انقلاب اسلامی در هجرت: در این شماره، وضعیت سنجی را به مساله فساد مالی در سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری اختصاص میدهیم:
در9 دیماه 1392محمدعلی نجفی رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری در نخستین نشست خبری خود با رسانهها در محل کاخ گلستان، از برخی مسائل مالی منتقل شده از مدیریت گذشته(حمید بقایی ) پرده برداشت. فقط در یک مورد آن،که کل بودجه اسمی یک ساله این سازمان نشانه گرفته شده بود. وی اظهار داشت: با وجود اینکه تمایل ندارم در باره گذشته سازمان زیاد سخن بگویم تا در زمان ماضی باقی نمانیم و بیشتر به فکر آیندهای باشیم که تاریخ در باره ما قضاوت خواهد کرد، اما باید بدانید که نامه اولی که در ابتدای حضورم در این سازمان گرفتم به بدهیها و مطالبات مربوط بود. اولین نامه به بدهی بیش از 120میلیون تومانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال 1389 به هتل «هما» در شیراز مربوط ميشد که در رابطه با اسکان پرسنل در زمان انتقال یکی از معاونتها به این شهر باقی مانده است. او ادامه داد: موارد متعددی هم در دادگاههای داخل و خارج از کشور داریم که فقط در یک مورد از آنها، فردی مدعی شده که برای انجام کاری دو میلیارد تومان هزینه کرده و طلبکار است. او یک وکیل بسیار معروف با قدرت نفوذ بالا دارد که در نهایت، از دادگاه برای ما حکم 123میلیارد تومانی (معادل بودجه اسمی یک سال سازمان در سال 92) گرفته است. نمیدانم قاضی محترم بر مبنای چه روال قانونی و وجدانی این حکم را صادر کرده، اما برای من جالب است که مسئولان این سازمان در زمان لازم، برای ارائه دفاعیه در دادگاه حضور نیافتند و در حرکتی سئوال برانگیز، یک روز پس از موعد 10 روزه تجدید نظرخواهی به دادگاه مراجعه کردند. این برای ما یک تردید ایجاد کرده که آیا واقعا پیگیری سالم حقوقی صورت گرفته است؟ نجفی افزود در یک مورد دیگر، در عربستان با این پرونده حقوقی مواجهیم که کانون جهانگردی و اتومبیل رانی، زمانی زائران حج و عمره را به عربستان میبرد و در میانه کار، همکاریاش را با طرف سعودی رها میکند. و حالا آنها مدعی خسارت هستند. وقتی ما آمدیم، وکیل استخدام شده از طرف سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد در مدت 24 ساعت باید 100هزار ریال عربستان حقالوکاله به او پرداخت کنیم و در غیر این صورت، از پرونده کنارهگیری میکند. ما هم مجبور شدیم این مبلغ را پرداخت کنیم تا مجبور نباشیم یک خسارت چند میلیون ریالی به پول رایج عربستان بپردازیم.
حمید بقایی این پاسخ را به نجفی داده است(ایسنا 25 دیماه 92): «در مورد موضوع 123 میلیارد تومانی که آقای نجفی گفتهاند، بنده در جریان جزییات موضوع نیستم اما جهت اطلاع ایشان، اعلام میکنم مسؤولیت مجموعهای که این مسأله در آن رخ داده، با یکی از بستگان نزدیک آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهور بوده است. اگر تخلفی صورت گرفته، خوب است که آقای نجفی حتماً ماجرا را پیگیری کنند و با توجه به اینکه آقای جهانگیری هم اکنون مسؤول مبارزه با ویژه خواری هستند، آزمون خوبی است برای صحت ادعاهای این آقایان. اما اختلاف حساب کانون و شرکتهای عربستانی در باره عمره مربوط به قبل از سال 1384 است و این مشکل در واقع به ارث رسیده از همان دولتی است که آقای نجفی رییس سازمان برنامه و بودجه آن دولت بودند. گویا این بار هم اطلاعات جعلی و غلط به جای اطلاعات درست به ایشان قالب شده است.»
انقلاب اسلامی در هجرت: بدین سان اصلاح طلبان و جریان منسوب به احمدی نژاد فسادهای مالی در سازمان میراث فرهنگی را به یکدیگر نسبت میدهند و هیچ کدام از نهادهای ناظر درون نظام ولایت فقیه نیز مساله را پیگیری نکردهاند و نمیکنند!
همچنین حسین رفیعی، عضو شورای فعالان ملی- مذهبی که هم اکنون در زندان اوین زندانی است، نیز، جزئیاتی از فاجعه دزدی در سازمان میراث فرهنگی در چند سال گذشته را از زبان یکی از مسئولان سابق این سازمان بیان کرده است. این جزئیات که توسط دخترش آنا رفیعی در فیس بوک منتشر شده به عمق فساد در این سازمان دولتی اشاره دارد:
٭ متن کامل روایت دکتر حسین رفیعی از فساد در سازمان میراث فرهنگی به شرح زیر است:
●«ایکس» و به ادعای او، معاون آقای حسین مرعشی در سازمان میراث فرهنگی به ۷ سال زندان و ۳۲ میلیارد تومان رد مال محکوم شده است و از سال ۸۳ در زندان است. او ۱۶ قطعه آنتیک منحصر به فرد، از جمله سر سربازان هخامنشی، را به ۷۰۰ میلیون تومان فروخته و خانم فرانسوی خریدار، آن را به ۴ میلیارد تومان فروخته است. از این پولهای دزدی، او املاک و مستغلاتی به نام همسرش و خویشاوندانش خریده است. همسرش طلاق گرفته و اموال را برده! خویشاوندانش هم همینطور. وی امید دارد که در «انقلاب دیگری»! آزاد شود!
او ادعا میکند که تمامی مسولان گذشته سازمان میراث فرهنگی دزدی کردهاند. از جمله مشایی و بقایی. دیروز از قول قاضی پرونده بقایی گفته شد که وی در ده کشور سرمایه گذاری کرده است. او میگفت که تمامی اکتشافات میراث فرهنگی به تهران میآید و قبل از کارشناسی رسمی و ثبت در دفاتر، از مالکیت دولتی خارج میشود. جا دارد آقای روحانی، یک تیم تحقیقاتی مستقل و مجرب را مامور رسیدگی به ۳۵ سال عملکرد این سازمان کند. او میگوید که علت استعفای نجفی و دیگران به این دلیل بوده که نمیتوانستهاند با دزدی مقابله کنند.
سازمان میراث فرهنگی از دو جنبه اهمیت دارد:
1– منبع اشیا گران قیمت مورد توجه بازارهای جهانی و تحریک مسئولان برای دزدی.
2- اهمیت تاریخی و فرهنگی آن به عنوان میراث اجدادی.
جا دارد که آقای روحانی برای آن فکری بکند. وقتی به او گفتم: تو که معاون سازمان بودی و حقوق مکفی میگرفتی و زندگی خوبی داشتی، دلیلی برای دزدی وجود نداشت، چرا دزدی کردی؟ گفت: موقعی که همه دزدی میکنند، چرا من نکنم! او افسوس میخورد که چرا یک کامیون را پر از این اشیا نکرده و فرار نکردهاست!
برای این دزدان، «ملت» و «ایران» و «میراث فرهنگی» و «اموال عمومی» مفهومی ندارد. نه حس و تعلق ملی دارند و نه ترس از دزدی اموال عمومی! این پدیده در تمام قریب به اتفاق اینگونه زندانیان مشاهده میشود. فردگرایی در نظام سرمایهداری با این فردگرایی کاملا متفاوت است. فردگرایی در نظام سرمایه داری، مطرح است. ولی خسارت زدن به دیگری، تضییع حقوق عمومی، مذموم است. ولی در ایران دزدی از اموال عمومی و تصاحب اموال عمومی را این فاسدین جایز میدانند!
حسین رفیعی- بند ۸ اوین- ۲۲ تیر ۱۳۹۴
٭ فاجعه انتقال سازمان میراث فرهنگی از تهران به شیراز و مفقود شدن اسناد، بازخرید کردن و بازنشسته کردن کارشناسان:
اما امر مهمی و در واقع فاجعهای که، در زمان ریاست حمید بقایی، سازمان میراث فرهنگی بدان گرفتار آمده، این است که در حکومت احمدی نژاد ( نهم و دهم ) یعنی در تابستان سال 89 معاون احمدی نژاد و رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری(حمید بقایی ) در اقدامی جنجالی که با مخالفت گسترده کارشناسان و کارکنان سازمان و استادان و پیشکسوتان این حوزه همراه بود، به بهانه انتقال پایتخت و مسائلی نظیر قریب الوقوع بودن زلزله در تهران و نیاز به کاستن از تراکم جمعیت، تصمیم به انتقال معاونتهای سازمان میراث فرهنگی به استانهای دیگر از جمله شهرهای مرودشت و شیراز گرفت. از روزی که مسئولان سازمان میراث فرهنگی به دنبال مطرح شدن انتقال پایتخت به صرافت جا به جایی معاونت میراث فرهنگی به شیراز افتادند، تا زمانی که به دلیل ناکار آمدی این تصمیم به تهران باز گشتند، نزدیک دو سال طول کشید. در طی این دو سال کارشناسان بسیاری بازنشسته شدند. هزینههای کلانی صرف شد. حتی برخی از کارشناسان میراث فرهنگی گرفتار از هم پاشیدگی خانوادههای خود شدند. انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز تبعاتی داشت که از نظر برخی کارشناسان خسارتهای جبران ناپذیری بر جای گذاشته است. کارشناسان تضعیف و تخریب زیرساختهای سازمان میراث فرهنگی را از جمله این خسارتها میدانند و معتقدند که براثر این اقدام، دست کم 300 میلیارد ریال به پژوهشگاه میراث فرهنگی خسارت وارد شد و بخشی از اسناد و مدارک نیز از بین رفت.
ماه پیش در 31 مرداد 95 در میزگردی در ایرنا دو تن از کارشناسان، موضوع انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز و اصفهان در دولت نهم و دهم و تبعات این تصمیم را بررسی کردهاند. حکمتالله ملاصالحی، باستان شناس و عضو هیأت امنای بنیاد ایرانشناسی و بنیاد حکمت اسلامی صدرا در این باره میگوید: آنچه بر سر ما آمده این است که در کمتر از یک دهه به مقیاس یک سده به زیرساختهای میراث فرهنگی به ویژه اسناد اصلی ما آسیب جدی وارد شد که غیرقابل جبران است. کسانی در آن زمان به صدارت دولت و رأس این سازمان نشستند که اصلا نمیدانستند ایران کجاست، میراث چیست و ارزشهای ایران و ایرانی کدام است. آنها تیشه برداشته و آنچه میخواستند بر سر میراث چندهزار ساله این مرز و بوم آوردند. آنها سازمان را منتقل و عدهای را دور کار کردند و همین امر باعث به وجود آمدن بسیاری از سوء استفادهها شد. مگر میشود، امین اموال موزه ملی را دور کار کرد؟ آنها این کار را انجام دادند. مسئولان وقت میراث فرهنگی در دولتهای نهم و دهم هر کدام درصدد بودند که برای خود یک موزه شخصی ایجاد کرده و فقط بهره برداری شخصی کنند. در این میز گرد همچنین «دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاههای کشور» نیز گفت: طی هشت سال دولت نهم و دهم در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اتفاقات ناخوشایند زیادی رخ داده، اما مرداد ماه یادآور واقعهای تلخ و ویرانگر و سالگرد انتقال معاونت های سازمان میراث فرهنگی به دست حمید بقایی است. در این اقدام که بر خلاف ادعای مسئولینِ وقتِ سازمان کاملا غیر کارشناسی بود، معاونت صنایع دستی به شهر اصفهان، پژوهشکده باستان شناسی به شهر مرودشت و پژوهشگاه میراث فرهنگی را به شیراز منتقل کردند. به گفته سلیمانی فارسانی، یکی از تبعات این اقدام، تخریب و نابودی بسیاری از تجهیزات و دستگاههای پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدههای زیر مجموعه آن بود و مساله دیگر آسیب جدی به بسیاری از مستندات و اسناد میراث فرهنگی و هویت ملی موجود در مرکز اسناد سازمان بود که بدلیل جابجایی غیر استاندارد و نگهداری نامطلوب و در مکان نامناسب در شیراز سرنوشت بسیاری از آن اسناد در هالهای از ابهام قرار دارد.
وی با نارضایتی از اینکه حمید بقایی در دولت یازدهم نه به دلیل اقدامات مخرب و غیر کارشناسی در سازمان میراث فرهنگی بلکه به دلیل برخی مسائل در مناطق آزاد چند وقتی بازداشت شد، گفت: به نظر میرسد مشی و رویکرد دولت کنونی هم بیشتر اقتصادی است و نه فرهنگی و ظاهرا شناسایی خسارات وارده به سازمان میراث فرهنگی به دست حمید بقایی و پیگیری برای محاکمه و مجازات وی در این خصوص متاسفانه تاکنون برای دولت مهم و در اولویت نبوده است.
دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی دانشجویان باستان شناسی دانشگاههای کشور مهم ترین مطالبه محققان و کارشناسان و اهالی میراث فرهنگی را در ششمین سالگرد این انتقال، بررسی نقش و عملکرد سازمان های نظارتی از جمله سازمان بازرسی، قوه قضائیه و دیوان محاسبات در زمان این انتقال عنوان کرد و گفت: این دستگاهها باید به ملت ایران پاسخ دهند در آن زمان چه اقداماتی را برای جلوگیری از این فاجعه انجام دادهاند؟ مسئولان سازمان میراث فرهنگی در آن زمان گفتند برای انتقال سازمان مطالعات کارشناسی انجام دادهاند. اما اینطور نبود و هرگز اسناد و مطالعات ادعایی خود را که مدعی بودند دو ماه برای انجام آن وقت صرف کردهاند منتشر نکردند، اما با این کار سازمان میراث فرهنگی را چندپاره کرده و ارتباط ساختاری بین معاونتهای این سازمان را از بین برده و این سازمان تخصصی را تضعیف و مضمحل کردند. مدیران سیاسی و غیرمتخصص، ساختار کارشناسی این سازمان تخصصی را از بین بردند یعنی جو و فضایی به وجود آوردند که کارشناسان به اجبار یا خود را پیش از موعد بازنشسته کرده یا بازخرید شدند و یا خود را به دیگر دستگاهها منتقل کردند.
سلیمانی فارسانی، یکی از تبعات این اقدام را که کمتر به آن پرداخته شده است، ایجاد محملی برای تخلفاتی نظیر پولشویی دانست و افزود: متاسفانه این سازمان تخصصی به اذعان برخی افراد مطلع، در دولت گذشته از ماموریتها و وظایف قانونی خود به طور کامل دور شد و تبدیل به مکانی امن برای انجام اقداماتی غیر قانونی همچون پولشویی گشت. در تاریخ هشتاد ساله فعالیت تشکیلات مرتبط با میراث فرهنگی با عناوین مختلف، هیچ وقت به اندازه دوره ریاست حمید بقایی به ساختار و زیر ساختهای این سازمان خسارت وارد نشده و این حجم آسیب به میراث فرهنگی وارد نشده و حتی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یک صدم این خسارات به میراث فرهنگی کشور وارد نشد. سلیمانی فارسانی ادامه داد: در جریان انتقال سازمان میراث فرهنگی غیر از اینکه بخشی از زیرساختهای سازمان میراث فرهنگی از بین رفت، متاسفانه تعمداً این سازمان را که فعالیتی کاملا تخصصی انجام میداد، تخصص زدایی کرده و آن را از وجود ظرفیتهای کارشناسی، کاملا تهی و خالی کردند. بعدها، در اواخر دولت دهم، نیروهایی غیر متخصص را بدون انجام تشریفات قانونی لازم در قالب «طرح استخدام مهرآفرین» وارد این سازمان کردند که سطح تحصیلات بسیاری از آنها نازل و آنهایی هم که مدرک دانشگاهی داشتند تخصصشان کاملا غیر مرتبط با وظایف و ماموریتهای ذاتی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بود.
دبیر پیشین اتحادیه انجمنهای علمی باستان شناسی در ادامه عنوان کرد: در شروع به کار دولت یازدهم ما درخواست کردیم کمیتهای در سازمان میراث فرهنگی تشکیل شود و از شرایط و وضعیت موجود این سازمان و خساراتی که به آن وارد شده گزارش جامعی تهیه و به مردم ارائه کند. اما متأسفانه این کار انجام نشد و انتقاد ما این است که چرا گزارش و اطلاعات آسیبها و خسارتهایی که از جانب مسولین عمدتا سیاسی در دولت نهم و دهم بر سر این سازمان و میراث فرهنگی کشور وارد آمد را منتشر و منعکس نمیکنند. در حالیکه میدانیم خسارت مادی به سازمان به ویژه پژوهشگاه میراث فرهنگی، فقط در زمینه تجهیزات، بیش از چند صد میلیارد ریال بوده است و خسارتهای غیر مادی هم که حجم آن بسیار زیاد و متاسفانه غیر قابل جبران است. در سال 1374 مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی تأسیس شد و هدف از شکل گیری آن گردآوری و حفاظت از اسناد، اطلاعات و گزارشهای مرتبط با میراث فرهنگی یکصد سال اخیر بود. چون اسناد و مدارکی دست کم از سال 1275 مرتبط با مباحث باستان شناسی و میراث فرهنگی موجود بود که نیاز به نگهداری و حفاظت داشت و متاسفانه این مرکز منحصر به فرد و اسناد و مدارک مهم آن در جریان انتقال به شیراز آسیب دید و طبق شواهد و قراین، ظاهرا بخشی از اسناد و مدارک آن که طبق اعلام رئیس وقت پژوشگاه میراث فرهنگی، شامل 47 هزار عنوان کتاب، 15 هزار برگ سند مربوط به گزارشهای مرمت و باستان شناسی، 9 هزار نگاتیو، 2 هزار اسلاید، 40 هزار کارت پستال و عکس نادر و کمیاب بوده از بین رفته است. ضمن اینکه بعضی از این مدارک در خلال انتقال و نگهداری نامناسب آسیب جدی دیده است. متاسفانه طبق اعلام برخی کارشناسان سازمان در آن سالها، برخی از عکسها و کارت پستالهای این مرکز که ممهور به مُهر آن بود در خیابان منوچهری تهران به فروش میرفت. حتی اگر یک برگ از اسناد این مرکز مفقود شده باشد، که ظاهرا اینطور است، قابل جبران نیست. سلیمانی فارسانی عنوان کرد: هرچند به بهانه وقوع زلزله در تهران، سازمان میراث فرهنگی منتقل شد، اما زلزله واقعی توسط دولت وقت در سازمان میراث فرهنگی ایجاد شد که خسارات غیر قابل جبرانی به دنبال داشت.
انقلاب اسلامی درهجرت: اما علاوه بر اظهارات این دو کارشناس، پیشتر، جراید به نقل از کارکنان مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی از مفقود شدن 47هزار عنوان کتاب و گزارشهای باستان شناسی به همراه نقشههای اوزالیدی محوطههای تاریخی و باستانی کشور و همچنین پژوهشهای باستان شناسی در ماجرای جابه جایی ناگهانی پژوهشگاه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز در دوره مدیریت بقایی در سازمان میراث فرهنگی خبر داده بودند. در واقع یکی از کارکنان سابق مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور پس از انتشار گزارشی از مفقود شدن هزاران نقشه بناهای تاریخی و محوطههای باستانی به روزنامه همشهری اعلام کرد:
● هنگام انتقال پژوهشگاه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز در دوران مدیران قبلی سازمان میراث فرهنگی 47 هزار جلد کتاب تخصصی در موضوعات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور به همراه هزاران قطعه از عکسهای تاریخی موجود در این مرکز به یغما رفت و حتی بر اساس آنچه علی کرمی از کارکنان بخش پشتیبانی و تدارکات مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کشور به نقل از شاهین پور، مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی میگوید، بخشی از عکسهای دوره پهلوی که دارای مهر مرکز اسناد بوده است در خیابان منوچهری تهران به فروش میرسد. به گفته کرمی، زمان انتقال کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی به شیراز، کتابهای هولستر نابود شد و بسیاری از کتابها براساس تماسی که شهر کتاب نیاوران با سازمان میراث فرهنگی گرفت توسط فردی به نام نقوی به آن کتابفروشی فروخته شد.
وی میافزاید: شهر کتاب نیاوران آن زمان با ما تماس گرفت و خواستار اجازه خرید کتابهای خارج شده از مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی شد. در حالی که اصلا معلوم نیست این آقای نقوی در سازمان میراث فرهنگی چه مسئولیتی داشته است. تنها کاری که ما کردیم این بود که از شهر کتاب نیاوران بخواهیم کپی کارت ملی فروشنده کتابها را برای ما ارسال کند. اسناد خارج شده از سازمان میراث فرهنگی نیز چند دسته بوده که یکسری از آنها مربوط به عکسهای تاریخی دوره پهلوی میشده و براساس آنچه شاهین پور، مدیرکل علوم و فنون پژوهشگاه میراث فرهنگی در دوره مدیران قبلی سازمان میراث فرهنگی اعلام کرد این عکسها در خیابان منوچهری تهران و با کدهای مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی فروخته میشد. این موارد جدای از گزارشهای باستان شناسی بسیار زیاد و ارزشمندی بوده است که باستان شناس ها از سالها کاوش باستان شناسی در محوطههای باستانی به مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی کشور تحویل داده بودند. کرمی گفت: هنگام جا به جایی مرکز اسناد از تهران به شیراز، آقای خوشنویس، معاون میراث فرهنگی وقت کشور حتی اجازه حضور کارشناسها برای بار کردن این اسناد به کامیونها و انتقال آنها به شیراز را نداد و کارگرها ارزشمندترین اسناد میراث فرهنگی کشور را داخل کامیونها ریختند. به گفته او همین حالا هم آنچه از شیراز به تهران بازگشته است آن چیزی نیست که از مرکز اسناد به شیراز رفت.
به گفته کرمی هنگام انتقال مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، تنها یکی از کارکنان این مرکز به همراه اسناد به شیراز رفته که او نیز پس از بازگشت به تهران از وضعیت اسناد ابراز بیاطلاعی کرده است. جدای از این موارد حتی خبری از دستگاه دیجیتال بارکد خوان کتابها و اسناد نیست که مشخص شود کدام کتابها یا اسناد سازمان میراث فرهنگی باقی مانده است. مشخصات کتابها و اسناد موجود در مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی که دارای نزدیک به 47 هزار جلد کتاب تخصصی و حتی نسخههای خطی بود و در دستگاه بارکدخوان ذخیره شده بود. چند کارتن حاوی گزارشهای باستان شناسی مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی بازگشتی به تهران نیز هنوز جایی برای قرار گرفتن در قفسههای مخصوص ندارند و هنوز کارتنهای مقوایی در یکی از اتاقهای ساختمان اصلی سازمان میراث فرهنگی در ارگ آزادی نگهداری میشوند.
به گفته کرمی حتی از دستگاههایی که فیلمها و نگاتیوهای موجود در مرکز اسناد را بازبینی میکردند و هیچ کدام نیز به شیراز منتقل نشدند خبری نیست.
● فریبا فرزام، رئیس سابق مرکز اسناد و کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کشور که پرونده ثبت جهانی نسخه شاهنامه بایسنقری در یونسکو را نیز مدیریت کرده بود و به دلیل ماجراهای همین پرونده در سازمان میراث فرهنگی از مرکز اسناد این سازمان کناره گیری کرد، درخصوص ارزش های اسناد و کتابهای نابود شده متعلق به مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی در جریان جا به جایی از تهران به شیراز به همشهری گفت: آنچه در مرکز اسناد نگهداری میشد دارایی فعالیتهای سازمان در تمام سالهایی بود که سازمان میراث فرهنگی فعالیت کرده بود. یعنی گزارشهای مختلف پژوهشی از مرمتها و کاوشهای باستان شناسی و پژوهشهای مردم شناسی و نقشههای تاریخی و هر آنچه به عنوان اثر مستند در بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی تولید شده بود، آنجا نگهداری میشد. مرکز اسناد، کتابخانهای نیز داشت که منابع مطالعاتی در زمینه میراث فرهنگی را فراهم میکرد و قلب فعالیتهای پژوهشی در سازمان میراث فرهنگی بود که با جا به جایی از بین رفت.
فریبا فرزام با اشاره به سابقه چندین ساله تشکیل مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی گفت: گزارشها و پژوهشهای باستان شناسی و کاوش ها، اطلاعاتی با جزئیات علمی کامل داشت که باستان شناسها از سالها فعالیت خود در محوطههای باستانی تهیه کرده بودند که اگر این گزارشها در دست افراد غیرمتخصص بیفتد، به دلیل اطلاعاتی که از سایتهای باستانی در آنها وجود دارد ممکن است مورد سوء استفاده قرار بگیرند. به گفته فرزام، زمانی که او مرکز اسناد را پیش از جا به جاییها تحویل داد حدود 40 هزار نسخه کتاب در آن مرکز بود و تعداد عکس ها نیز بسیار زیاد بود. فرزام از تعداد زیاد نگاتیوهای شیشهای موجود در مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی که متعلق به مرکز مردم شناسی این سازمان بود خبر داد و افزود: عکسهای بسیار زیادی نیز از بناهای تاریخی در مرکز اسناد وجود داشت که اگر از بین رفته باشند یک جنایت و خیانت به میراث فرهنگی کشور است.
روزنامه همشهری در تاریخ 27 مهر92 از جلیل گلشن رئیس جدید پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی در حکومت روحانی، خواست که دستور انتقال باقیمانده اسناد و مدارک و کتابهای متعلق به مرکز اسناد و پژوهشگاه باستان شناسی کشور را به تهران صادر کند. جلیل گلشن، رئیس جدید پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی کشور در دولت جدید پیش از انتقال اسناد و مدارک و پروندههای کاوشهای باستان شناسی کشور در دوران مدیریت حمید بقایی در سازمان میراث فرهنگی به همراه چند نفر از کارشناسان خبره این سازمان از سوی مدیران سابق بازنشسته شده بود و اکنون نیز جلیل گلشن به روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی اعلام کرده است که چون در دوره جا به جاییها در سازمان میراث فرهنگی نبوده اظهار نظر دقیقی درخصوص وضعیت اسناد و مدارک بازگشته از شیراز به تهران نمیتواند داشته باشد.
آنطور که روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی در خبر ارسالی به خبرنگار حوزه میراث فرهنگی روزنامه همشهری گفته است، با انتقال آخرین اسناد میراث فرهنگی و باستانشناسی از شیراز به تهران، مرکز اسناد و مدارک سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور که در دولت قبل به شیراز منتقل شده بود و در جریان انتقالها آسیب جدی دیده بود، بهطور کامل به تهران منتقل شد. جلیل گلشن همچنین اعلام کرده است، در بازدیدی که از شیراز، پس از تصدی ریاست پژوهشگاه، داشته است متوجه شده بخشی از اسناد و مدارک در یک سوله نگهداری میشوند که از نظر شرایط محیطی مانند نور، رطوبت، دما و عوامل تهدید کننده مانند باکتریها شرایط مناسبی ندارند.
البته برخی دیگر از کارکنان این سازمان به روزنامه همشهری اعلام کردند که انتقال اسناد و مدارک به شکل کاملا ضربتی انجام شد و از آنچه به شیراز منتقل شد فهرستی تهیه نشده بود تا مشخص شود آنچه به تهران بازگشته تمامی آن چیزی است که از اسناد، کتابها یا پژوهشهای سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان گنجینه مکتوب سازمان میراث فرهنگی به شیراز منتقل شده بود یا نه!
٭ فروش شرکتهای سازمان میزاث فرهنگی به ثمن بخس:
سلطانیفر رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حکومت روحانی نیز به یکی دیگر از پروندههای فساد میلیاردی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اشاره کرده و گفته است: یکی از مهمترین پروندههایی که هر روز وقت بنده و هر هفته وقت وزیر دادگستری را میگیرد پرونده شرکت توسعه گردشگری بود. این شرکت مالک 73 درصد گروه هتلهای لاله است که دو مورد ادعای حقوقی و منازعه حقوقی در ارتباط با این شرکت داریم که ادعای یکی از شرکتها واهی بود و زیر یک میلیارد تومان هزینه کرده بود و ادعای عدمالنفع 176 میلیارد تومان را داشت. از سوی دیگر کمتر از نصف قیمت واقعی شرکت طبق اصل 44 واگذار شده بود.
انقلاب اسلامی در هجرت: در واقع شرکت توسعه گردشگری ایران در قالب یک قرارداد و بر مبنای اصل 44 قانون اساسی به یک شرکت واگذار شده بود و این واگذاری در ازای پرداخت 500 میلیون تومان صورت گرفته بود!! همان «خصولتی»های معروف در نظام ولایت فقیه. در واقع ارزش گذاری واقعی داراییها انجام نگرفته بود و در این واگذاری به «بخش خصوصی»، بخش زیادی از داراییها و اموال شرکت، ارزش گذاری نشده بود بطوری که
● به گفته غلامحسین حسینی مدیر عامل شرکت توسعه گردشگری: «فقط ۱۱ دارایی عمده را ارزش گذاری کرده بودند. درصد ریالی این ۱۱ دارایی بالاتر از ۶۰ تا ۷۰ دارایی دیگر شرکت است و این شرکت را داشتند به حداقل به یک پنجم ارزش واقعیاش میفروختند. در نظر بگیرید که حدود ۲۰ شرکت داریم که در ارزش گذاری اولیه، حدود ۱۰۰ هزار تومان قیمت گذاری شده بودند.»
انقلاب اسلامی در هجرت: توجه خوانندگان محترم را بدین امر جلب میکنیم که دزدیهای هرچه وقیحانهتر در نظام ولایت فقیه آنچنان است که قیمت یک شرکت متعلق به میراث فرهنگی 100 هزار تومان تعیین میشود که معادل قیمت 3 کیلو گوشت قرمز است! برفرض خریدار این شرکت از مشهد قصد داشته باشد با هواپیما برای خریدش به تهران بیاید بلیط یکسره وی دو برابر قیمت شرکتی است که میخواهند به وی واگذار نمایند!
به هر حال پس از بررسی پرونده و جلوگیری از واگذاری شرکت توسعه گردشگری، بر اساس یکی از بندهای این قرارداد، شرکت خریدار ادعایی به مبلغ 176 میلیارد تومان را مطرح کرده است. به دلیل اینکه هیچگونه پیگیری حقوقی از جانب سازمان میراث فرهنگی صورت نگرفته بود، دادگاه حکم محکومیت سازمان میراث فرهنگی را به پرداخت 138 میلیارد تومان خسارت به شرکت خریدار صادر کرده بود. پس از بررسی این پرونده، هیات داوری ماده 30 اصل 44 قانون، واگذاری شرکت توسعه گردشگری را ابطال کرد و با پیگیریهای حقوقی صورت گرفته بررسی حکم محکومیت 138 میلیاردی سازمان برای رسیدگی بیشتر به مراجع قضایی ارجاع داده شد. در تابستان 1394رای هیات داوری اصل ۴۴ مبنیبر ابطال واگذاری شرکت توسعه گردشگری صادر شده ولی چون آن رای، در حقیقت رای دادگاه بدوی بود و خریدار حق داشت که در دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور، نسبت به این رای اعتراض کند و این اعتراض نیز صورت گرفت و مسیر رسیدگی به پرونده ۵ ماه دیگر نیز بطول انجامید و سرانجام طی شد و رای قطعی شرکت توسعه گردشگری ایران مبنیبر عدم واگذاری آن به بخش خصوصی صادر شد.
انقلاب اسلامی در هجرت: در شماره آینده به ضعف قانونی و چرایی تخریب آثار باستانی توسط مالکان شخصی میپردازیم و فهرست خانههای تاریخی خصوصا در شهر تهران که توسط مالکانش تخریب شدهاند را از نظر خوانندگان میگذرانیم.