صوتی

بنی صدر : ما برای وطن مبارزه می کنیم نه برای افتخارات شخصی، نه برای موقعیت جوئی، نه برای به دنبال قدرت بودن. ما می خواهیم وطنی آزاد و مستقل داشته باشیم.

 

عصر جدید: آقای بنی صدر چرا مستقیما برای ایجاد جبهه عمل نمی کنید؟ چرا منتظر نشسته اید که بقیه دنبال شما بیایند؟ هر چند بارها نوشته اید لطف کنید در اینمورد لطفا توضیح دهید.

بنی صدر: سئوال کننده دانشجو است و سئوال نشان می دهد اهل مطالعه است. امیدوارم همه دانشجویان وطن ما چنین باشند. اما اینکه من منتظر نشسته باشم نه! من هیچوقت در زندگی منتظر ننشسته ام. مبارزه واجب عینی است، همه باید در مبارزه شرکت داشته باشند. من در کوشش و تلاش مداوم بوده و هستم تا بدیل و نیروی جانشین قوت روزافزون بگیرد. از دید من بدیل وجود دارد. کوششی که طی سی سال شده است ثمرات خودش را ببار آورده است و اکنون مردان و زنان مبارز شایسته و وطن دوست بر حق مردم ایران ایستاده اند و بدیل این رژیم هستند نه اینکه چیزی نیست که من منتظر باشم که به من مراجعه کنند که بوجود بیاید. از زمانی که کودتا شد محور دوم یعنی بدیل مستقل از رژیم و قدرتهای خارجی بر میزان استقلال و ازادی و رشد و عدالت اجتماعی به جامعه ایران که جانبدار حاکمیت جمهور مردم باشد پیشنهاد شد.

دو نکته را ضرور می بینم یادآوری کنم. اول اینکه من هیچوقت اپوزیسیون نبودم، یعنی بر ضد چیزی نبودم، همیشه برای چیزی بودم. برای استقلال و آزادی بودم. اپوزسیون یعنی کسانی که هویت از خود ندارند و هویت خود را از رژیم می گیرند. یعنی می گویند ما آنیم که مخالف رژیم ایرانیم. آنهایی که بر خط استقلال و آزادی ایستاده اند از خود هویت دارند. شما در تاریخ معاصر ایران به سلسله جنبش های ایرانی باز بگردید می بینید که تمام این جنبش های بزرگ که به تحول اساسی در جامعه ما انجامیده است بر خط استقلال و آزادی بوده اند و در تمامی این جنبش ها تصدی امور با کسانی بوده است که بر این خط قدم برداشته اند. حال شما می توانید بپرسید که پس چگونه استبداد همواره ادامه پیدا کرده است؟ استبداد ادامه پیدا کرده است بلحاظ اینکه ساخت های تاریخی که جامعه در آن زیست کرده است به سادگی قابل شکست نیستند و مقاومت زیادی می کنند. در اینکه این استبداد بر جا بماند یا اینکه دچار تغییر شود عوامل فراوانی دخالت می کنند. با این همه این جنبش ها موفق شدند استبداد تاریخی ایران را از پایه های داخلی آن محروم کنند، بطوریکه در حال حاضر فقط یک پایه نیمه شکسته از آن استبداد تاریخی، باقی نمانده است که بنیاد دینی قدرت مدار باشد و شامل همه روحانیت هم نمی شود و بخش کوچکی از این روحانیت است که چیزی بجز زور درسر ندارد و جز قدرت، هدفی نمی شناسد.

یکی از گویاترین رویداد ها در این روزها برای اینکه به ما و مردم ایران بگوید که این رژیم چگونه رژیمی است و وقتی می گوید اسلام، چقدر به این دین باور دارد، ماجرایی است که در برزیل اتفاق افتاده است. آقای معاون سفیر به استخری تشریف برده اند که مختلط بوده است، در آن جا در حال زیر آبی رفتن با دختر بچه ها اعمالی را انجام داده است که این اعمال به عنوان تجاوز جنسی تلقی شده است، بطوریکه پدر و مادر این بچه ها به این شخص هجوم آورده اند. حال اینکه ماموران گشت این آقایان در تهران و شهرهای ایران بابت اینکه چند تار مو از این حجاب اجباری بیرون بیاید، وا اسلاما سر می دهند و در برزیل چنین افتضاحی به بار می آورند، خود گویایی دارد. مقام وزارت خارجه هم در توجیه این عمل، نه تنها آنرا را محکوم نکرده است و حداقل کار یعنی اخراج و توبیخ این شخص را انجام نداده است، بلکه گفته است: این شخص کار بدی نکرده است و اختلاف فرهنگی سبب شده است. یعنی اینکه ما در کشور خودمان یک فرهنگ دینی داریم که اینگونه اعمال را مجاز می داند و این شخص طبق این فرهنگ در برزیل عمل فرموده است و طرف مقابل نیز طبق فرهنگ خودش این اعمال را تعریف و تفسیر کرده است. ببینید تا کجا سقوط کرده اند! فرهنگ ملی ما که فرهنگ احترام و ناموس است و فرهنگ دینی که شما مدعی آن هستید و برای تنها حجاب آن چقدر شعار ساخته اید و به در و دیوار زده اید، گشت به راه انداختید، چطور این فرهنگ دینی تغییر کرد و می شود در استخر زن و مرد لخت وارد شوند و بعد این کارهای مشمئز کننده را انجام دهند و تازه شما در مقام توجیه بر بیایید؟ وقوع این امر ماهیت این رژیم را به ما گوشزد می کند و این جنبش های ایرانی بر اساس استقلال و آزادی کار را به جایی رسانده اند که ته مانده آن استبداد تاریخی بدین سان ماهیت ضد دینی خود را هم آشکار می کند، ضد دین، ضد فرهنگ، ضد ایران، ضد استقلال ایران، ضد انسان در استقلال، آزادی، حقوق و رشدش. پس ما برای چیزی عمل می کنیم که استقلال است و آزادی و نه مخالف آقای خامنه ای.

منزلتی نیست که کسی یا کسانی بگویند ما اپوزیسیون خامنه ای هستیم، بله هستند گروه هایی که از لحاظ قدرتمداری، قدرت و زور پرستی همانند آن شخص هستند. به این مثلث زور پرست دقت کنید، از انقلاب تا به امروز هر خیانت و تجاوزی که به ایران شده است، در آن سهیم بوده است(گروگانگیری- جنگ ایران و عراق – بحران اتمی و ..). و حال نیز برای آلترناتیو سازی، بودجه ای در اختیار گرفته اند و این افراد را از این شهر به آن شهر می برند تا آلترناتیو بسازند که دست نشانده غرب باشد تا روزی بتوانند الگوهای لیبی و سوریه را در ایران اجرا کنند. اینگونه است که این خط اهمیت خود را داراست و به جامعه ایرانی دائما هشدار می دهد که شما مردم ایران اجازه نباید بدهید که خلاء بوجود بیاید، یعنی جنبش باید همیشه با شرکت شما انجام شود و بدانید که اگر حرکت نکنید خلاء بوجود می آید و خلاء را همیشه زور پر می کند، حال چه کسانی زور دارند؟ قدرت های خارجی. که با ساختن آلت فعلهایشان و با دادن پول و اسلحه راه را برای ورود آنان به داخل ایران هموار می کنند و می دانیم که در داخل ایران اینگونه افراد به ادعای خودشان حتی یک شبکه نیز دارند. این ترورها و انفجارها را چه کسانی انجام می دهند؟ شما مردم ایران اگر در صحنه حاضر نباشید، اگر آن بدیل استقلال و آزادی قوت لازم را نداشته باشد، آن خلاء بوجود خواهد آمد و خلاء را وابسته ها پر خواهند کرد. پس ما نمی توانستیم به انتظار بنشینیم، ما برای وطن مبارزه می کنیم نه برای افتخارات شخصی، نه برای موقعیت جوئی، نه برای به دنبال قدرت بودن. ما می خواهیم وطنی آزاد و مستقل داشته باشیم، وطن را دوست داریم و مردم وطن را هم دوست داریم، و می خواهیم این مردمی که ما آنها را دوست داریم، آزاد و مستقل زندگی کنند. نماینده این ملت به برزیل نرود و چنین افتضاحی به بار بیاورد. البته اینها نماینده ملت نیستند، اینها اراذل و اوباش واقعی هستند که در خدمت این رژیم هستند و این رژیم به آنها عناوین می دهد، حال امروز اینگونه عمل می کنند و فردا عملی دیگر. ببینید در این مدت چقدر خبط و خطای فاحش در کشورهای مختلف انجام داده اند.

 

بعنوان حاصل سخن برای سئوال اول شما باید بگویم، طرف انتظار مردم هستند. ما مردم ایران را دوست داریم به همین جهت باید با آنها سر راست حرف بزنیم. چند بار هم عرض کردم، الان هم دوباره می گویم. شما اگر خدای نکرده بیمار شدید باید به پزشک مراجعه بکنید یا پزشک باید کف بینی داشته باشد و کشف کند که بیمار در خانه اش بیمار شده و آن بیماری را پیدا کرده و او را معالجه کند؟ کدامیک از اینهاست؟ شما هستید که باید مراجعه کنید. شما هستید که می باید بدانید چه می خواهید. در آن زمینه هم طی این دوران طولانی ما روزمره مسئله را طرح کردیم. اگر در درون رژیم بخواهید عمل بکنید حداکثر اینستکه بگوئید رای من کو؟ اگر بخواهید به بیرون رژیم بیائید می توانید بگوئید حق من کو. اگر وابسته به قدرت خارجی باشید پیامدهایش کدام است؟ همه اینها را مرتب توضیح دادیم. حالا اگر شما تصمیم گرفتید که رژیم را، این ته مانده نیمه شکسته را بردارید و یک دولت حقوق مدار تابع حاکمیت ملت برقرار بکنید، آنوقت راحت می توانید ببینید این بدیلی که خیال می کردید نیست، گویا بنی صدر به انتظار نشسته که به او مراجعه کنند،نخیر، وجود دارد. نمی بینید، برای اینکه هنوز تصمیم نگرفتید که چه میخواهید. تا آدمی تصمیم نگرفته، تا شما تصمیم نگرفتی که مثلا برای نیازی کالایی بخری، اصلا در ذهن شما نمی اید که چنین کالایی وجود دارد یا ندارد، پس نخست باید تصمیم بگیرید. هر روز که دیرتر این تصمیم را بگیرید زیانش بیشتر است.

این ماجرای بحران اتمی را ببینید به کجا رسیدیم؟ به آخر خط رسیدیم. برای اینکه از این به بعد اگر با هم مصالحه بکنند، خیلی خوب، به جایی رسیده، فشار مردم در تحریم انتخابات می تواند موثرباشد، هرگاه ادامه پیدا کند تاثیرش قطعی تر هم می شود که این رژیم این ماجرا را کش ندهد. ولی اگر توافق نشود، برنامه بعدی چیست؟ چه مانده که این دو طرف انجام بدهند؟ طرف آقای خامنه ای کار دیگری برایش نمانده، سابق می گفت میخواهم ادامه بدهم و غنی سازی بکنم، آنرا که انجام داده، حالا مگر اینکه بگوید می خواهم بمب اتمی بسازم. کار دیگری برایش نمانده، فتوی هم داده و از کشورهای دیگر خواسته که از ایشان تعصی کنند که بمب اتمی را حرام بدانند، پس کاری برایش نمانده. طرف مقابل ناگزیر است برای اینکه حرف خودش را به کرسی بنشاند تحریم را تشدید کند و تا پای جنگ برود. من که می دانم شما مردم ایران این را نمی خواهید باید که دنیا هم ببینید و بداند که شما نمی خواهید. اگر مصالحه ای هم انجام بگیرد، یعنی این رژیم مجبور بشود که این کار را بکند باز به لطف این تحریمی است که در این انتخابات کردید و هم به این رژیم، هم به دنیا فهماندید که پشت این رژیم خالی است، نمی تواند بیشتر از این با هست و نیست ایران بازی کند. این توضیحات روشن و شفاف است و این دانشجوی عزیز و بسیاری از دانشجویان دیگر معرف یک خط و ربطی در سطح جامعه می شوند که جامعه دقیق بداند چه میخواهد، آن خط و ربط را به جامعه معرفی می کنند. می گویند در یک قرن سه انقلاب کردیم بر ای اینکه به این نتیجه برسیم و حالا یک قدم دیگر برمی داریم تا تجربه را رها نکنیم تا به نتیجه برسیم. آن آدمها هم هستند آنهایی که در این خط و ربط بر حقوق این ملت ایستاده اند سرعهد خودشان ایستاده اند، بر عهد خودشان با شما مردم ایران وفا کردند و با این اصول راهنما می توانند کشور شما را در استقلال و آزادی اداره کنند.

 

عصر جدید: درباره مذاکراتی که دوباره در استانبول شروع شده است، عده ای اعتقاد دارند که غرب در واقع خواهان براندازی جمهوری اسلامی است و می خواهد تا جایی که ممکن است او را ضعیف کند که مخارج اقتصادی، سیاسی و نظامی اش برای براندازی آن بالاتر نرود و این تحریم ها را بیشتر می کند. حالا اگر جمهوری اسلامی هم کوتاه بیاید آنها کوتاه نمی آیند مثلا اگر جمهوری اسلامی کلا غنی سازی را کنار بگذارد، باز آنها این تحریمها را ادامه می دهند. شنونده دیگری گفته نه اصلا این رژیم توسط خود غربیها سرکار آمده و روزی که خودشان صلاح بدانند آنها را کنار می گذارند و ما هیچ کاره هستیم و دارند با ما بازی می کنند. نظر شما چیست؟

 

بنی صدر: آقای خامنه ای هم خودش این حرف را زده بود که اگر ما در این قضیه اتمی کوتاه بیاییم فردا اینها خواهند گفت حقوق بشر. حالا این سئوال کننده محترم می گوید، اگر اینها بگویند که ما فعالیتهای اتمی را کنار می گذاریم، آنها تحریمها را برنمی دارند. شما شنونده عزیر چرا می باید خود را تا این حد به منطق صوری بسپارید؟ و از خود نپرسید، تا آن روز که آقای احمدی نژاد نیامده بود و آن شعارها را نداد تحریمی نبود، قطعنامه ای نبود. پس آدمهایی که بر این کشور حاکمند کارهایی انجام دادند که حالا این تحریمها وضع شده است. پس صحیح نیست که اگر اینها کوتاه بیایند و بگویند ما اصلا فعالیتهای اتمی را کنار می گذاریم، آنها تحریمها را برنمی دارند. اینها گفتند که ما می خواهیم به فعالیتهای اتمی خودمان ادامه دهیم آن پیشنهادهایی که غربی ها دادند هم قابل قبول نیست. روسها واسطه شدند، گفتند قابل قبول نیست. نیست و نیست و نیست، تا رسانند به اینجا. حالا اینکه شنوده می گوید آنها می خواهند این رژیم نباشد، چرا می خواهند نباشد؟ از این رژیم چه ضرر می بینند؟ نفت را نمی برند که می برند! به حقوق این ملت در خلیج فارس تجاوز نمی کنند، که می کنند. حتی این شیخهای فکستنی خلیج فارس هم نفت و گاز ما را می برند، هم سه قورت و نیمشان هم باقی است و حالا ابوموسی و تنب کوچک و تنب بزرگ را می خواهند. یک دفعه هم پولش را از شاه سابق گرفتند، برای چیزی که ملک ایران بوده پول گرفتند، حالا مدعی هم هستند. دور تا دور ایران هم که پایگاه جاسوسی و نظامی ایجاد کردند. بابت اینکه این رژیم هست و در منطقه مقاصد توسعه طلبانه دارد. ارقام نجومی اسلحه که دارند به این کشورها می فروشند، تازگی صبحت صد و هفتاد میلیارد دلار اسلحه بود که امریکا به عربستان و شیخهای خلیج فارس فروخته است. پولهای نفت را که در دست خودشان نگه داشته اند، برای اینکه ما آنیم که شما را در برابر توسعه طلبی ایران حفظ کردیم. مرض دارند که بخواهند این رژیم برود؟ اگر واقعا اینها می خواستند که این رژیم برود، اینها نمی دانستند که نمی باید این تحریمها را بکنند؟ این تحریمها را نباید وضع کنند؟ این تهدید به جنگ را نباید بکنند؟ اینکه یک مشت خائن را شب و روز از این شهر به آن شهر نباید ببرند؟ گروهها را نبرند، تعلیم ندهند و داخل کشور نفوذ ندهند؟ اینها را نمی دانستند؟ همه اینها را خوب می دانستند. واقع بین باشید! این ملت است که باید اختیار کشور خودش را خود به دست بگیرد! و به کشورهای خارجی بگوید بس کنید.

رژیمی که الان داریم، سیاست و قدرت امریکا و اسرائیل را محور سیاست داخلی و خارجی خود کرده است، وابستگی ایران را ارگانیک کرده، یعنی پیوندهائی که در آنها ما بعنوان زیرسلطه با اقتصاد و سیاست غرب، فرهنگ سلطه گر با ایدئولوژی سلطه و گروه بندیهای اجتماعی که از این روابط ارگانیک ارتزاق می کند بوجود آمده است، بطور خودکار همه در این رابطه ها عمل می کنند. می بینید که بطور خودکار نفت می رود، لازم نیست که کسی به اینها دستور بدهد که شما نفت و ثروت ملی ما را اینطور مفت به خارج ندهید. پولش می اید تبدیل به واردات می شود و اقتصاد ایران را زیرورو می کند. وقتی می گوییم این رابطه ارگانیک است یعنی همین. از لحاظ سیاسی ما بعنوان زیرسلطه قدرت خارجی هستیم، یعنی اینکه این رژیم در ظاهر در ستیز با امریکا است، اما در واقع تمام روابط سیاسی در داخل کشور تابع این رابطه محوری میان این رژیم و ایالات متحده امریکا است. اینکه گاهی روابط پنهانی آقایان فاش می شود، ماجرایی رو می شود، افتضاحی رو می شود، اینها تعین کننده نیست، تعین کننده است این رابطه ارگانیک است. یعنی رابطه ای که چنان این رژیم را به قدرت خارجی وصل کرده که اگر ببرد دیگر این رژِیم نیست. اگر این رابطه سلطه، بین اقتصاد ما و اقتصاد غرب، را قطع بکنید این اقتصاد دیگر اینی که الان هست نیست. اقتصاد دیگری جای آن می اید. ما میخواستیم در بهار انقلاب در ایران اقتصادی تولید محور مستقل و رشدیاب درست کنیم و همینطور در قلمرو اجتماعی، فرهنگ و مرام. اینها اسلام را در کله ندارند، اینها مرام وابستگی دارند. در امر انتخابات محور امریکاست، از زمان آقای احمدی نژاد اسرائیل هم اضافه شده است. در مورد دین، مثلا در قم کسی بخواهد حرفی بزند از لحاظ دینی ایرادی بگیرد، محور امریکاست. گرانی امریکاست، بیکاری امریکاست، پول ایران اسما ریال است ولی واقعا و رسما دلار است.

متاسفانه منطق فعل پذیر که یک روانشناسی تسلیم طلب است هم وجود دارد که می گوید ما کاره ای نیستیم، خارجی ها اینها را از اول آوردند! مثل اینکه این ملت هیچ کاره بوده، شخصیت نداشته، هیچ لیاقتی نداشته، اصلا ملتی نبوده، یک مشت آدمهائی بودند اینها را تحریک کردند. آقای اعلاحضرت را بردند و آقای خمینی را آوردند! قضیه به همین سادگی است؟ به این تاریخ طولانی که این ملت برپاست مراجعه کنید، ببینید چندین ملت از بین رفتند، چندین ملت این رو و آن رو شدند. ما یک ملت تاریخی هستیم، ما مردم سرفرازی هستیم. از ناتوانی و یاس چه حاصل می شود که شما اینجور خودتان را به ناتوانی و یاس سپردید؟ ما نوروز داریم که پیام و جشن توانایی است. به هرحال امیدوارم که ایرانیان خصوصا جوانان کشور ما، توانایی های خود را بیاد بیاورند و پیش از آنکه دیر بشود، یعنی زیانهای بیشتری به این کشور وارد بشود، برخیزند. تردید نکنند، پیروزی با آنهاست.

شاد و پیروز باشید.

این مصاحبه روز جمعه 20 آوریل 2012 صورت گرفته است.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter