نوشتار

بنی صدر: رفسنجانی اعتراف می کند که خمینی باور نداشت به ایران حمله می شود!

 

عصر جدید: این روزها آغاز سال تحصیلی جوانان و نسل به پاخاسته است، اگر پیامی دارید، ابتدا بطور مختصر با آنها در میان بگذارید.

بنی صدر: دانشجویان و دانش آموزان عزیز و گرامی، سال نو را در جو خفقان آغاز کرده اند. اگر دانشجویان این سئوال را برای خود مطرح کنند که آیا در تاریخ بشر در هیچ جایی از جهان شده است که یک زورگویی ابتکار، ابداعی و دانشی عرضه کرده باشد؟ اگر پاسخ به این سئوال را آری یافتند و نمونه ای یافتند، این به معنی آن است که دانشجویی با فضای خفقان که استبداد جباران ایجاد کرده است، سازگاری دارد. اما اگر پاسخشان مانند پاسخ من شد و گفتند که تاریخ وجود چنین کسی را گزارش نکرده است، پس جو خفقان با دانش و دانشجوئی سازگازی ندارد. خود هم می توانند بیازمایند، وقتی آدمی ابداع، ابتکار یا خلقی می کند چه زمانی است؟ وقتی است که اندیشه او آزاد، مستقل و خودانگیخته است، بنابراین نه تنها بلحاظ کشور و جامعه که بلحاظ هر انسان، خصوصا وقتی انسان داشنجو است، استقلال و آزادی یا خودانگیختگی عقل نقش تعیین کننده دارد. آیا باید خودانگیختگی عقل(استقلال و آزادی) را از این رژیم توقع کرد یا به رفتن این رژیم موکول کرد؟ نه! این ذاتی انسان و در خود انسان است. وقتی عقل ابداع و ابتکار می کند، یعنی آزادی بیان دارد و کسی نمی تواند انرا از انسان خلاق بستاند. جوان دانشجو از راه ابداع، ابتکار و خلق فضای خفقان را باز می کند. وقتی این ابداع، ابتکار و خلق در قلمروهای مختلف انجام می گیرد، او به جامعه خود کمک می کند که از این فضای خفقان بدرآید.

کشور در سخت ترین موقعیتهاست، در تحریم اقتصادی است، با اینکه معلوم است تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به ایران حمله نظامی نخواهد شد اما جنگ پنهان ادامه دارد و در این موقعیت "جنبش مردم ایران" تنها سرمایه و تنها امکان این ملت برای اینکه به دنیا بگوید، ایران از آن ایرانیان است و ایرانیان به تغییر سرنوشت خویش و رها کردن خود از جبار توانا هستند. به مداخله خارجی خصوصا نوع مسلحانه آن در عراق، افغانستان، لیبی و سوریه بنگرید، هوشیار باشید، نکند دیروز لیبی که امروز سوریه شده است، خدای ناکرده فردای ایران بشود! به مسؤلیت های خویش قیام کنید! عمل باشید نه عکس العمل رژیم! نخست فضای دانشگاه را فضای اندیشه و دانش و بینش کنید و سپس فضای سراسر ایران را باز کنید.

عصر جدید: همانطور که می دانید، بیش از سی سال پیش، جنگی خانمانسوز را بر گرده این ملت نهادند که ادامه آن در نفع سلطه گرهای غربی و همچنین سلطه آخودندیسم حاکم بر ایران بود. هم اکنون که طبل جنگ از هر سو برخواسته است، به مساله جنگ بپردازیم که هشدارها اگر به موقع داده شوند، شاید گوش شنوایی باشد و نسل شنوایی باشد که عمل کند.

بنی صدر: آقای هاشمی رفسنجانی به مناسبت هفته دفاع مقدس دروغ هایی گفته است. قبل از اینکه به این دروغ ها بپردازم، یادآور می شوم که اطلاعی به من رسیده است، ولی از صحتش مطمئن نیستم برای اینکه از منابع موثقی که داریم، نرسیده است اما می تواند حقیقت داشته باشد. این اطلاع اینستکه با وعده و وعید مهدی هاشمی را به ایران بردند ولی هم اکنون در جایی تحت شکنجه است. اگر این اطلاع راست باشد بر همه آنهایی که از حقوق انسان دفاع می کنند، واجب است که از حقوق مهدی هاشمی دفاع کنند ولو نه کم تقصیر بر عهده اوست و نه او کسی است که در این دوران سی ساله همکار پدرش در خطاهای پدرش نبوده باشد اما حقوق انسان تقدم دارد بر خطاهایی که آدمیان مرتکب می شوند. اگر از حقوق اینگونه انسانها دفاع نشود فردا و حتی همین امروز، بیگناهان هم قربانیان این جنایات خواهند شد.

در ادامه دو سه دروغ آقای رفسنجانی را موضوع برنامه قرار می دهم و آن هم به خاطر اهمیتی که برای ایران امروز دارد. یک دروغ او اینستکه می گوید بنی صدر قانون شکنی می کرده است و این آقایان بدین خاطر او را عزل کرده اند. قبل از اینکه مجلس اول به دستور آقای خمینی رییس جمهور منتخب مردم ایران را عزل کند، آقای بهشتی به قضات دیوان کشور فشار آورد که آنها به این عنوان که رییس جمهوری قانون اساسی را نقض می کند، او را تحت پیگرد قضایی قرار بدهند. قضات دیوان عالی کشور موارد نقض قانون اساسی را خواستار شدند و پرسیدند کدام اصل قانون اساسی را نقض کرده تا ما بر ضد او ادعانامه صادر کنیم؟ به آنها گفتند خود شما بروید و این موارد را پیدا کنید! آنها مدتی گشتند و موردی پیدا نکردند و به آقای بهشتی گفتند که یک مورد هم پیدا نشد! بر عکس، او مدام به آنهایی که قانون اساسی را نقض می کنند، اخطار می دکند! چه کسانی نقض می کردند؟ تا کودتای خرداد 60 آقای خمینی 75 بار قانون اساسی را نقض کرده بود، آقای بهشتی و شورای قضایی ایشان قانون اساسی را نقض می کردند که چند نوبت اخطار شد. آقای هاشمی رفسنجانی قانون اساسی را مرتب نقض می کرد که به او اخطار می شد. همه اینها به کنار، زمانی که در مجلس بر ضد بنی صدر صحبت شد، چطور یک مورد از این موارد نقض قانون اساسی را نگفتید؟ آنچه شما گفتید این بوده است که من مخالف ولایت فقیه هستم، قانون اساسی گفته بود که کسی نباید مخالف ولایت فقیه باشد؟ خیر! من در مجلس خبرگان این مخالفت را اظهار کرده بودم، مردم هم با علم و اطلاع رای داده بودند. در مجلس موردی نبود که بگویید، حالا بعد از 34 سال می گویید او نقض کرده بود!

آقای هاشمی در ادامه می گوید که آقای کیانوری دبیر کل حزب توده به دفتر آقای خمینی مراجعه کرده بود که یک خبر بسیار مهم  به آقای خمینی بدهد و خمینی هم او را نپذیرفته بود و گفته بود که به آقای هاشمی مراجعه شود، بعلاوه می گوید، سفیر روس نیز برای دادن همان اطلاع مهم مراجعه کرده بود و خمینی او را نزد رفسنجانی فرستاد. تا اینجا دو مورد نقض قانون اساسی صورت گرفت، برای اینکه آقای رفسنجانی رییس مجلس بود، نه رییس قوه مجریه یا فرمانده کل قوا! هردو اطلاع مبنی بر تدارک حمله عراق به ایران بود و رفسنجانی خودش اعتراف می کند که قانون را نقض می کرده است. آیا آقای هاشمی به رییس جمهور و فرمانده کل قوا اطلاع داده است که سفیر روس آمده و اطلاعی می دهد، که عراق آماده حمله به ایران است؟ خیر. نه آقای هاشمی اطلاع داد و نه آقای خمینی. چرا این خیانت را کردید؟ رفسنجانی در توصیح این کار می گوید: "آنوقت باور براین نبوده که به ایران حمله می شود و بعد معلوم شده بود که اطلاعات سفیر روسیه و آقای کیانوری حدس و احتمال است و اطلاع قطعی نیست"، ایشان به این دلایل دروغ می گوید:

1- خود آقای هاشمی عضو شورای انقلاب بود و شورای انقلاب دویست هزار دلار تصویب کرد تا آقای قطب زاده اطلاعی را از یک جاسوس بخرد و او هم خرید. موضوع آن اطلاع این بود که عراق به ایران حمله می کند و محورهای حمله را هم مشخص کرده بود.

2- اطلاعات ارتش ایران که از زمان شاه در عراق عوامل داشت و آن عوامل همچنان در کار بودند، گزارش دقیقی درباره تدارک حمله عراق به ایران تهیه کرد و این گزارش را به دستور من نزد آقای خمینی برد. آقای خمینی بعد به من گفت که به این گزارشها باور ندارد، اینها را نظامی ها از خودشان می سازند تا پای آخوند را از ارتش قطع کنند.

آقای هاشمی رفسنجانی در حالی که دروغ می گوید، اعتراف مهمی نیز می کند و آن اینکه آقای خمینی همچنان باور نداشته است که به ایران حمله می شود! رفسنجانی می گوید وقتی هم که حمله شد، پیش آقای خمینی رفته است و خمینی با روحیه ای قوی گفته است که عراق شرارتی کرده است و چندتا بمب اینجا و آنجا ریخته و رفته است، یعنی با اینکه جنگ شروع شده بود، هنوز از دید آقای خمینی، جنگی در کار نبوده است! این اعتراف بسیار بسیار مهم است، از این نظر که 32 سال است که به دروغ می گویند: "بنی صدر بود که باور نداشت جنگ شروع می شود و دائما به ایشان می گفتیم که این عراق در حال آماده شدن برای حمله به ایران است و او می گفت کسی حمله نمی کند!". در واقع آقای خمینی و دستیاران او که یکی از آنها همین آقای هاشمی رفسنجانی باشد، باور به جنگ نداشتند و با خیال راحت به متلاشی کردن شیرازه ارتش ایران مشغول بودند، حتی جمع این گروه که بانیان حزب جمهوری و اعضای شورای انقلاب بودند، بعد از کشف کودتای نوژه، طرحی برای انحلال ارتش به شورای انقلاب آوردند، بدین عنوان که برای اینکه کودتای 28 مرداد تکرار نشود، باید ارتش را منحل کنیم و کشور را یک کمیته سه جانبه مرکب از یک نماینده از شورای انقلاب، یک نماینده از سپاه پاسداران و یک نماینده از دادگاههای انقلاب اداره کنند.

 

عصر جدید: حالا ایشان از وفاق ملی و سعی بر ایجاد آن سخن می گویند!

بنی صدر: آدمی مانند رفسنجانی که در تمام این مدت اختلاف ساز و برهم زن و دیگران را به جان هم انداز بودید، چگونه می توانید محور وفاق ملی بشوید؟ اینها را گفتم تا نسل امروز بداند در چه موقعیتی است، فریب نخورد و خود را در بند بازی گرایشهای این رژیم قرار ندهد، در این رژیم جز نکبت نیست. شما بنگرید که آقای احمدی نژاد به سازمان ملل می رود، آقای حاجی زاده فرمانده نیروی موشکی ایران می گوید چون اسرائیل در تدارک حمله به ایران است، ممکن است ما دست به حمله پیش گیرانه بزنیم و آقای احمدی نژاد اینچنین در سازمان ملل سنگ روی یخ می شود، چون احمدی نژاد در سازمان ملل شکایت می کند که صهیونیست ها دارند ایران را به جنگ تهدید می کنند، از سوی دیگر فرمانده کل سپاه می گوید جنگ حتما خواهد شد! اینها هستی خود را از جنگ دارند، طبیعی است که بهای سنگینی را که شما مردم ایران می پردازید برای آنها مهم نیست، آنها از سختی زندگی شما چه باکی دارند؟ محاصره اقتصادی راه را برای انواع قاچاق برای آنها بازتر می کند و سود بیشتری بابت گران شدن ارز نصیب آنها می کند و دنیا به کام مافیاها می شود. شما باید به خود بیائید و نگذارید اینچنین با سرنوشت شما بازی بشود.

 

شاد و پیروز باشید.

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 7 مهر 1391


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter