس می‌گفتند. مثلاً ما وقتی که از فاو وارد شديم، تصور خود من اين بود که ما بايد برويم رابطه عراق را با دريا کاملاً قطع کنيم ولی در کارخانه نمک مانديم و جلو نرفتيم. بقيه عمليات هم شبيه به اين. ولی انصافش اين بود که کشش نيروهايی که آماده می‌شدند برای جنگ ديگر بيش از اين نبود، يعنی آنقدر ظرفيت نداشتند»

   بنابراین قول، فرماندهان از پیشروی تن زده‌اند که طرح هاشمی رفسنجانی ) قطع رابطه بصره با دریا به قصد امتیاز گرفتن از صدام و پایان دادن به جنگ( ملی نشود، سهل است اسباب شکست را فراهم کرده‌اند تاکه جنگ ادامه پیدا کند. اینان در دادگاه نظامی محاکمه شده‌اند بی‌آنکه مردم ایران کمترین اطلاعی از وجود دادگاه پیداکنند، چه رسد به آنچه در آن گذشته‌است. هرگاه آقای رحیم صفوی حقیقتی را برزبان نمی‌آورد، دادگاه نظامی همچنان «سری از اسرار نظام» باقی می‌ماند.

     10 امر واقع بالا می‌گویند خائنان چه کسانی و خیانتهاشان کدامها بوده‌اند. و نیز می‌گویند خدمتگزاران مردم ایران و وطن دوستان کیانند و خدمتهاشان کدامها بوده‌اند:

 

٭ خیانت‌کاران و خیانتهاشان:

●  خیانت‌کاران آنها بودند که مدیریت کودتای خرداد 60، مانع از آن شدند که درآن تاریخ جنگ به پایان برسد. از آن پس، برای استقرار رژیم ولایت مطلقه فقیه، درادامه جنگ، با امریکا و انگلیس و اسرائیل و دولتهای فاسد منطقه سود مشترک یافتند و وسیله ادامه جنگ بمدت 8 سال شدند. اینان سازشهای پنهانی(اکتبر سورپرایز و ایران گیتها و...  ) را سازمان دادند و در پی برملاء شدن افتضاح ایران گیت، لقب ایران گیتی جستند و هم اکنون هم بر ایران حکومت می‌کنند  (خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی و روحانی و رضائی و ... )

 

● خیانتهاشان از جمله عبارتند از:

1. ادامه دادن به جنگ بمدت 8 سال و پایان بخشیدن به آن در شکست با قربانی کردن یک نسل ایرانی و واردکردن 1000 میلیارد دلار خسارت با ایران  (بنابر قول رفسنجانی در نماز جمعه) . در حقیقت، یک نسل ایرانی یا درجنگ کشته و معلول شد و یا فرصت رشد را از دست داد. و

2. کودتا برضد انقلاب و استقرار استبداد ولایت مطلقه فقیه با استفاده از جنگ و خونبارترین سرکوبگری‌ها. واپسین جنایت دوره جنگ کشتار زندانیان سیاسی در مرداد و شهریور 1367، بعد از سرکشیدن جام زهر شکست درجنگ بود.

3. دائمی کردن  «نهادهای انقلاب») دادگاه انقلاب و سپاه و کمیته‌ها که جزء نیروی انتظامی شدند و...( و درحقیقت، استقرار 18 ستون پایه استبداد فراگیر  )برای آگاهی از تفصیل رجوع کنید به کتاب توتالیتاریسم نوشته ابوالحسن بنی‌صدر(  . و

4. از خود بیگانه کردن اسلام در ایدئولوژی استبداد فراگیر و روش بکاربردن خشونت. و 

5. ایجاد شرائط و فرصت برای استقرار قوای نظامی امریکا در خلیج فارس و به محاصره آتش و پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی امریکا و اسرائیل درآمدن ایران. و

6. قربانی کردن نیروهای محرکه‌ای که مرحله اول انقلاب ایران (سقوط رژیم شاه) را با پیروزکردن گل برگلوله، به فرجام رساندند. و 

7. برانگیختن سیل مهاجرت استعدادها که در یک دوره طولانی با صرف هزینه‌های سنگین، سرمایه اجتماعی عظیم ایران شده بودند. این سیل همچنان ادامه دارد و بقول صندوق بین‌المللی پول، سالانه 50 1هزار تحصیل کرده ایران را ترک می‌کنند. و

8. از هدفهای ادامه جنگ، یکی به تحلیل بردن ارتش و قدرتمند کردن سپاه بود. اینک سپاه تنها ستون فقرات رژیم ولایت فقیه نیست بلکه بر دولت و اقتصاد کشور مسلط است. ایران در تصرف مافیاهای نظامی – مالی و شبکه های تارعنکبوتی روابط شخصی است. و

9. سست کردن روزافزون رشته‌های همبستگی ملی و قراردادن کشور در لبه پرتگاه: یا رژیم و یا متلاشی شدن ایران. و

10. دستیار امریکا و انگلیس و اسرائیل و رژیمهای فاسد عرب شدن در برگرداندن طوفان انقلاب)موضوع گفتگوی صدام با سفیر امریکا( و تبدیل کردن انقلاب به عامل ترس از جنبش و خیانت و جنایت و فسادگستری. و

11. جانشین کردن  استقلال نسبی که به یمن انقلاب ایران در قلمرو نفت و اقتصاد بدست آمده بود، با وابستگی و متوقف کردن بنای اقتصاد تولید محور و بازسازی اقتصاد مصرف محور .

12. نگاه‌داشتن مداوم جامعه ایرانی در بحران که بحران اتمی سومین بحران بزرگ خارجی/داخلی (بعد ازگروگانگیری و جنگ) است. برآن افزوده می‌شود بحران چهارم در روابط با کشورهای آسیای میانه و گرفتارکردن ایران در جنگهای منطقه‌ای در شرق و غرب کشور.   

 

● خدمتگزاران و خدمتها که به ایران و مردم ایران کرده‌اند:

     خدمتگزاران آنهایند که استقلال و آزادی و دیگر حقوق شهروندی ایرانیان را پاس داشتند و چون می‌دانستند متحقق کردن هدف ایران نیاز به صلح دارند، تا توانستند کوشیدند ایران را از تجاوز نظامی مصون بدارند. پس از حمله ارتش صدام به ایران، کوشیدند جنگ را در کوتاه‌ترین زمان و در پیروزی، به پایان رسانند. کودتای خرداد 60 که ادامه دادن به جنگ یکی از هدفهایش بود، می‌گوید که آنها به پایان بخشیدن به جنگ در پیروزی، در نهمین ماه جنگ، موفق شدند.  

 

● خدمتها که به ایران و مردم ایران کرده‌اند:   

1. کوشش برای جلوگیری از جنگ بدین‌خاطر که هم صلح حقی از حقوق انسان است و هم اگر جنگ روی نمی‌داد، امکان به نتیجه رساندن تجربه انقلاب و استقرار ولایت جمهور مردم وجود داشت. و  کوشش برای پایان بخشیدن به جنگ در پیروزی، در اولین فرصت. سند سری منتشر شده انگلستان می‌گوید: در چهارمین ماه جنگ، رژیم صدام شکست را پذیرفته بوده‌است. مهم‌تر از آن، قول سران 8 کشور اسلامی از زبان یاسرعرفات، بهنگام حضور در تهران برای ارائه طرح صلح خود بود: آنچه ارتش ایران کرد نه یک حماسه که یک معجزه بود.

2. درجنگ، رژیم صدام جنایت جنگی را روش کرده‌بود. از جنایتهایش حمله موشکی و بمباران شهرهای ایران بود. منتخب مردم ایران حاضر نشد واکنش جنایت رژیم صدام بگردد. دستور اکید داد که بسوی شهرهای عراق یک گلوله نیز شلیک نشود. در جبهه‌ها نیز، به دستور او، نه سربازان که فرماندهان می‌باید، هدف می‌شدند. بکاربردن قاعده «فقاتلوا ائمةالکفر» سبب شد که هربار قوای ایران حمله می‌کردند، سربازان و درجه‌داران عراقی فرصت را برای تسلیم شدن مغتنم می‌شمردند.

    آن رفتار، درجهانی که کشتار مردم بی‌دفاع و ویران کردن شهرها، بقصد شکستن اراده مقاومت و ایجاد روحیه حقارت و تسلیم رویه است (حمله امریکا به عراق و افغانستان و جنگ داخلی سوریه و حمله اسرائیل به غزه، همه جنایت)، برگ زرینی از تاریخ ایران و جهان و ترجمان بیان استقلال و آزادی بمثابه اندیشه راهنما و عنصری فرهنگی ماندگار، فرهنگ استقلال و آزادی و خشونت زدائی بی‌خدشه‌ای است. همان پیروز کردن گل بر گلوله در انقلاب ایران است. آن روش فرآورده بین استقلال و آزادی بود. این دو اثر الگو  و مایه مباهات ایرانیان، در تاریخ، از گذشته تا آینده‌، تا زمانی است که رفتاری همگانی بگردد. و

3. مبارزه با خشونت گستری در درون و بیرون مرزها از راه بکاربردن قواعد خشونت زدائی. و 

4. به اجرا گذاشتن اقتصاد تولید محور . و

5. وفای به عهد با وطن و با مردم ایران، و با انقلاب ایران و اتخاذ تدابیر و اجرای آنها بقصد جلوگیری از ایجاد ستون پایه‌های استبداد فراگیر. و

6. کوشش در غنی کردن وجدانهای تاریخی و اخلاقی و علمی و همگانی مردم ایران، با تجربه‌های تاریخی و رشته بهم پیوسته جنبشهای ایرانی و عوامل پیروزی و شکست آنها و حقوق شهروندی و حقوق ملی و عناصر مرکبه جمهوری شهروندان. و7. برقرار کردن جریان آزاد اندیشه‌ها و اطلاع‌ها ) تأسیس بحث آزاد و...) و مبارزه با انواع سانسورها و دفاع از استقلال و آزادی انسان دربرابر مهاجمان به استقلال و آزادی انسان، در بحبوحه جنگ. و

8.رها نکردن تجربه انقلاب ایران درپی کودتای خرداد 60 و عزم راسخ به نتیجه رساندن آن. و 

9. مبارزه مستمر با سه رأس مثلث زورپرست و افشای خیانتها ) افتضاح‌های اکتبر سورپرایز و ایران گیت‌ها و روابط پنهانی با امریکا و اسرائیل و...  ) و ترورها و فسادهای بزرگ و تجاوزها به حقوق انسان. و

10. ایستادن برحق و برخوردارکردن خویش از ویژگیهای بدیل/الگو استقلال و آزادی و حفظ ایران از خطر حمله نظامی و سرنوشت شومی که فقدان بدیل/الگو  را اجتناب ناپذیر می‌گرداند. 

    یادآور باید شد که ایرانیان به اهمیت چنین بدیل/الگوئی وجدان دارند. از این‌رو، از جنبش کاوه تا امروز، همواره ایجاد کننده این بدیل /الگو بوده‌اند و نگذاشته‌اند رشته این بدیل/الگو گسسته گردد. وجدان تاریخی آنها می‌گوید که هر زمان این رشته پاره گشته (از جمله ایران در حمله مغول و ایران درپایان صفویه و دوره قاجار) ایران به زیر سلطه رفته و در معرض تجزیه قرارگرفته‌است. بدین‌خاطر است که وجود الگو/بدیل نقشی بس تعیین کننده در ادامه حیات ملی دارد. آن‌گاه که به استقرار جمهوری شهروندان توانا می‌شود، این حیات در مردم سالاری و رشد برمیزان عدالت اجتماعی، جاودان می‌گردد. چنین باد.

 

٭ یادآوری در باره عملیات نصر و توکل:  

عملیات نصر  در 15 دی 1359 انجام گرفتند و نه بکل هدف که بخشی از هدف رسیدند. در این عملیات بود که آقای خامنه‌ای، درآغاز پاتک دشمن، گریخت. قوای ایران پشت به جبهه کرد. یک زمان گمان بردم کار ایران ساخته شد. خود را به جلو قوای در حال گریز رساندم و فریاد برآوردم: ایران را به دشمن می‌سپارید و می‌گریزید؟ بیائید از روی تن من عبور کنید. به گریه افتادند و بازگشتند. تثبیت جبهه کور تا نیمه شب به طول انجامید. 

عملیات توکل، در 20 دی ماه 1359 انجام شدند. عملیات دو هدف داشتند: هدف بزرگ شکستن محاصره آبادان و هدف کوچک زمین‌گیر و به محاصره درآوردن ارتش دشمن در این منطقه با هدف جلوگیری از تحرک ارتش صدام در جبهه‌های دیگر بهنگام عملیات ارتش ایران بود. عملیات به هدف بزرگ نرسیدند اما به هدف دوم دست یافتند. بعد از کودتا، استفاده از قوای زرهی ترک شد  و زیان‌های بزرگ ببارآورد. چراکه هدف جانشین ارتش کردن سپاه بود.

   سه رشته عملیات هم‌زمان انجام گرفتند. ارتش برآن بود که پس از آماده کردن کامل تسلیحات و تجهیزات، این حمله‌ها را آغاز کند. اما زیر فشار شدید، زود هنگام حمله را انجام داد. بعداز نتیجه بود که آقای خمینی متوجه شد که حق با ارتش بود و هرگاه چنان فشار شدیدی وارد نمی‌شد و ارتش می‌توانست پس از کامل کردن تدارکات خود حمله کند، پیروزی کامل بدست می‌آورد. این شد که به فشار آورندگان «تشر زد» و از آنها خواست که دیگر درکار ارتش دخالت نکنند.

٭ خوانندگانی که بخواهند خائنان را، از آغاز بشناسند، می‌توانند به سه جلد کتاب در باب سیاست امریکا در ایران و نیز خیانت به امید و درس تجربه و توانائی و ناتوانائی و دوره انقلاب اسلامی در ایران و در هجرت مراجعه کنند.  

 

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter