تصویری

بنی صدر: آقای باهنر، تصمیم ایران برای خارج کردن پولهای خود از بانکهای آمریکا را لو داد!

 

 

{youtube}H7YSuUwMNF4{/youtube}

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

گلزار: موضوع امروز راجع به گروگانگیری است، یکی از مسایل بسیار مهمی که در تاریخ ایران انجام گرفته است و در 13 آبان 1358 عده ای تحت نام به اصطلاح دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا در ایران به سرکردگی آقای موسوی خویینی ها حمله کردند و مدت 444 روز هم کارکنان سفارت را در گروگان خود داشتند. شما در همین رابطه و بعد از اینکه علیه شما کودتا شد و به خارج از کشور آمدید، افشاگری های فراوانی کردید. از جمله مطالبی که در این رابطه در خارج از کشور انتشار دادید، 3 جلد کتاب تحت عنوان "سیر تحول سیاست آمریکا در ایران" به ترتیب با نامهای "آمریکا و انقلاب ایران"، "گروگانگیری" و "ایران گیت" بود. خاطرم هست، وقتی که گروگانگیری شد در مقاله ای عنوان کردید که با گروگانگیری ایران به گروگان آمریکا در می آید و نه بالعکس. در حقیقت گروگانگیری به تندروها فضایی داد که بتوانند نیروهایشان را بسیج کنند و از آنسو فضایی را از استقلال طلبان و آزادی خواهان گرفت. آن صحبت و پیش بینی که شما آن موقع انجام دادید، تا چه حد به وقوع پیوست؟ آیا بیشتر از آنچه که تصور می کردید اتفاق افتاد یا حقیقت آن چیزی است که نظام حاکم بر ایران در این باره عنوان می کند؟

بنی صدر: اینکه ایران به گروگان آمریکا در آمده است را در سفارت آمریکا خطاب به گروگانگیرها گفتم. آن سرمقاله انقلاب اسلامی را بعد از گروگانگیری و صحبت آقای خمینی که گفت: "گروگانگیری انقلاب دوم است!"، در نقد گروگانگیری نوشتم و گفتم که اشغال سفارت(گروگانگیری نه) جهات مثبت دارد که اعتراض به سلطه ی آمریکا در ایران است و جهات منفی دارد. یکی از این جهات منفی که واقع شد، استعفای حکومت بازرگان بود. من از آقای مهندس بازرگان خواستم که استعفا نکند.

گلزار: دو روز بعد از گروگانگیری ایشان استعفا دادند. 

بنی صدر: بله، برای اینکه نمی خواستم، چنین سنتی بوجود بیاید که متاسفانه ایجاد شد و آمریکا محور سیاست داخلی و خارجی ایران شد، بدین جهت گروگانگیری مخالف اصل استقلال بود. متاسفانه تا امروز هم آمریکا محور سیاست داخلی و خارجی ایران است، چنانکه اکنون از یکسو در محاصره ی اقتصادی، بحران اتمی و تهدید به جنگ و .... هستیم و از سوی دیگر، اگر در درون کشور پرنده ای بپرد که باب طبع حاکمان نباشد، می گویند این پرنده به دستور آمریکا پریده است! آمریکا خیلی بیش از آنچه که در دوره ی شاه در ایران حضور داشت، روزمره حضور دارد و عمل می کند، بنابراین آنچه در سفارت گفتم و آنچه در آن سرمقاله نوشتم و آنچه بعد از آن در نوشته ها و سخنرانی ها و مصاحبه ها به طور مستمر بازگو کردم، متاسفانه واقع شد، ریگان رییس جمهوری آمریکا شد، ریگانیسم حاکم شد. به مساله ی مهمی توجه کنید، مثلا در یک دوره ای استالینیسم، نازیسم، فاشیسم، فرانکیسم در یک سوی و کمالیسم، پهلویسم در طرف ما پدیدار می شوند، اینطور نیست که که پدیده ای روی بدهد و با سایر پدیده ها در نقاط مختلف جهان بی ربط باشد، خمینیسم، ریگانیسم و تاچریسم هم همزمان پدید آمدند، این هم از راه اتفاق نیست. گروگانگیری یک نقش مهم در استقرار ریگانیسم در آمریکا بازی کرد و محافظه کاران جدید که امروز مبالغان جنگ در سطح جهانند، فراورده های آن گروگانگیری هستند و تا امروز هم مردم ما و هم مردم آمریکا گرفتار این گروگانگیری هستند و مساله ی روز است، چنانچه به تازگی صحبتهای آقای قدیریان را انتشار دادند که گفته است: "گروگانگیری طرح آمریکایی بوده، توسط موسوی خویینی ها در ایران به اجرا گذاشته شده است." قبل از او هم سردار مشفق این حرف را زده بود. در یکی از اسنادی که ویکیلیکس اخیرا انتشار داده است نیز آمده است: "بارشل(صدراعظم استان شمالی آلمان) که جسدش در سوییس یافته شد، را اسراییل کشته بود. بارشل چون بی اعتبار شده بود، تهدید کرده بود که تمام سیر تا پیاز روابط پنهانی و فروش پنهانی اسلحه به ایران را خواهد گفت. بدین جهت او را ترور کردند." 

 

گلزار: غیر از ضررهای سیاسی، یکی ضررهایی که ایران بواسطه گروگانگیری متحمل شد، پولهایی بود که در آمریکا گذاشته شده بود، این ضررهای مادی چه میزان بودند؟

بنی صدر: ضررهای اقتصادی یکی، دو تا نیستند. اولا، در همین دوره ایران محاصره اقتصادی شد و سبب شد که ما واردات را 25 درصد گرانتر وارد کنیم. دوما، رژیم شاه خریدهای نظامی و غیر نظامی از آمریکامی کرده بود و یک تنخواه گردان در آمریکا داشت، آن زمان می گفتند دارایی ما در آمریکا حدود 12 میلیارد دلار است که توقیف شد و همچنان در توقیف می باشد. 

در سال اول بعد از انقلاب با افزایش درآمد نفت، کاهش واردات و کاهش بودجه، ذخیره ارزی را بالا بردیم و در سیستم بانکی خارجی، حدود 16 میلیارد دلار داشتیم که 13 میلیاردش در بانکهای آمریکایی یا شعب آنها در خارج از آمریکا بودند. وقتی انقلاب شد مرتب هشدار می دادم که طرف این انقلاب، آمریکاست، مردم ایران انقلاب کردند که در ضمن از سلطه ی آمریکا رها بشوند و آمریکا به سادگی ایران را رها نمی کند، معنی ندارد پولهایی که در بانکهای آمریکا داریم، در آنجا بماند و آنها را می بایست به سیستم بانکی ای منتقل کرد که در کنترل آمریکا نباشد، کسی گوش شنوا نداشت، این صحبت را در سخنرانی در بانک مرکزی و دیگر سخنرانی ها گفتم، در شورای انقلاب هم طرح کردم، هیچ کس اعتنایی نکرد و آن پولها هم توقیف شد. یک مساله مهمی هم هست؛ بعد از اینکه آمریکا روی خط توقیف پولهای ایران رفت، در نماز جمعه گفتم که ما نسبت به پرداخت قرضه های خصوصی که اشخاصی در رژیم سابق گرفته بودند، تعهدی نداریم، ملاتاریا و برخی اشخاص که به آن هشدارها توجه نکرده بودند، گفتند: "چون بنی صدر گفت که ما قرضه ها را نمی پردازیم، پولهای ما توقیف شده اند." در واقع وقتی که سرپرست وزارت امور خارجه شدم، در "پرونده رابطه با آمریکا" دو یادداشت یافتم که از سوی سفارت ایران دو هشدار داده شده بود که در حال آماده سازی اوراق و اسناد لازم هستند تا ریاست جمهوری آمریکا امضا کند و پولهای ایران را توقیف کنند و این دو هشدار بدون اقدام مانده بود پس آنها را در شورای انقلاب طرح کردم و قرار شد بانک مرکزی بطور محرمانه آن پولها را از دستگاه بانکی آمریکا خارج کند و به بانکهای دیگر منتقل کند. متاسفانه آقای باهنر از شورای انقلاب بیرون رفت و این مطلب را گفت. تا بانک مرکزی اقدام کند کارتر در ساعت 8 صبح امضا کرده بود پس در واقع گوینده باهنر بود، من بعد از امضای کارتر و در مقام واکنش درباره قرضه های خصوصی آن حرف را زدم. از آن پولها 3 میلیارد به ایران بازگشته است و بقیه اش(13 میلیارد دلار) خورده شد، به قول آقای کارتر که گفته بود: "ایرانی ها را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکنند." 

سوما، از آن زمان تا امروز در خلیج فارس، همسایه های عرب در استخراج نفت و گاز از منابع مشترک دست بالا را دارند، می خورند و می برند و این رژیم نه خود توانایی دارد که از این منابع بهره برداری کند و نه توانایی را دارد که به اینها بگوید که خوردن و بردن اندازه دارد. 

 

گلزار: گویا بخشی از این پولها در یکی از بانکهای راکفلر به نام "چیس منهتن" بوده است و او بیش ازحد به دولت کارتر فشار آورده است که بتوانند شاه را به آمریکا بیاورند که مستمسکی برای حمله به سفارت بشود و آنها بتوانند پولها را بلوکه بکنند. گویا شما نوشته اید که طرح حمله به سفارت را آمریکایی ها چیدند، دانشجویان آن را عملی کردند، چگونه؟ 

بنی صدر: من آنرا ننوشته ام، تحقیقات در آمریکا اینرا معلوم کرده است. درباره اکتبر سورپرایز در آمریکا غیر از فیلم های مستند، مقاله های فراوان و تحقیق کنگره، چندین کتاب انتشار یافته است که مهمترین کتابها توسط باربارا هونگر، گری سیک و روبرت پاری نوشته شده است. اولین تحقیق درباره اینکه "طرح گروگانگیری کار چه کسی بوده است" در کتابی بعنوان اینترلوک در سال 1982 یا 1983 در آمریکا منتشر شده است، او در تحقیقش به این نتیجه رسید که این طرح آمریکایی است، بدین ترتیب که مقامات "چیس منهتن بانک" ابتدا یک هیات به ایران می فرستند، طرح اولشان این بوده است که بگویند چون در ایران دولتی روی کار نیست پس آن بانک اجازه دارد بابت مطالباتش از ایران، پولهای ایران را توقیف کند، حقوقدانهایشان گفتند که با این طرح نمی شود پولهای ایران را توقیف کرد، بعد طرح گروگانگیری را تهیه کردند. با بردن شاه به آمریکا که کسینجر، راکفلر و اشرف پهلوی عامل اصلی آن بوده اند و اینکه بخاطر آن در اینطرف(ایران) بایستی واکنش ایجاد شود، تحت این عنوان که بردن شاه به آمریکا توطئه هست و قرار است، آمریکا دوباره شاه را به شاهی بشناسد یا اینکه او استعفا بدهد و پسرش را جانشینش کنند و دوباره قضیه 28 مرداد تکرار شود و با این دستاویزها تحریکاتی انجام بگیرد، سفارت اشغال شود و دستگیری اعضای سفارت اسبابی فراهم کند که در آمریکا، حالت روانی بعد از شکست در جنگ ویتنام به یک روانشناسی تهاجمی تبدیل شود و مقدمات روی کار آمدن ریگان بشود. 

تحقیق بعدی را روبرت پاری بصورت دقیقتری انجام داده است، اینکه اشرف پهلوی چه زمانی به خانه ی راکفلر رفته است و در آنجا در حضور کسینجر صحبت از این می کند که برادر من در وضعیتی است که باید به آمریکا بیاید و معالجه شود و ... بعد آقای راکفلر و کسینجر با هم به گفتگو می نشینند و طرح را آماده می کنند بعد هم به کارتر فشار می آورند که محمدرضا شاه باید برای درمان سرطان به نیویورک بیاید. غیر از این تحقیق که آقای روبرت پاری انجام داده است دلایلی هم هست که اینرا تایید می کند به لحاظ اینکه آن پزشک متخصصی که می توانست بیماری شاه را معالجه کند، در کانادا بوده است پس اگر قرار بود شاه را معالجه کنند باید او را به کانادا می بردند نه به نیویورک. تحقیق روبرت پاری می گوید که طرح با موفقیت انجام گرفت، به ایران منتقل شد و انتقال به سطح دانشجویان به ترتیبی انجام گرفت که دانشجویان آنرا به عنوان یک طرح انقلابی تصور کنند و به اجرا بگذارند. 

البته در ایران هم همانطور که گفتم، سردار مشفق و قدیریان گفته اند: "گروگانگیری طرح آمریکایی بوده، توسط موسوی خویینی ها در ایران به اجرا گذاشته شده است." اما سندی که حکایت کند موسوی خوئینی ها عامل آمریکا بوده است را تا به حال انتشار ندادند. هر دو ادعا کرده اند که اسناد را در اختیار داریم و دومی یعنی قدیریان گفته است که اسناد را خرد خرد آن را منتشر می کنیم اما تاکنون چیزی منتشر نشده است، غیر از اینکه آقای جعفری در کتابی که راجع به گروگانگیری نوشته است، از قول یکی از زندانیان(نامش را بخاطر ندارم و باید به کتاب رجوع کرد) نقل می کند که طرح گروگانگیری دو ماه قبل از گروگانگیری در حزب جمهوری اسلامی مطرح بوده است. شهید سرتیپ فکوری نیر به من گفت: "وقتی که ما در زمان شاه، برای دوره دیدن در آمریکا بودیم، یکی از درسهایی که آنجا به ما می دادند، این بود که اگر در یک کشوری، اعضای سفارت کشور دیگری به گروگان در بیاید، چه روشی را باید در پیش گرفت." به هر حال نتیجه ی عملی گروگانگیری روی کار آمدن ریگان و روانشناسی تهاجمی است و قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 1980 مرتب نسبت به این امر هشدار دادم چون از سازش پنهانی که انجام شده بود، آگاه بودم. 2 روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هشدار دادم که ترتیب گروگانها جوری داده شده است که ریگان به ریاست جمهوری برسد و پیامدهایش برای مردم دنیا چه خواهد بود. 

 

گلزار: در حقیقت هنگامی که ریگان می خواست در برابر مردم آمریکا سوگند یاد کند، گروگانها آزاد شدند و این مساله مطرح هست که چرا باید گروگانها در همان لحظه آزاد شوند؟ 

بنی صدر: هواپیمای گروگانها را در فرودگاه نگه داشته بودند تا در لحظه سوگند یاد کردن، اجازه ی پرواز داده شود.

گلزار: البته گروگانها ابتدا به پادگان نظامی فرانکفورت آمدند و پس از آن به آمریکا رفتند. 

بنی صدر: بله، آقای کارتر رئیس جمهور قبلی در فرودگاه فرانکفورت به استقبالشان آمد و در آنجا بود که گفت: "ایرانیها را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکنند!" 

گلزار: البته سیاست آمریکا نتیجه ی خودش را داد و ریگانیسم در آمریکا حاکم شد، در ایران چه تحولی انجام شد؟ 

بنی صدر: در ایران هم خمینیسم حاکم شد، بمعنای ولایت مطلقه و این استبداد ویرانگری که تا امروز ادامه دارد، ادامه ی جنگ هشت ساله، سپس ایران در حلقه ی آتش و این وضعیتی که مردم ایران دارند از اعدام ها بگیرید و اینکه یک نسل ایرانی در جنگ نفله شد، اینها همه پیامدهای گروگانگیری است والا چگونه ممکن بود، ملتی که انقلاب کرده بود تا از استبداد بیرون بیاید به استبداد ولایت مطلقه ی فقیه تن بدهد. 

گلزار: متاسفانه هشدار شما و افرادی که در خط استقلال و آزادی فکر می کردند نتیجه نداد، البته ذهنیت خشونت طلبی در جامعه آن موقع بود، مخصوصا در گروههای سیاسی که زمینه ساز گروگانگیری شدند. 

بنی صدر: اصل قضیه آقای خمینی بود که گفت گروگانگیری انقلاب دوم است، زمینه اش در جامعه نبود، دلیل روشن آن هم اینستکه در اولین انتخابات ریاست جمهوری کسانیکه رای آوردند، موافق گروگانگیری نبودند، حتی آقای حبیبی که نامزد حزب جمهوری اسلامی بود موافق گروگانگیری نبود که گویای این بود که جامعه وجدان عمومی روشنی دارد و می دانست که با توجه به تجربه ی تاریخ، پای قدرت خارجی را نباید به امور داخلی کشاند، اگر کشاندیم تا هست، باید بها بپردازیم. 

گلزار: متاسفانه هنوز هم این سیاست را در کشورهایی مثل تونس یا مصر سعی می کنند، انجام بدهند و جهت حرکت مردم و انقلابها را به بیراهه ببرند.  

بنی صدر: هر قدرتی سعی می کند، مهار از دست داده را دوباره بدست آورد، هر سلطه گری اینکار را می کند، امر واقعی است که متاسفانه انجام می شود. ملت ها باید هشیار باشند و نگذارند قدرت خارجی سرنوشت شان را تعیین کند. 

گفتگو با تلویزیون سپیده استقلال و آزادی در 11 آبان 1391

گفتگوهای تلویزیون سپیده استقلال و آزادی با آقای بنی صدر، ساعت 21:00 الی 21:30 (بوقت ایران) پنجشنبه و تکرار آن، ساعت 09:00 الی 09:30 جمعه پخش خواهد شد. فرکانس تلویزیون برای ایران، اروپا، آمریکا و کانادا:

http://www.sepideh-ea.com/contact.html


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter