نوشتار

بنی صدر: سه اطلاع امیدوار کننده حاکی از ممانعت افکار عمومی از حمله به ایران است!

 

عصر جدید: از دید شما اجلاس عدم تعهد در تهران چه نتایجی در برداشت؟ آیا این کنفرانس می تواند جلوی حمله نظامی یا تحریم سیاسی علیه ایران را بگیرد؟

بنی صدر: اعتبار هر ملت، کشور و دولتی، اعتباری است که خود حاصل می کند. اگر دولتی متکی به افکار عمومی ملت خود و منتخب ملت بود، حقوق مردم را رعایت می کرد و در خدمت رشد آن کشور و ملت بود، اعتبار پیدا می کند و اگر چنین دولتی کنفرانسی در کشور تشکیل دهد، عموم کشورها و روسای کشورهایی گه دعوت می شوند، استقبال می کنند و عالیترین مقامهای این دولتها در کنفرانس شرکت می کنند. اما اگر دولتی این اعتبار را نداشت و خواست از کشورهایی که دعوت می کند، کسب اعتبار کند، می شود عین ماجرای رژیم ایران و کنفرانس عدم تعهدی که در تهران تشکیل داد. امروز روز پایان کنفرانس بوده است، قبل از تماس شما برای مصاحبه، به رادیو، تلویزیونها و مطبوعات فرانسه مراجعه کردم و حتی یک خط خبر درباره این کنفرانس نشنیدم!

یک به یک ببینیم نتایج این کنفرانس چه بوده است. آنچه دعوت شدگان به تهران ندیدند ولی احتمالا ماموران آنها در تهران به آنها خواهند گفت اینستکه این رژیم در جامعه ایرانی اینقدر محبوب هست که 5 روز پایتخت کشور را تعطیل کرد و مردم این شهر را به مرخصی به بیرون شهر فرستاد، خصوصا به ساکنان مناطقی که محل کنفرانس بود، پول هم داد. صد هزار نفر قوای بسیج و سپاه در سطح شهر متمرکز و پخش شدند که کسی جرائت نکند نفس بکشد، پس معلوم می شود که این رژیم به افکار عمومی مردم متکی نیست. از لحاظ اقتصادی نیز، برخی گفته اند 600 میلیون دلار هزینه این کنفرانس شده است. همین هزینه سنگین را در نظر بگیرید، کوبا و مصر نیز 3 سال رئیس کنفرانس بودند، پول گرفتند و خوردند ولی اینها رئیس کنفرانس شدند در دم 600 میلیون دلار خرج کردند، تا 3 سال هم باید از این خرجها بکنند.

آقای مرسی رئیس قبلی کنفرانس به ایران آمد و با درود فرستادن به "ابوبکر، عمر، عثمان و علی" سخنرانی خود را شروع کرد، در حالیکه در کنفرانسهای بین المللی چنین رسمی نیست، اما در پایتخت کشور شیعه که رژیم او مدعی است تنها دولت شیعه در جهان است، آقای رییس جمهور مصر رعایت حداقل نزاکت را هم نکرد و در آنجا گفت "اسلام یعنی همینی که من هستم"! می دانید که سنی ها، شیعیان را رافضی یعنی "بیرون دین" می دانند. در ادامه سخنرانی اش وقتی که گفت: "رژیم سوریه سرکوبگر است و ملت سوریه بر ضد این رژیم قیام کرده است"، مترجم تلویزیون آقای خامنه ای ترجمه را تغییر داد و تقلب کرد! آقای خامنه ای! چه کسی حرف شما را که در نطق افتتاحیه گفته بودید: "ما به کار بردن سلاح اتمی را نامشروع می دانیم"، باور می کند، وقتی که در کنفرانسی بین المللی که ترتیب دادید، سخنرانی رییس جمهور کشوری که رییس دوره قبل این کنفرانس بوده است را تغییر می دهید؟ پس این کنفرانس به سود آقای مرسی و به زیان رژیم ایران شد، چون یکی از هدفهای رژیم این بود که در این کنفرانس برای سیاست خود در سوریه حمایتی بگیرد که وارونه شد.

آقای بان کی مون که برای شرکت در این کنفرانس به تهران آمده بود، نزد آقای خامنه ای رفت. می گویند که در حضور او گفته است که شما نابجا می گویید که اسراییل باید از بین برود و باید حقوق بشر را رعایت کنید! در سخنرانی خود در دانشکده وزارت خارجه نیز چهار اعتراض خیلی روشن به این رژیم کرده است:

- اعتراض اول مربوط به اتم و درست بعد از سخنان خامنه ای در این باره بود که بان کی مون گفت جامعه جهانی نگران است و شما باید با شفاف سازی و اعتمادسازی این نگرانی را رد کنید، یعنی آقای خامنه ای حرف شما را قبول ندارم!

-اعتراض دوم؛ ایران می باید حقوق بشر را رعایت کند و شما رعایت نمی کنید!

- اعتراض سوم؛ نباید یک دولت عضو سازمان ملل بگوید عضو دیگری از سازمان ملل باید از روی نقشه برداشته شود! یعنی نباید به اسراییل جسارت بکنید!

- اعتراض چهارم؛ بان کی مون گفت: شما باید قبل از برگزاری انتخابات سال آینده، رهبران مخالف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید! یعنی ما می دانیم شمایی که آمدید در کنفرانس عدم تعهد، دفتر حقوق بشر تاسیس کردید و دم از حقوق بشر زدید، که زندانیان سیاسی دارید که از درون خود این رژیم هستند و شما حتی تحمل سخن مخالف آنها را هم ندارید!

وقتی یک مقام بین المللی به میزبان کشورهای عدم تعهد چهار اعتراض مشخص می کند، چه اعتباری برای این میزبان باقی می ماند؟ هیچ! نتیجه اینکه درباره این کنفرانس در مطبوعات دنیا، جز در دو مورد سخنرانی های آقایان مرسی و بان کی مون حرفی زده نشد. البته مردم ایران باید توجه بکنند که مبنای کار، کاری است که خودشان می کنند، هر ملتی خود خویشتن را آزاد می کند. این رژیم اعتبار ندارد، در دنیا سرفراز نیست، نماد تحقیر است، نتیجه اش هم اینستکه هر کس از راه می رسد از باب سرکوفت زدن به این رژیم می خواهد اعتبار کسب کند، پیشتر از همه، آقای مرسی این اعتبار را کسب کرد و روزنامه لوموند هم مقاله ای نوشت که او نشاد داد که رییس جمهور قابلی است، از این جهت نتیجه کنفرانس کاملا به زیان رژیم شد.

از لحاظ دیگر به این کنفرانس بنگریم؛ حدود 30 رئیس دولت به این کنفرانس آمدند، چند کشور هم در سطح نخست وزیر بودند. آدم با اعتباری بجز نخست وزیر هند نیز شرکت نکرد، از آن طرف افرادی چون رییس جمهور زیمبابوه که به زورگویی، آدم کشی و استبدادگری در دنیا مثل آقای خامنه ای معروف است و همین طور مقامات آسیای میانه که کمتر از آقای خامنه ای نیستند، البته من تردید دارم که به اندازه رژیم خامنه ای سرکوبگر باشند، دیگر هیچکس نبود، رییس جمهور روسیه که نرفت، از ترکیه نه رییس جمهور رفت و نه نخست وزیر، شاه عربستان هم که نرفت، اگر هم می رفت که کاری پیش نمی رفت، عربستان غیر متعهد است؟ رژیم از لحاظ ترکیب شرکت کنندگان نیز اعتباری کسب نکرد، چون آدم با اعتباری نرفت که به این رژیم اعتبار بدهد.

سوال شما اینستکه با همه این اوصاف، آیا این کنفرانس توانست مانع این بشود که به ایران حمله نشود و تحریم ها تشدید نشوند؟ دوباره می گویم: هیچ مانعی جز اراده یک ملت موثر نیست. اگر مردم ایران خود عمل بکنند، دنیا می فهمد که با این ملت باید رفتاری بکند که در شان یک ملت سرفراز است. اگر مردم خود عمل نکنند، این خلاء را کسانی که به تهران آمدند پر می کنند که وزنه ای جز هند در میان آنها نبود، البته هند هیچ حمایتی از خامنه ای نخواهد کرد، از اینرو ریاست این کنفرانس مانع تشدید مجازاتها و حمله نظامی نمی شود! در عوض دو عامل تاثیر گذار است؛ یکی خود مردم که برخیزند و بگویند "وطن مال ماست!" و دیگری هم دستگاههایی که در آمریکا سیاست سازند که درباره عامل دوم امروز دو خبر خوب رسیده است: خبر اول اینکه، رییس ستاد ارتش آمریکا دیروز گفته است که شریک جرم در حمله نظامی اسراییل به ایران نمی شوم و این حمله زیان بخش است. حداکثر کاری که این حمله می تواند بکند، به عقب انداختن برنامه اتمی ایران است و رژیم ایران را به بمب اتمی برمی انگیزد، در حال حاضر قطعی نیست که آنها در حال ساخت بمب اتم باشند ولی بعد از این حمله قطعی می شود. اما خبر بعدی مربوط به گزارش مهمتری است که 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا درباره تضاد منافع و سیاستهای اسراییل با منافع ملی آمریکا در منطقه و جهان تهیه کرده اند و در دوازده بند توضیح دادند که با توجه به اینکه قدرت آمریکا در حال کاهش یافتن است، هم سرنوشت کردن با خواستهای اسراییل و حمایت مداوم از آن در منطقه، با توجه به بهار عربی و بیداری اسلامی(این اصطلاح در گزارش آمده است) آمریکا را با دنیای مسلمان طرف می کند و باید با 57 کشور مسلمان مقابله کند که به سود آمریکا نیست، بعلاوه در گزارش آمده است که دنیای عرب از نظر اقتصادی و سیاسی در حال قوت گرفتن است، ایران نیز دارد دست بالا را پیدا می کند، بنابراین به نفع آمریکا نیست که حامی اسراییل برای حمله نظامی او به ایران بشود. این دو خبر حاکی از این واقعیت است که آقای نتانیاهو به احتمال زیاد قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نمی تواند خواسته های خود را به آقای اوباما تحمیل کند، همچنین قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نمی تواند به ایران حمله کند خصوصا که گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در همان حال که ایرادات زیادی به برنامه اتمی جمهوری اسلامی می گیرد، می گوید مدرکی که نشان بدهد ایران مشغول ساخت بمب اتمی است هنوز پیدا نکرده است. این سه اطلاع به ما می گوید که می توانیم امیدوار باشیم که افکار عمومی دنیا مانع از این شوند که آقای نتانیاهو دست به کاری جنون آمیز بزند.

حال از طرف ایران وضعیت را بنگریم؛ وقتی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا از "بیداری اسلامی" و "موقعیت یابی رژیم ایران" صحبت می کنند، شما برخی از ایرانیان که آتش بیار معرکه جنگ با ایران شدید، بجا نیست که کمی احساس شرم کنید(احساس شرم یک احساس انقلابی خوبی است، اگر به شما دست بدهد!) و از وسیله کار شدن "جنگ افروزان آمریکایی(یعنی محافظه کاران جدید) و واپسگراترین گرایشهای در اسراییل" دست بردارید؟ در همین گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریکا آمده است که حزب لیکود بیش از آن با قدرت مالی و سیاسی در اسراییل آمیخته است که بتواند از عهده جنبش های اعتراضی خود مردم اسراییل بربیاید و این تقابل در اسراییل روز به روز افزایش خواهد یافت.

دفعه قبل که گفتم مردم باید تکانی به خود بدهند، هموطنی یادداشتی فرستاده است: "آلترناتیو و بدیل کجاست که اگر مردم تکان خوردند، مطمئن باشند که این آلترناتیو هست و می تواند کشور آنها را اداره کند؟" اولا وجود آلترناتیو هم بخشی از آن تکان خوردن است، چون تا ملتی انتخاب دقیق، صحیح و روشنی را انجام ندهد، تکلیف الترناتیو معین نمی شود. آدمی ممکن است انواع دردها و بیماری ها را پیدا کند، نوع بیماری است که به او می گوید پیش کدام دکتر برود، شما مردم هم ابتدا باید تکلیف اینکه "چه می خواهید" را مشخص کنید. از من بپرسید، به شما مردم عزیز ایران عرض می کنم که تا این رژیم هست خطر تجزیه ایران هست، یادتان نرود که ما خبر نامه نماینده مجلس امریکا به وزیرخارجه امریکا در باب هواداری از تجزیه ایران را 4 هفته پیش در نشریه انقلاب اسلامی انتشار دادیم و حالا وزارت خارجه امریکا می گوید که این نامه نوشته شده است. بر آن خبر دیگری افزوده می شود که اسرائیل از امریکا می خواهد صدا امریکا بیشتر در خدمت تجزیه ایران عمل بکند. بر اینها اضافه می شود خبری که می گوید آمریکا به اذربایجان گفته است که در صورتی که در جنگ شرکت بکند آذربایجان ایران هم تحویل  آقای الهام علی اف خواهد شد. مردم ایران! اینها واقعیتهای زمان شماست، تا این رژیم هست همین آش است و همین کاسه! بد و بدتر هم خواهد شد چون از بد جز به بدتر راهی نیست. باقی می ماند اینکه شما مردم ایران احساس مسئولیت کنید، احساس توانایی کنید و بخواهید آنچه را که باید خواست، یعنی اینکه این رژیم را بردارید و یک دولت حقومدار جایش بگذارید، این کار شدنی است، برای دولت حقوقمدار متصدی هم وجود دارد، کشور شما اکنون بیشترین کادرهای دمکرات را دارد. مصر که انقلاب کرد، چه کسی را انتخاب کرد؟ آقای مرسی. می فرمائید در ایران نظیر آقای مرسی وجود ندارد؟ این خیلی بی انصافی است! پس تکان بخورید، تغییر بکنید و تغییر بدهید. امیدوارم شما مردم ایران آنچه که سهم شماست که "انتخاب" است، انجام بدهید، اگر انتخابی که پیشنهاد کردم پذیرفتند، سهم فرزندان این آب و خاک استکه می باید خود را به شما پیشنهاد کنند(چون تصمیم گیرنده آخر باز شما هستید) بعنوان کسانی که کشور شما را در استقلال و ازادی اداره کنند، دولت حقوقمدار در خدمت رشد مردم ایران بر میزان عدالت اجتماعی پدید آید.

شاد و پیروز باشید.

 

گفتگو با رادیو عصرجدید در 10 شهریور 1391


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter