وضعیت سنجی یک‌صد و چهل و پنجم: کاربرد مرگ و بلبشو در انتخابات و در سیاست خارجی؟

 یادآور می‌شود که در وضعیت سنجی یک‌صد و چهل و دوم، خبری را به اطلاع رساندیم که بنابر آن، «میانه روها» از امریکا خواسته بودند تحریم نکند و بر فشارها نیفزاید تا که آنها بر سرکار بمانند. چراکه خامنه‌ای مردنی است و هرگاه آنها بر سر کار بمانند، جانشین او به ایفای نقش آیةالله سیستانی در عراق بسنده خواهد کرد. در پی آن، کنگره رأی دادن به تحریم‌های جدید را تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به تأخیر انداخت. به دنبال آن،

 سایت آمد نیوز خبر داد که حال خامنه‌ای وخیم است. درجا، سپاه این سایت را هک کرد. گفته می‌شود با کمک فنی روسها به این کار توانا شده‌است. سایت دیگری خبر را تکرار کرد آن سایت نیز هک شد. راستی این‌است که حمله‌ها برای هک کردن سایت‌ها، بیشتر از روسیه و اروپای شرقی انجام می‌گیرند؛

 و از ایران دو خبر دریافت کردیم:

● مشرف بودن خامنه‌ای به مرگ بازی انتخاباتی است. در واقع دو هدف دارد: به حال انتظار درآوردن امریکا و گرم کردن تنور انتخابات. قرار همچنان بر رئیس جمهوری شدن روحانی است. رئیسی را برای آن وارد بازی کرده‌اند تا هم رأی دهندگان از ترس بدتر به پای صندوقها بروند و هم داغ جنایتکار تاریخی، با «چند میلیون رأی که بنام او خواهند خواند» پاک شود. و

● بیماری او جدی است و بازگشت سلامت بعید است. قرار است بعد از انتخابات، وخامت بیماری او به این یا آن صورت، به مردم گفته شود. رفت و آمد به «بیت خامنه‌ای» بسیار بیشتر از هر زمان شده‌است. گرچه در فصل انتخابات رفت و آمدها بیشتر می‌شوند، اما هم،هنوز روزها به تاریخ ورود نامزدها به «مبارزات»، مانده‌است و هم میزان تردد بیشتر از تردد در فصل انتخابات است.

 خبر سومی حاکی از این بود که نیروی های مسلح را به حال آماده باش درآورده‌اند بی‌آنکه این آماده باش را به اطلاع همگان برسانند. در باره علت درآوردن به حالت آماده باش را تهدید امریکا گفته‌اند: حمله موشکی به سوریه و فروافکندن بمب 10 تنی بر افغانستان که وزیر دفاع سابق امریکا می‌گوید هدف از فروافکندن این بمب، تأسیسات اتمی ایران بود.به سخن دیگر، تهدید جدی ایران به استفاده از این بمب بود.

     اما آگاهان در داخل کشور به این نتیجه رسیده‌اند که حالت آماده باش، هم ربط با وخامت حال خامنه‌ای دارد و هم به «انتخابات». هم اکنون، وزیر پیشین واواک هشدار می‌دهد که بی‌چیزان ممکن است جنبش سال 88 را تجدید کنند.

    باوجود این، اطلاع دیگری می‌گوید خامنه‌ای را برای بیرون آمدن و از «انتخابات» سخن گفتن و حساب احمدی نژاد را کف دست او گذاشتن آماده می‌کنند.

 بلبشو در اسم نویسی نامزدها و رسیدن شمار نامزدها به 1600 تن نیز یک بازی انتخاباتی است و هدف از آن، قانع کردن مردم به وجوب وجود شورای نگهبان و نظارت استصوابی این «شورا» است. گرچه علی لاریجانی، «رئیس» مجلس گفت قانون وضع کردیم و شرائط نامزد رئیس جمهوری را معین کردیم و «شورای نگهبان» قانون را وضع کرد و مدعی شد شرائط را شورا باید معین کند و جنتی گفت «شورا» آئین نامه وضع می‌کند و در آن این شرائط را می‌آورد و نکرد، همچنان تبلیغ می‌شود، اگر اختیار «شورا» بر استصواب صلاحیت نبود، انتخابات آشفته بازار می‌گشت. دروغ است. زیرا در انتخابات اول ریاست جمهوری، شورای نگهبان نبود و 124 نامزد ریاست جمهوری بودند و انتخابات نیز آشفته بازار نشد.

 «انتخابات» ایران میدان زورآزمائی شده ‌است: نامزدها تنها نیستند. هریک با چند وردست نامزد شده‌اند. توجیه این‌ است که سخنانی را که رهبر اصلی نمی‌تواند بگوید، وردست‌ها بگویند! بدین‌سان، انتخابات نه فرصتی است برای پیشنهاد برنامه و نقد شدن برنامه‌ها به یکدیگر که میدان تخریب یکدیگر است!

 بنابر اطلاع دیگری، «انتخابات» بدون مداخله سپاه، از نوع مهندسی انتخابات سالهای 1384 و 1388، یک وضعیت را بوجود می‌آورد و  با مداخله مستقیم سپاه، وضعیت دیگری پدید می‌آید. روحانی این اخطار را که نیروهای مسلح نباید در انتخابات مداخله کنند مکرر می‌کند. درحال حاضر، شاخه تبلیغاتی سپاه برضد روحانی تبلیغ می‌کند. هرگاه این تبلیغ زمینه ساز مهندسی انتخابات نباشد، بسود روحانی نیز هست. بنابر ارزیابی ارزیاب‌ها در کشور:

● هرگاه سپاه مداخله مستقیم، یعنی مهندسی نکند، روحانی در همان دور اول «انتخاب» می‌شود.

● اگر سپاه انتخابات را مهندسی کند، بستگی به نوع مهندسی دارد. مهندسی خفیف با هدف کشاندن انتخابات به دور دوم و مهندسی شدید با هدف بیرون آوردن نامزد مطلوب سپاه از صندوق. در حال حاضر، نامزد مافیاهای نظامی/مالی، ابراهیم رئیسی است. اما پیش آمده ‌است که یک هفته و بسا یکی دو روز به «انتخابات» مانده، نامزد تغییر کرده ‌است. در این روزهای اولی بعد از اسم نویسی نامزدها، حساسیت افکار عمومی بر ضد رئیسی برانگیخته شده‌ است و نامزدکنندگان او دریافته‌اند که او رأئی ندارد.

 در تهران، سخن از مداخله روسها در انتخابات نیز بر زبان‌ها است. از قول روسها این جمله پخش شده‌ است: اگر کسی نظیر خامنه‌ای به ریاست جمهوری ایران برسد، برای روابط دو کشور بهترین انتخاب است! البته سفارت روسیه مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری را تکذیب کرده ‌است.

    بدین‌سان، عاملهای داخلی، خامنه‌ای و فرزندش مجتبی و مافیاهای نظامی/مالی که سپاه را نیز می‌گردانند و سه تمایل دیگر در رژیم و عامل‌های خارجی امریکا و روسیه هستند. اطلاع‌های بالا را که به محک این عامل‌ها بسنجیم، به سخن در می‌آیند و وضعیت را گزارش می‌کنند:

● بیماری خامنه‌ای چنان نیست که بتوان گفت او در بستر مرگ است. باوجود این، از بیماری در سیاست داخلی، بطور خاص، «انتخابات» و در سیاست خارجی، به حال انتظار درآوردن امریکا، استفاده می‌شود.

● با توجه به عوامل، اطلاعات می‌گویند سپاه در «انتخابات» مداخله می‌کند. هرگاه، روحانی، در خفا، تعهدهائی که از او می‌خواهد را بسپرد، رئیس جمهوریش تجدید می‌شود. باوجود این،

● هرگاه گردانندگان سپاه، برغم تعهد سپاری روحانی، دخالت خفیف را لازم تشخیص دهند «انتخابات» می‌تواند به دور دوم بیفتد.  

● نقشی که بنابر اطلاعات بالا رژیم برای مردم درنظر گرفته ‌است، رأی دادن فعل‌ پذیرانه است.

● بنابر ارزیابی ناظران امریکائی، هرگاه طرح تحریمهای جدید ایران، در کنگره تصویب شود،  امریکا را در موقعیت جنگ با ایران قرار می‌دهد. رئیس جمهوری کردن کسی چون رئیسی، زمینه مناسب ساختن برای تصویب آن طرح و لباس جنگ پوشیدن حکومت ترامپ است. از یاد نبریم که این حکومت ائتلاف سرمایه داران بزرگ و سران نظامی است.

● اگر هم محافظه‌کاران جدید امریکا  در  قصد خود بر تغییر رژیم در ایران جدی باشند، این پرسش محل دارد: آیا ترامپ و حکومت او که حاصل ائتلاف سرمایه‌داران بزرگ و سران نظامی است، رژیم حاکم را رژیمی سازگار با منافع امریکا در منطقه نمی‌دانند و بنابر تغییر رژیم ایران دارند؟

٭ محافظه‌کاران جدید امریکا و حکومت ترامپ و برانداختن رژیم ولایت مطلقه فقیه؟:

    جاناتان مارشال، Jonathan Marshall نویسنده امریکائی که در باره قصد محافظه‌کاران بر واژگون کردن رژیم ایران نوشته ‌است، در مقاله مورخ 15 آوریل 2017 خود، اطلاعات قابل توجهی از قصد محافظه‌کاران جدید بر برانداختن رژیم ایران توسط حکومت ترامپ، به دست می‌دهد. نکات عمده نوشته او اینها هستند:

● حکومت ترامپ هر روز بر میزان بکاربردن قوای مسلح در سوریه و عراق و یمن می‌افزاید. محافظه‌کاران جدید ترامپ را ستایش می‌کنند و او را به‌ سوی براندازی رژیم ایران سوق میدهند. از دید او، ایران ریشه همه نابسامانی‌های منطقه است.

● ویلیام کریستول، سرمقاله نویس ویکلی استاندارد می‌نویسد: «مجازات کردن اسد بخاطر بکاربردن اسلحه شیمیائی خوب است. تغییر رژیم ایران عالی و بهائی است که برای توفیق سیاست امریکا در منطقه باید پرداخت.

    کریستول یکی از بانیان طرح مشهور «قرن جدید امریکا» در سال 1997 است. هدف از تهیه این طرح، برقرارکردن «هژمونی امریکا بر جهان» است. بنابراین طرح، رژیمهای ناسازگار با منافع امریکا می‌باید ساقط گردند. تهیه کنندگان طرح، در 1998، به کلینتون رئیس جمهوری اسبق امریکا فشار آوردند تا که رژیم صدام را سرنگون کند. اما هم آن زمان و هم از آن پس تا امروز، چشم از ایران بر نگرفته‌اند و برای وادار کردن حکومت امریکا به براندازی رژیم ملایان، زمینه می‌‌سازند. صدام اعدام شد و اسد نیز بخش بزرگی از قدرت خویش را از دست داده‌ است. لذا ایران در مرکز توجه محافظه‌کاران قرار دارد. کریستول ذیل نوشته خود در توئیت، مقاله‌ای را خاطر نشان کرده ‌است که دو طرفدار بی‌قید و شرط حمله به ایران در واشنگتن پست نوشته‌اند. این دو، روئل گرشت  Reuel Gerecht و ری تکیه Ray Takeyh   هستند. عنوان مقاله «چگونه ترامپ می‌تواند به سقوط رژیم ایران کمک کند» است. آنها از ترامپ می‌خواهند توافق هسته‌ای با ایران را به آتش فشانی در زیر تهران بدل کند که هر آن می‌تواند سربازکند. استدلال پایه آنها که شگفت می‌نماید این‌است که مردم ایران صادقانه خواهان آنند که امریکا «تحریم‌های فلج کننده» برضد ایران وضع کند و بنام دفاع از «حقوق انسان»، اقتصاد آنها را  ویران کند. نویسندگان در جزئیات طرح، مبهم هستند.  الا اینکه مدعی هستند که ملایان حاکم بر ایران، براثر «عصیان مردم» که توسط «مخالفان رژیم» برانگیخته می‌شود، به سرعت از پا در می‌آیند. بخصوص اگر، امریکا، بقصد تقویت پیام خود به ایرانیان، قوای بیشتری به عراق و سوریه گسیل کند.

● گرشت از محافظه‌کاران جدید است. او مدیر پیشین طرح خاورمیانه بمثابه بخشی از  طرح قرن جدید امریکا بود. در سال 2002، او کشف کرد که اشغال عراق وسیله ای‌ است برای برانگیختن شورش در ایران. خیزش هم‌زمان در شهرهای بزرگ ایران بر می‌خیزند و واحدهای ضد شورش رژیم از مهار جنبش در می‌مانند. کار وارونه شد و در عراق رژیمی پدید آمد که طرفدار ایران است.

● امروز او عضو بنیاد دفاع از دموکراسی، یک اطاق فکر متعلق به محافظه‌کاران جدید است. کار این بنیاد توجیه جنگ «با اسلام مبارزه جو» و تأکیدش بر این ‌است که، این جنگ را باید با جنگ با ایران آغاز کرد. بخش عمده بودجه آن را شلدون آدلسون تأمین می‌کند که سخت جانبدار اسرائیل است. بنیاد برای آن بوجود آمد تا که راه‌کارهای بازهای اسرائیلی را بپرورد و به امریکائیان القاء کند.

    بنیاد با توافق هسته‌ای با ایران سخت مخالفت کرد. علت مخالفت این بود که مانع از گشایش باب تفاهم و تعامل امریکا با ایران بگردد. بخصوص گرشت بود که اصرار می‌کرد بجای امضای توافق با ایران، امریکا باید به ایران حمله کند. در سال 2010، او بخود بالید که «من در باره لزوم بمباران ایران، 25 هزار کلمه نوشته ام. حتی مادر من فکر می‌کند من بسیار افراط کرده‌ام»

● ساید – کیک ری تایخ Side-kick, Ray Tayekh  محققی است که در شورای روابط خارجی کار می‌کند و مدت کمی هم مشاور دنیس راس، معاون وزارت خارجه در وزارت هیلاری کلینتون براین وزارت خانه بود. حمله او به توافق هسته‌ای با ایران را می‌توان سبعانه توصیف کرد. او به مؤسسه‌ای یهودی پیوسته است که در آنچه به روابط امریکا و اسرائیل مربوط می‌شود، بخصوص در بعد نظامی، خود را صاحب نفوذترین‌ها می‌خواند. تایخ توصیه می‌کند که امریکا از مخالفان رژیم و نیز از کردها و عرب‌ها و بلوچ‌های ایران و دیگر گروه‌های مخالف رژیم ایران محرمانه حمایت کند.

● تغییر رژیم ایران هدف نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل است. بدین‌خاطر بود که ارزیابی‌های جامعه اطلاعاتی اسرائیل، در باره امتیازهای قرارداد وین (که رژیم برجام می خواند)، از منظر امنیت اسرائیل، را نپذیرفت. نتان یاهو با برانگیختن طرفداران اسرائیل در کنگره به هرچه شدیدترکردن مخالفت با توافق اتمی، براین بود که هرگونه امکان تعاون امریکا با ایران را از میان ببرد. سناتور توم کوتن با سادگی می‌گوید: «هدف سیاست ما باید روشن باشد: تغییر رژیم ایران».

● امروز، بازهای کنگره بر همان روش هستند که سخت سران اسرائیل و محافظه‌کاران جدید هستند. اینان طرح مجازاتها برضد ایران را به کنگره ارائه کرده‌اند که تحریم بخش عمده‌ای از نیروهای مسلح ایران را (سپاه) به این عنوان که سازمانی تروریست است در بر می‌گیرد. هرگاه این طرح تصویب شود، امریکا و ایران را در حالت جنگ بایکدیگر قرار می‌دهد.

● اما ترامپ خود نیز در محاصره سخت سران ضد ایران است. اینان سخت جانبدار جنگ با ایران هستند. مشاور امنیتی اول او، ژنرال مایکل فلین کسی است که به اتفاق مایکل لودین ( کسی که محرم راز اسرائیل و همکار گرشت در بنیاد دفاع از دموکراسی است)، در سال 2016، کتابی را با عنوان «چگونه می‌توانیم در جنگ جهانی برضد اسلام رادیکال و متحدانش، پیروز شویم»، نوشته‌اند. از دید این دو، ایران دشمن شماره اول است.

    با آن‌که فلین برکنار شد، اما بازهای زیادی هنوز در مقامهای خود هستند: ژنرال ژوزف وتل Joseph Votel، رئیس ستاد ارتش امریکا، به تازگی در کنگره شهادت داد. او گفت: «ایران تهدیدی دراز مدت برای ثبات خاورمیانه است. ما باید راه‌کاری نظامی و غیر آن را برای ناتوان کردن ایران از فعالیتهایش بررسی کنیم.

     در سال پیش، وزیر دفاع امریکا، ژنرال جیمس ماتیس، در کنفرانس مطبوعاتی خود، در مرکز مطالعات استراتژیک واشنگتن، گفت: «ایران یک دولت – ملت نیست. یک عامل انقلابی است که کارش از هم پاشاندن است». نیویورک تایمز گزارش کرد که در سالهای 2010 تا 2013 که ماتیس فرمانده ستاد ارتش امریکا بود، خصومتش با ایران بدان شدت بود که حکومت اوباما، او را پیش از پایان دوره ریاستش، برکنار کرد.

   در اول فوریه،  ماتیس نزدیک بود فرمان اقدام جنگی بر ضد ایران را صادر کند. دست آویز او توقیف یک کشتی جنگی بود که برای حوثی‌های یمن اسلحه می‌برد. اگر ایران دست به عمل انتقامی می‌زد، آتش جنگ می‌توانست زبانه بکشد.

٭ نتیجه‌گیری:

● ترامپ تعلیق تحریمهای اتمی ایران را بمدت 90 روز تمدید کرد. بدین‌سان، اولاً تحریمها لغو نشده بلکه به حال تعلیق درآمده‌اند. و ثانیاً هر 90 روز یکبار در حال تعلیق ماندن آنها را امضاء کردن، جز نگاه داشتن شمشیر تحریمها بر گردن اقتصاد ایران نیست. توضیح این‌که این رفتار حکومت امریکا مانع از هرگونه سرمایه‌گذاری دراز مدت و حتی میان مدت  در ایران می‌شود. تا بحال اینگونه سرمایه‌گذاریها انجام نگرفته‌اند و در دوره حکومت ترامپ هم انجام نخواهند گرفت. روحانی دروغ گفتن به مردم را خیانتی بزرگ می‌خواند پس چرا این حقیقت را از مردم ایران پنهان می‌کند؟

● یکبار دیگر روشن می‌شود که مخالفت با قرارداد اتمی وین، نه بدین‌خاطر بود و هست که آن قرارداد ایران را برای مدت ربع قرن و بیشتر از آن، به 105 تعهد مقید می‌کند و دست امریکا را برای هراقدام برضد ایران باز نگاه ‌می‌دارد - که، حداقلش، تجدید تعلیق تحریمها هر 90 روز یکبار است -، بلکه بدین لحاظ بود و هست که سخت سران اسرائیل و نیز سخت سران امریکا که اینک بر اسرائیل و امریکا حکومت می‌کنند با تفاهم امریکا با ایران مخالف هستند. در این مخالفت، با خامنه‌ای هم مسلک و هم هدف هستند.

● در این وضعیت، به ریاست جمهوری رسیدن کسی چون ابراهیم رئیسی، جز بهانه لازم را برای تشدید تحریمها و بسا حمله نظامی به ایران، بوجودآوردن، معنائی ندارد. و

● برای این‌که وجود رژیم دست‌آویز تحریمها و تدارک جنگ با ایران نگردد و شر دست نشاندگان بیگانه نیز دفع شود، این مردم ایران هستند که باید دست بکار تغییر وضعیت بگردند. حتی اگر تحریمها و تهدیدها به جنگ نیز نبودند، پایان بخشیدن به رژیم جنایت و خیانت و فسادگستر ایجاب می‌کرد مردم ایران، برای جانشین کردن آن با دولت حقوقمدار و در خدمت استقلال و آزادی، به جنبش درآیند. هرگاه به وجدان تاریخی خود مراجعه کنند، به آنها خواهد گفت: قدم اول تحریم رژیم ولایت مطلقه فقیه است.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter