صوتی

تاثیرات انتخاب مجدد آقای اوباما بر خاورمیانه و ایران از دید بنی صدر

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: سلام بر هموطنان و سلام بر شهید عزیز ستار بهشتی که به تمام شهیدانی پیوست که قربانی شدند تا مردم ایران استقلال و آزادی بجویند و نیز سلام به زنان آزاده‌ای که در زندان در دفاع از حقوق خودشان اعتصاب غذا کردند و یاد آور شوم که آقای خزعلی‌ نیز بخاطر دستگیری دست به اعتصاب غذا زده است. این مقاومتها می‌‌گویند که رژیم بیهوده گمان می‌‌کند که می‌‌تواند ایران را به گورستان سکوت و خاموشی بدل کند، ایران سکوت نمی‌‌گزیند و این ملت فریاد خود را از زبان بهترین استعداد‌های خویش رسا و رساتر می کند.

عصر جدید: نظر شما درباره انتخاب مجدد آقای اوباما و تاثیرات این انتخاب در خاورمیانه و ایران چیست؟ آیا حمله جنگنده های سپاه به هواپیمای بدون سرنشین آمریکا تلاشی برای اکتبرسورپرایز از سوی ایران بود که توسط حکومت آمریکا مخفی شده بود و اخیرا فاش شد؟ درباره سخنان آقای لاریجانی در رابطه با مذاکره با آمریکا در "قعر جهنم" نیز تحلیلتان را ارائه دهید.

بنی صدر: موافق نیستم که رژیم می خواست با موشک پراکنی بسوی هواپیمای بدون خلبان امریکا، اکتبرسورپرایزی به زیان آقای اوباما درست کنند. این دفعه برخلاف دفعات قبل که طرف جمهوریخواهان را داشته اند، جانب رامنی را نگرفته اند، از قرار نگران این بوده اند که او و آقای نتانیاهو برای رژیم مشکلات زیادی فراهم کنند، بهرحال آقای اوباما به ریاست جمهوری انتخاب شد و همه واکنشهایی که رژیم نشان داده است، استقبال از این انتخاب و یک نفس راحت از آنچه که احتمال می رفت، بدتر از بد موجود باشد، است به دلیل اینکه فلسفه ی اینها اینست که باید بین بد و بدتر انتخاب کنند، مردم ایران را هم همواره گرفتار این مدار بسته کرده اند. کوشش ما هم اینستکه به مردم ایران توضیح دهیم که این مدار دروغ است و چنانچه بد را که انتخاب کردید گرفتار بدتر خواهید شد، چنانکه آقای اوباما هم آمد، جایزه ی صلح نوبل را هم گرفت ولی به مراتب بیشتر از آقای بوش قطعنامه و مجازات ضد ایران تعیین کرد، همین را بارها به مردم عزیز ایران هشدار داده بودم که آقای اوباما غیر از آقای بوش است، چون بوش افکار عمومی دنیا را بر ضد خود داشت، نمی توانست زیاد عمل کند و اوباما برعکس، چون این حمایت را دارد بیشتر می تواند عمل کند.

 

دستگاه آقای اوباما در نیویورک تایمز اطلاعی درز داد مبنی بر اینکه با ایران گفتگو شده است و قرار بر گفتگوی دوجانبه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است و بعد از این انتخابات، طرف آقای خامنه ای در ایران واکنشهایی نسبت به این اطلاع داشته است:

- آقای محمد جواد لاریجانی گفته است که اگر منافع نظام اقتضا کند در قعر جهنم با شیطان یعنی آمریکا مذاکره می کنیم، بگذریم از اینکه عقل قدرتمدار با با تخریب خود شروع می کند، چون اگر بخواهی در قعر جهنم با آمریکا گفتگو کنی، خود شما هم باید در قعر جهنم باشی.

- شیخ صادق لاریجانی هم گفته است آمریکا گمان نکند با نشستن بر سر میز مذاکره می تواند از ملت ایران باج بگیرد و لو داده که مذاکره ای در پیش است والا اگر مذاکره ای در کار نیست، چرا گمان بکند یا نکند که می تواند باج بگیرد؟

- آقای رییسی معاون کنونی قوه ی قضاییه(جلاد زندانیان سیاسی در سال 1367) گفته است که منحرفین یعنی طرفداران آقای احمدی نژاد صحبت از مذاکره و سازش با آمریکا می کنند که با خط رهبری زاویه دارد و آنطور که به من خبر دادند، علت این صحبت اینستکه آقای احمدی نژاد شکایت سختی از آقای خامنه ای دارد به این جهت که می گوید: "شما به من گفتی که تابوی مذاکره با آمریکا را بشکن و من پنج نوبت در نیویورک گفتم که حاضریم با آمریکا مذاکره کنیم، حالا که آن تابو شکسته، دارید گفتگو می کنید بدون اینکه به من اطلاع بدهید و مرا داخل آدم بدانید!"

 

پس دستگاه آقای خامنه ای آماده گفتگو است و طبق اطلاعاتی که به ما داده اند واقعا گفتگویی انجام گرفته است و در طرف آمریکایی هم خانم جارت مشاور ارشد آقای اوباما که از پدر و مادر آمریکایی در شیراز به دنیا آمده است، مذاکره را پیش می برد و آنطور که مطبوعات خارجی انتشار داده اند، اوباما می خواهد این گفتگوها در ماه دسامبر آغاز شود تا ماه مارس هم به نتیجه برسد. ببینیم آقای خامنه ای در ایران در چه موقعیتی است. قطعا در موقعیت خوبی نیست و به قول اهل قدرت، از موضع قدرت صحبت نمی کند به لحاظ اینکه:

- وضعیت اقتصادی ایران خراب است هرچقدر هم که دستگاه تبلیغاتی رژیم بخواهد آنرا انکار کند.

- دور دوم ریاست جمهوری آقای اوباما است پس آن نگرانی ای که در دور اول داشت که به یک نتیجه ای برسد که از آن در دور دوم استفاده کند را نیز ندارد، دستش باز است ولی در رابطه با آقای خامنه ای اینطور نیست.

- وضعیت آقای خامنه ای در منطقه نیز خرابتر از یک سال پیش است، به لحاظ سوریه که اکنون در دمشق هم زد و خورد است. می گویند که طرف ایران و روسیه موافق آن هستند که رژیم سوریه حفظ بشود، آقای اسد و دار و دسته اش مرخص بشوند و حکومت موقتی هم جایش را بگیرد، هرگاه این اطلاع حقیقت داشته باشد و آقای خامنه ای هم با این امر موافقت کرده باشد یعنی اینکه قبول کرده است که وضعیتش در منطقه ضعیف است. اگر این واقعیت که در خود عراق، حتی شیعه ها هم از دخالتهای سپاه قدس جان به لب شده اند، را هم اضافه نمایید، آنگاه وضعیت آقای خامنه ای در منطقه برایتان روشن خواهد شد.

- ضعف بعدی در مورد خود رژیم است، خامنه ای، احمدی نژاد را با آن بزن و بکوب و جنایت های موحش، بروی کار آورد و سرکوبها را تا امروز ادامه داده است، نتیجه اش این شد که احمدی نژادی که درباره اش در نماز جمعه گفته بود که طرز فکرش نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی به او نزدیک تر است اکنون وبال گردن خامنه ای شده است. برای انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز دنبال آدمی است که بپذیرد وردست آقای رهبر باشد، شخصیتی از خود بروز ندهد و کار اجرایی را هم خوب تصدی کند ولی مردم آن فرصت را هم، مانند فرصت مجلس که مغتنم شمردند، مغتنم خواهند شمرد تا بگویند بساط ولایت مطلقه فقیه را قبول نداریم. هر کسی که خامنه ای بخواهد بعنوان رئیس جمهور به ایران تحمیل کند، وضعیتی بدتر از وضعیت احمدی نژاد خواهد داشت، از آن جهت هم خامنه ای ضعیفتر شده است.

- از لحاظ سپاه بعنوان ستون فقرات رژیم؛ عناصر باشرف سپاه، عوامل شکاف در سپاه برای مثال فساد بزرگ و چپاول کشور را بر نمی تابند و نمی پذیرند که به نام سپاه این وضعیت باشد. بخش مهم اقتصاد را هم که سپاه تصدی می کند، آن هم خراب است، دخالت های مستمر سپاه در سیاست و قبضه کردن دولت بطوری که اکنون مقامهای اول رژیم برای مثال "آقای احمدی نژاد، آقای علی لاریجانی، وزیر نفت، وزیر کشور، وزیر دفاع، دبیر شورای امنیت ملی" سپاهی هستند باعث می شود که جامعه همه نابسامانی ها را از دید سپاه ببیند و نسبت به این افراد در درون سپاه اعتراض وجود دارد. یادآور می شوم که یک دفعه آقای خمینی گفت: "سپاه نباید بگوید که من حامی و حافظ رهبرم، باید بگوید حامی و حافظ ملتم"، و این به کلی از یاد رفته است و سپاه ذوب در ولایت فقیه شده است و این سپاه ذوب در ولایت فقیه در خاورمیانه(خصوصا در سوریه و عراق) و داخل کشور با وضعیت نابسامانی روبرو است و دارای گرایشهای سیاسی مختلفی هم هست، از اینرو سپاه در معرض اینستکه انسجامش را از دست بدهد. ناشدنی است که عموم افراد بسیج و سپاه را به شغل ننگین "سرکوب و جنایت برای حفظ نظام" وابدارید! تا کی می توانید جوانی را دستگیر کنید و روز بعد بگویید که جنازه اش را می توانند ببرند؟ پس زمان به ضرر آقای خامنه ای است.

- وضع خامنه ای نزد روحانیت هم خراب است. گزارشی از ایران داده بودند که آقای هاشمی رفسنجانی می گوید: "در انتخابات 88 خواستم خامنه ای را نجات بدهم، به او نامه نوشتم، جواب نداد، در نماز جمعه پیشنهادهای عملی دادم، او در عوض مرا تحقیر و منزوی کرد و بچه های مرا گرفت و ...بعدش هم به قم رفت و به روحانیون اطمینان داد که از جهت آقای احمدی نژاد خیالتان کاملا جمع باشد. معلوم شد که این آقا خودش بصیرت نداشته، جلوی چشمش را نمی دیده!" آن روحانیون به خامنه ای سرکوفت می زنند و می گویند که ای کاش شما به حرف آقای هاشمی گوش می کردید و کار را به اینجا نمی کشاندید.

- از همه اینها هم اگر بگذریم، حرفهایی مانند اینکه "من آنم که غنی سازی را 60% یا 90% می کنم و بمب می سازم..." حالا دیگر خریدار ندارد، که دلیل اصلی اش اینستکه افکار عمومی غرب، به این موضوع حساسیت سابق را ندارد. خامنه ای از قرار خودش که اطلاع ندارد، آنهایی هم که می توانند وضعیت غرب را به او گزارش بدهند جرات نمی کنند که به او بگویند که وضعیت در غرب فرق کرده است. انتخابات آمریکا از یک جهت گویایی بسیاری دارد و آن اینکه آقای نتانیاهو و لابی اسراییل هر چه توانستند بر ضد اوباما بصورت علنی انجام دادند، بطوری که روزنامه هآرتز نوشته است: "آقای نتانیاهو! غلط تر از این کاری که شما کردید، ممکن بود؟ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع آقای رامنی مداخله کردید، شکست هم خوردید!" جامعه آمریکایی دیگر آن حساسیت را ندارد، لابی اسراییل خیلی کار کرد و حتی یکی از آنها 100 میلیون دلار به رامنی کمک کرد، جواب که نداد هیچ، برعکس هم شد! وقتی جامعه آمریکایی این حساسیت را ندارد، شما آقای خامنه ای! برگ برنده ای در دست نداری که بگویی یا آنچه که ما می خواهیم می دهید، یا اینکه از این برگ برنده استفاده خواهم کرد پس سود خامنه ای در اینستکه این فرصت را مثل فرصت چهار سال پیش نسوزاند و با آقای اوباما معامله کند و جام زهر را بنوشد و هرچقدر طول بدهد، جام زهری که می نوشد کشنده تر خواهد بود.

اما آنچه که به مردم ایران مربوط می شود؛ شما مردم ایران، با وجود عاجز و درمانده بودن رژیم، منتظر چه هستید؟ فکر می کنید با وجود فلج بودن رژیم، بدون عمل شما، چیزی تغییر می کند؟ امروز کسی به من می گفت که شما توجه کنید که مردم گرفتاری های متعدد دارند، از صبح تا شب باید کار کنند، زندگی شان را باید تامین کنند و... خیال نکنید که به اینها توجه ندارم، کاملا توجه دارم برای اینکه می بینم تمام گرفتاری های شما ناشی از اینستکه حرکتی نمی کنید والا در یک کشور ثروتمند چرا باید بخشی از مردم بیکار باشند، بخشی از آنها نیز روزی دو الی سه نوبت کار کنند و بطور کل یک ملت ثروتمند در فقر زندگی کند؟ این وضعیت ناشی از این می شود که در ذهن خود حق را جای قدرت نمی نشانید، به حقوقی که دارید، عمل نمی کنید و فکر می کنید یک قدرتی باید بیاید که این قدرت(رژیم) را ببرد که آن قدرت به نفع شما باشد، چنین قدرتی هرگز وجود ندارد. شما مردم، باید حقوق خود را بشناسید، به آنها عمل کنید و توانایی هایتان را به کار بگیرید، نه منتظر انتخابات آمریکا باشید، نه انتخابات اسراییل و نه هیچ جای دیگر.

شاد و پیروز باشید.

گفتگو با رادیو عصرجدید در 19 آبان 1391

 

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:30 الی 22:00(بوقت ایران) پخش می شوند. آدرس سایت رادیو:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter