برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: قبل از این مذاکرات، یک رشته اطلاعات محرمانه توسط وسایل ارتباط جمعی که به دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل یا گروهها یا لابی های فشار در امریکا وابستگی دارند، منتشر شدند و همه آنها گفتند که معامله ای بین آقایان خامنه ای و اوباما شکل گرفته است، حتی دبکا فایل، 8 مورد از توافقهای دو طرف را هم منتشر کرد. مطبوعات ایران به غیر از روزنامه ایران که نزدیک به آقای احمدی نژاد است هم اینطور تبلیغ می کردند که زمینه کاملا آماده است و ایران در بغداد موفقیت درخوری بدست خواهد آورد. عنصر اصلی مصالحه محرمانه ای که می گفتند بین آقایان اوباما و خامنه ای انجام گرفته است، چه بود؟ از نظر ایران این بود که تا 5 درصد بتواند غنی سازی کند و به قرارداد الحاقی بپیوند و هروقت آژانس هر جایی را خواست بازرسی کند، ایران بپذیرد و در برابر غربی ها تحریمها را به تدریج بردارند. پیشنهاد 5 بندی که هئیت آقای خامنه ای در بغداد عرضه کرده، چه بوده است؟ اول گفتند که خیلی محرمانه است و فقط شفاهی مطرح می شود تا سنگ اندازی نشود ولی در عمل معلوم شد که همان موضوعاتی است که قبلا هم مورد بحث بوده است و از این 5 بند که ایران پیشنهاد داده است سه تا مربوط به اتم است، یکی اینکه غرب بپذیرد، ایران بر غنی سازی اتم حق دارد، دوم اینکه، ایران با بازرسی کامل تمام تاسیسات اتمی خود موافقت می کند، سوم اینکه غرب تحریمها، خصوصا تحریم نفتی را بردارد. بعد معلوم شد که دو ماده هم جزو قضیه بوده است، یکی مسئله بحرین و پنجمی هم که اصل قضییه است، این بوده است که غرب بپذیرد رژیم ایران قدرت منطقه بشمار است و غرب باید تبعیضاتی که بر ضد رژیم ایران روا می رود را کنار بگذارد. غرب هم بسته پیشنهاد کرده است، مسئله غنی سازی تا 5 درصد را مسکوت گذاشته اند ولی در عوض خواسته اند که ایران غنی سازی 20 درصد را به حال تعلیق دراورد و بجایش قبول کرده اند که سوخت راکتور تهران را که کاربرد پزشکی دارد و قطعات یدکی برای هواپیمای مسافری بدهند و از لحاظ فنی برای ایمنی راکتور بوشهر کمک کنند. ایران گفته است که این متعادل نیست و واقعا هم متعادل نیست، برای اینکه غرب می خواهد همه چیز بگیرد و چیزی هم جز ایزوتوپ و قطعات یدکی هواپیما ندهد، تحریمها را هم برندارد! این شوخی است. امروز هم مقاله ای در مطبوعات آمریکا منتشر شده که گفته است، کجا دیده شده که گفتگو بکنید و یک طرف(غرب) همه چیز بخواهد و چیزی هم نخواهد بدهد، این مذاکره نیست، بلکه می گویید که من امر می کنم و شما هم باید بکنید!
تا یک روز قبل از این مذاکرات آقای اوباما قرار داشته که قضیه 5 درصد در مذاکرات بغداد مطرح نشود، برای بعد از انتخابات ریاست جمهوری بماند و فقط درباره غنی سازی 20 درصد صحبت شود، ایران هم آنرا بپذیرد و در مجازاتها به ایران تخفیفهایی بدهند، از جمله اینکه مجازاتهای جدید وضع نکنند ولی یک روز قبل از گفتگوی بغداد سنای آمریکا درست برعکس خواسته ایران، طرح مجازات در مورد نفت را تصویب کرد و در آنجا گفت که ایران اصلا حق غنی سازی حتی 5 درصد را هم ندارد، پس معنای اینکار این است که بعد از انتخابات آمریکا، اوباما می خواهد دبه دربیاورد و بگوید که اصلا نباید غنی کنید! فرستاده های آقای خامنه ای در بغداد گفته اند که شما در بسته پیشنهادی خود، حق غنی سازی ایران را طبق قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی به رسمیت بشناسید، آمریکایی ها هم ناچار شدهاند که بگویند که این کاری است که ما نخواهیم کرد، از این به بعد دیگر گفتگوها قفل است برای اینکه یک طرف میگوید که اینرا قبول کن، قبلاً هم همه امیدها بر این اساس ساخته شده بود، بنابر اطلاعی که انتشار یافته، آقای خامنه ای به گروهی که فرستاده، گفته بود که اگر غنی سازی ۵ درصد قبول شد، شما روی خط مصالحه بروید ولی آنها ۵ درصد را نپذیرفتند، بنابراین پس نمیتوانسته اند روی خط مصالحه بروند، درنتیجه اینکه مذاکرات دو روز هم ادامه یافته است و در شب روز دوم که دو طرف کنفرانس مطبوعاتی داشتند، خانم آشتون گفت که ایران پذیرفته است که تعلیق غنی سازی تا ۲۰ درصد را مورد بررسی قرار دهد و همین. واکنش هم خیلی سریع انجام گرفته و گویاتر از همه نرخ دلار بالا رفته است، یعنی اینکه این گفتگوها بی نتیجه شده است.
درباره گفتگوهای مسکو در ۱۸ و ۱۹ ژوئن مطابق با ۲۹ و ۳۰ خرداد سه نظر وجود دارد، یک نظر میگوید که دو طرف به آخر خط رسیده اند و چارهای جز سازش با هم ندارند اما طرف ایرانی به جایی رسیده که یا باید پای تحریم کامل و احتمالاً جنگ برود یا باید به پای مصالحه برود، مثل روز اولی که قطع نامه را به شورای امنیت بردند، نیست که بگویند چیزی نیست و اعتنا نمی کنیم! اگر رژیم بخواهد بیش از این به مردم ضرر وارد نکند راه حلی که دارد اینستکه روی خط مصالحه برود. کسانی که این نظر را دارند، میگویند که غرب هم راه حلی برایش نمانده است، این مانده که تحریم کامل و جنگ کند و اینها پیامد دارد. همین تحریم کامل و تهدید به جنگ سبب گرانی قیمت نفت میشود و اقتصاد غرب نمیتواند آنرا تحمل کند، همین الان هم اروپا را میبینیم که چه وضعیتی دارد و کشورهای اروپایی غالبا ورشکسته اند، آمریکا هم مختصر رونق اقتصادی را که پیدا کرده است، از دست میدهد و آقای اوباما شکست می خورد، از اینرو آقای اوباما نمیخواهد جنگ بشود و میخواهد توافقی به عمل بیاید که از آن در انتخابات ریاست جمهوری استفاده کند. یک نظر میگوید که معامله شده، اینها بازی و نمایش است. این نمایش را صورت میدهند تا افکار عمومی متقاعد بشود که جدی بوده است، طرفین کشمکش کردند و بالاخره به اینجا رسیدند که دیگر چاره ای نبوده است، غرب پذیرفته است که ایران تا ۵ درصد غنی سازی کند، ایران هم پذیرفته است تفتیش کامل از تأسیسات اتمی به عمل بیاید و غنی سازی ۲۰ درصد هم نکند، آنچه را هم که ۲۰ درصد غنی سازی کرده، به غرب بدهد بجایش سوخت آماده برای نیروگاه اتمی تهران بگیرد، اینهم یک نظر است اما میدانیم که امور عقلانی همیشه انجام نمی گیرد، عقل سالم حکم به جنگ نمیکند، عقل سالم نمیگوید که کار کشور را بجایی برسان که آقای خامنه ای ایران رسانده است. در همین غرب هم عقل سالم نمیگوید که غنی سازی ۲۰ درصد را اینطور محور کن، چون ایران همان روز اول می گفت که اورانیوم 20 درصد را به من بفروشید، نفروختید، ایران هم غنی کرد! اگر عقل سالم داشتی اینکار را نمیکردی و همان زمان مسأله را حل میکردی! علاوه بر اینکه لابی ها هم هستند، اسرائیل هست، در آمریکا محافظه کارهای جدید هم هستند که شعارشان جنگ کلی با اسلام سیاسی است، پس آنها هم نمیخواهند مسأله حل شود، بنابراین سنگ اندازی میکنند و مانع از حل مسأله میشوند و سرانجام کار به تحریم کامل و جنگ میکشد. سه نظر را شرح دادم، هر کدام این از این سه نظر انجام بگیرد جز اینکه ایران ۵ درصد را بقبولاند و شرایط آن طرف را بپذیرد به زیان این رژیم است. از آن طرف هم ما این رژیم را می شناسیم، دفعه پیش هم هشدار دادم که دستگاهشان عقلانی عمل نمیکند، یک دفعه میبینی، درست در لحظه ای که همه انتظار دارند توافقی انجام بگیرد، عملی انجام میدهند که بن بست می سازد. اگر هم رژیم بخواهد بپذیرد که مسأله حل و عادی شود، بعدش چکار کند و بدون دشمن چگونه بزید؟ الان هر چی میشود به مردم میگوید که تقصیر دشمن است! فردا که قضیه دشمن از بین رفت چه بگوید؟ بگوید که من ناتوانم، بیکفایتم، ده سال بحران اتمی درست کردم، بعد هم کارش را به اینجا رساندم که جام زهر سر کشیدم!؟ اینرا نمیخواهد بگوید و اینستکه آسان تن به حل مشکل نمیدهد. اگر هم تا اینجا آمده و اگر این خبری که انتشار یافته است، راست باشد که آقای خامنه ای به اینها گفته است اگر ۵ درصد را غربی خت قبول کردند، روی خط مصالحه بروید، به لحاظ همین جنبشی است که مردم ایران در تحریم انتخابات انجام دادهاند و به دنیا گفتند که پشت این آقا خالی است، پس بخش مهمی از آن راه حلی که هست و میتواند این وضعیت را از بن بست بیرون بیاورد در دست مردم ایران است که مقداری به سرنوشت خودشان علاقه نشان بدهند و این علاقه را به دنیا بفهمانند که این وطن مال ما است و بگویند که اگر شما قدرتهای خارجی بگذارید، میخواهیم که اختیار وطن دست خودمان باشد.
فرض کنید که مردم بیرون آمدند و اظهار وجود کردند در اینصورت راه حل چیست؟ اگر مردم ایران بیرون آمدند و گفتند که صاحب کشوریم و نمیخواهیم که این بحران هم ادامه پیدا کند، فرض کنیم که آمریکا میگفت که شما ۲۰ درصد را تعلیق کنید، طرف ایران هم میگفت که شما هم تحریم های نفتی را بردارید، 5 درصد هم مسکوت می ماند، طرف امریکایی می توانست گفتن "نه" را توجیه کند؟ نه، دیگر امکان توجیه "نه" برای افکار عمومی مردم آمریکا، مردم اروپا، مردم ایران و منطقه و دنیای اسلام نبود. آن هیئتی که از سوی ایران می رفت بنا را بر شفاف سازی می گذاشت و می گفت تمام ایجابات شفاف سازی فعالیتهای اتمی را می پذیرم و با آژانس بین المللی که متصدی این کار است توافق کاملی برای شفاف سازی به عمل می آورد، در این صورت طرف غربی چقدر می توانست این بازی ها را از خود در بیاورد؟ بسیار کمتر و یا اصلا نمی توانست، پس راه حل وجود دارد، راه حلی غیر از آن سه راه حل، اما این راه حل ایجاب می کند که ملت خود را مسئول امور خویش بدانند و اگر ندانند، اصلا به حساب نخواهند آمد و ملاحظه می کنید که در تفاسیری که در وسائل ارتباط جمعی غرب منتشر شده است، حرف محوری تمامی آنها اینستکه این رژیم برای مردم خود ارزشی قائل نیست، اهمیتی به افکار عمومی خود نمی دهد و فقط وضعیت خود را می بیند، رژیم می خواهد که غرب بپذیرد عملی بر ضد آنها انجام ندهد و او را بعنوان قدرت منطقه ای هم قبول کنند و می گوید که از آن به بعد می شود نشست و مصالحه کرد! اگر به رژیم بگویی، که این قضیه برای ایران زیانهای هنگفتی دارد؟ می گوید داشته باشد، مردم ایران که نفسشان در نمی آید، کسی هم نمی گوید که ما مردم چقدر باید بابت این داستان اتمی هزینه بدهیم! حتی اگر درس خوانده ها و استادان دانشگاه که در داخل کشور هستند، وضعیت را برای مردم تشریح کنند که برق اتمی بوشهر چقدر برای مردم ایران تمام خواهد شد، وضع بکلی فرق خواهد کرد. بنابرین بن بست از اینجاست که در یک طرف رژیمی داریم که در درون کشور سرکوب را روش کرده است، اعتنائی هم به خواست مردم ندارد و به خود و موقعیتش نگاه می کند و در طرف دیگر هم قدرت های خارجی هستند که در آنها بخصوص در امریکا که زمان انتخابات هم هست، اسرائیل نقش و لابی دارد و هم اینکه آقای اوباما در انتخابات ریاست جمهوری رقیبی دارد که خواستار جنگ عمومی با اسلام سیاسی است، این موقعیت بن بست است و چیزی از مسکو هم در نخواهد آمد.
البته توجه کنید که قرار ملاقات در روسیه در 18 و 19 ژوئن است، درست 11 روز قبل از اینکه تحریم های غرب راجع به بانک مرکزی و نفت به اجراء گذاشته شود و این رژیم در بن بست قرار بگیرد و برای عبور از این بن بست یک راه حل باقی می ماند و آن هم اینستکه 5 درصد را مسکوت بگذارند و به بعد واگذار کنند و بر روی 20 درصد و برداشتن بخشی از این تحریم ها معامله کنند. تا به حال غربی ها در بغداد گفته اند که ما فقط می پذیریم مجازات های جدیدی تصویب نکنیم و نگفته اند که از این تحریم ها خواهیم کاست و در صورتی که خیلی خوش بین باشیم، حداکثر اینستکه اروپا که گفته بود نفتی نخواهیم خرید، این را لغو کند که رژیم را به مقدار زیادی از مخمصه و بن بست خارج می کند برای اینکه به درآمد نفت دسترسی خواهد داشت و تهدید به جنگ و تحریم های بیشتر کنار می رود و می تواند با این بحران اتمی بازی کند و بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم این بازی را ادامه بدهد تا وقتی که مردم ایران حرکتی نکنند این حداکثر احتمالی است که می تواند به وقوع بپیوندد، بقیه اش با خود شما مردم ایران است، ببینید چگونه می خواهید کشورتان اداره شود، ارزیابی من در رابطه با گفتگوهای بغداد که قرار است در مسکو دنبال بشود، اینست. توجه شما را هم جلب می کنم به اینکه مطبوعات رژیم جز روزنامه ایران وابسته به آقای احمدی نژاد هیچ برخورد منفی با حاصل گفتگوهای بغداد نکرده اند، برعکس، آقای جلیلی که گفت پیشرفت شده و همدیگر را بهتر درک کردیم، مثل اینکه 10 سال برای اینکه این آقایان همدیگر را بفهمند، کافی نبود که در این دو روز همدیگر را فهمیدند! بخش عمده مطبوعات رژیم که در خط آقای خامنه ای هستند، لحن مثبی دارند که گویا پیشرفت شده است، فقط طرف آقای احمدی نژاد است که می گوید پیشرفتی نشده و حق هم با اوست از بابت اینکه او را کنار گذاشته اند و او می گوید مسئولیت این کار بی نتیجه را که شما آن همه در مورد آن امید داده بودید، را چرا من به عهده بگیرم؟ و می گوید که این کار در قلمرو حکومت است و شما آقای خامنه ای برخلاف همین قانون اساسی از دست من خارج کردی و خود تصدی نموده اید، چرا من پاسخگوی ضرر و زِیان آن باشم؟ این است موضعی که طرفداران آقای احمدی نژاد گرفته اند، بنابراین رژیم در داخل خود در رابطه با مساله اتمی با یک موضع یکدست و قوی روبرو نیست و در داخل رژیم به طور علنی دو خط اظهار شده است و احتمال می رود که این دو خط در گفتگوهای مسکو هم دوباره اظهار بشوند، بستگی به این دارد که با وضعیتی که دو طرف دارند و با راه حلی که ذکر کردم، دوطرف به پای آن بروند و آنرا عملی کنند یا خیر.
مصاحبه با رادیو عصر جدید بتاریخ 25 ماه می 2012