صوتی

چهارده نکته مهم توافق لوزان از دید بنی صدر

Banisadr1عصر جدید: نظر شما در باره تفاهم و یا توافق لوزان چیست؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

بنی صدر: زمانی که گروگانها را آزاد کردند و یا امریکائی ها قراردادی بستند اسم آن را توافقنامه گذاشتند و گفتند نیازی به امضای رئیس جمهوری نیست. اکنون نیز همان ابهام وجود دارد.

یک اول اینکه این توافق ابهام دارد. اول گفتند تفاهمنامه بعد گفتند بیانیه. پس یک ایراد این متن ابهام است. ابهام دیگر این است که یکطرف حاضر نیست محتوی متن را بگوید و در ترجمه هم تفلب می کند. مثلا تعلیق را برداشتن ترجمه کرده اند حالا آقای ظریف آنرا توقف ترجمه کرد یعنی تحریم ها متوقف می شود. در فرانسه و در انگلیسی کلمه به حال تعلیق در می آیند است. آنچه را که دیروز آقای اوباما گفت بعد آقای جان کری و وزیر خارجه فرانسه و وسایل ارتباط جمعی غرب شامل تلویزونهای فرانسوی و روزنامه های فرانسوی گفتند که من گوش داده ام آنها جزئیات را داده اند اما طرف ایرانی جزئیات  را نداده است چرا؟ برای اینکه جرات نمی کند بگوید من اینها را پذیرفتم چونکه به او خواهند گفت خوب بیچاره اگر از اول این کار را نمی کردی این بحران هم نبود و صدها میلیارد دلار هم زیان نبود از این به بعد هم ایران تا قیامت تحت کنترل غرب باقی نمی ماند. این بیانیه که من داده ام در آن 15 مورد را به مردم ایران یاد آور شده ام.

دوم اینکه یک طرفه است. قراردادی است که یک طرف تعهد می کند و طرف دیگر کنترل. می گویند تعهدات متقابل ولی این 5+1 چه تعهدی نسبت به ایران دارد؟ و در این توافقنامه یا تفاهم نامه چه تعهدی نسبت به ایران دارد؟ تحریم کنندگان قبول کردند تحریمها را به حال تعلیق در آورند هرگاه ایران به تعهدات خود عمل کند همین. آیا چیز دیگری هست؟ خیر. برای اینکه هیچ تعهد دیگری قبول نکرده اند. سابقا و زمانی که این آقایان فرصت ها را سوزاندند یک پاکت محتوی امتیازهائی داده بودند مثلا برای ایران نیروگاه اتمی بسازند در تحقیقات اتمی و استفاده صلح آمیز از اتم به ایران کمک کنند حالا هیچکدام از اینها هم نیست. به عنوان تعهد این طرف هیچ چیز ندارد.

عصر جدید: من دیشب به مصاحبه اقای اوباما گوش می کردم او هم بمانند کارتر با تحکیم همان موقع که گفت ما ایران را نابود کردیم  همین لحن را هم اقای اوباما داشت.

بنی صدر: بله برای اینکه برای او پیروزی است چرا که بعد از انقلاب تا به امروز او اولین رئیس جمهور آمریکاست یک توافق نامه و تسلیم نامه ای از این نوع را به ایران تحمیل می کند. البته می توان گفت قبل از او نیز آقای کارتر در مورد گروگانها همین کار را کرده بود ولی گروگانها مابه الزائی داشت که آن معامله پنهانی با جمهوری خواهها بود که حتی امروز هم آقایان حاکم می گویند که قرار بود اگر آقای ریگان برنده شد به ایران اسلحه بدهند اینجا آنهم نیست. پس این قرارداد یکطرفه است. طرف قوی کنترل می کند و اختیار اینکه طرف ضعیف یعنی ایران به تعهد عمل کرده یا نکرده با ایران نیست، با آنطرف است و اوست که می گوید آیا ایران به تعهداتش عمل کرده یا نه. اگر گفت نکرده خود بخود این تحریمها بر می گردد. اینهم ویژگی دوم که یکطرفه بوده آن است .

 سوم اینکه مهار تاسیسات اتمی ایران کامل است نتنها به این دلیل که ایران طبق این توافق نامه پروتکل الحاقی را می پذیرد بلکه در آنچه که مربوط می شود به منع گسترش سلاح هسته ای، این مهار یا کنترل هم کامل است و هم دائمی است. اینطور نیست که فقط 10 ساله باشد چرا که 10 ساله مربوط به نطنز است وگرنه آنچه که مربوط می شود به اینکه ایران نباید بمب اتمی بسازد دائمی است. پس تحریمها هم علی الدوام به حال تعلیق وجود دارند هر زمان که آنها بگویند شما دارید بمب می سازید دوباره این تحریم ها برقرار می شوند.

چهارم اینکه مدت زمان مهار ایران مورد به مورد تغییر می کند. در مورد نطنز می باید 5000 سانتریفوژ نسل اول داشته باشد که تولید خیلی ناچیزی است در واقع مثل تعطیل است در ظاهر وجود دارد اما در واقع نه. تازه نباید بیشتر از 300 کیلو داشته باشد و هرچه بیشتر دارد تبدیل به سوخت کند.

پنجم مرکز اتمی فردو تا 15 سال باید بسته باشد و حق غنی کردن ندارد. 20 سال، 25 سال و دائمی هم وجود دارد که قبلا توضیح دادم برای چیست.

ششم اینکه بنا براین توافق نامه ایران یک مرکز غنی سازی دارد که به مدت 10 سال تحت مهار یا کنترل است و 5060 سانتریفوژ نسل اول حق دارد داشته باشد و اورانیومی هم که غنی می کند نباید از 3.75 در صد بیشتر باشد در حال حاضر 10 تن اورانیوم غنی شده دارن که باید آنرا برای تبدیل شدن به سوخت به روسیه منتقل کند و به این ترتیب یک باج هم به روسها داده شده است .

هفتم اینکه تاسیسات فردو به مرکز تحقیقات تبدیل می شود.

هشتم مربوط به تاسیسات آب سنگین است . می گویند این که در حال حاضر موجود است را بر می دارند و جای آن چیزی می گذارند که پلوتونیوم تولید نکند و یا خیلی کم تولید کند و آن را هم که تولید می کند باید از ایران خارج شود. خود این هم چندین سال طول می کشد . غیر از این هم ایران حق ندارد کارخانه آب سنگین درست کند.

نهم اینکه اثرات این توافق نامه را در منطقه یا حتی در همین محدوده خلیج فارس ببینیم. می دانید که در حال حاضر به بهانه یمن، عربستان سعودی اسرائیل و مصر که اتحاد آنها را خیلی زود ما علنی کردیم و حالا خودشان هم آنرا علنی کرده اند و چند کشور دیگر را هم به آن اضافه کرده اند و شدند 7 یا 8 کشور. رئیس جمهور افغانستان هم از حمله دولت سعودی به یمن حمایت کرده. بنابراین در شرق ایران دو کشور وجود دارد که موافق حمله هستند در جنوب بجز عمان، شیخهای خلیج فارس که خود در حمله شرکت کرده اند در غرب، ایران در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین دستش بند است در یمن هم همچنین.

دهم خوب کشوری که خود باید تحت کنترل بماند 10 سال و 15 سال و 20 سال و 25 سال بنا بر موارد مختلف، چگونه می خواهد حقوق ملی ایران را در خلیج فارس تضمین کند . 8 کشور است که ما با آنها منابع مشترک داریم و این منابع بین ما مشاع است. آنها از این منابع بهره می برند اما ما بهره نمی بریم ! چرا ما بهره نمی بریم چون از نظر سیاسی در انزوا هستیم، توانائی آنرا نداریم. از نظر اقتصادی تحریم هستیم و امکان فنی و مالی آنرا نداریم. خوب این ادامه دارد و گفتیم برای اینکه نفوذ ایران را از یمن برچینند اتحاد سعودی و اسرائیل و مصر بوجود آمده در شرق و جنوب هم که انگونه شده. در شمال ایران هم توانائی اینکه حقوق ملی خود را در دریای مازندران پاس بداریم نمی یابیم

یازدهم در برابر چنین اتحادی ایران چه می تواند بکند. رژیم اگر بخواهد روش دشمن دشمن آقای خامنه ای را در پیش بگیرد و توافق نامه ای را امضا کند و پول به دستش برسد و بعد دشمن دشمن کند

دوازدهم این فرصت اوباما را هم که می خواهد تعادلی در منطقه بر قرار کند و ایران هم می تواند نقشی در آن داشته باشد را هم از دست می دهد و بعدی هم معلوم نیست که کی رئیس جمهور می شود. مجلس و کنگره امریکا معلوم است، البته امریکا به عنوان قدرت در انحطاط است چون اگر نبود ،آن نامه ای که 47 سناتور  خطاب به آقای خامنه ای  نوشتند که توافق با اوباما اعتباری ندارد، حالا هم که در لوزان گفتگو بود، هم رئیس اکثریت سنا رفت اسرائیل، هم رئیس مجلس امریکا به اسرائیل رفت که آنها در آنجا اصلا رفتند ضد رئیس جمهور خودشان جبهه بندی کردند، خوب این یک انحطاط است. حالا با وجود همه اینها برای اولین بار نه، دومین بار، چند قدرت جهانی، امریکا به عنوان تنها ابر قدرت به علاوه پنج قدرت، دفعه اول آن قطعنامه 598 را به ایران تحمیل کردند که شد جام زهری که آقای خمینی سر کشید و حالا هم این توافق اتمی را. خوب، حالا اگر این معنایش این باشد که در خاورمیانه از این پس این کشورها باید با هم تصمیم بگیرند، یک وضعیت بوجود می آید. حالا اگر تا آن وقت امریکا و شرکایش بخواهند در منطقه عمل بکنند، رژیم بخواهد دشمن دشمن بکند همین وضعیتی است که الان هست. اگر نه، بخواهد که بدون پرداخت هزینه های سنگین نقش واقعی داشته باشد ،آن وقت دیگر روابط عادی هم کفایت نمی کند و باید با امریکا  بشود متحد که متحد را باید داخل گیومه گذاشت چون میدانید که اتحاد قوی با ضعیف یعنی چه. این هم راجع به وضعیت منطقه ،علاوه بر این، نکته دوازدهم اینکه ،ما هنوز در آن تله کمر بند سبز که حالا شده  تجدید امپراتوری هستیم. شما توجه کنید که درست در همین وقتی که آقای وزیر خارجه رژیم  در لوزان داره از صبح تا شب و شب تا صبح گفتگو می کند، این آقای سردار نقدی یادش می آید که انهدام اسرائیل قابل مذاکره نیست که این حرف شده دست آویز آقای نتانیاهو ،عینا مثل اینکه اینها با هم همکاری دارند. حالا روئسای مجلس و اکثریت سنای امریکا نزد آقای نتانیاهو رفتند، این آقا هم از ایران نرفت، ولی خوب گفت این هم سهم ما در این اتحاد. خوب این تله هم حالا ما هم چنان تویش هستیم،یعنی رژیم، ایران را در تله قرار داده است. الان گفتند که داعش رسیده است به دروازه های دمشق،خوب اگر سوریه سقوط کرد تکلیف این رژیم چه خواهد بود؟ این یک چیز هایی است که از پیامد های توافق هایی از این نوع است که در واقع تسلیم نامه ای بیش نیست.

سیزدهم این سؤال است که آیا رژیم چاره ای غیر از این داشت؟ راه حل دیگری داشت؟ بله، داشت. اول  بگویم به اینکه این رژیم می گوید ما از اول هم قصدمان به این بوده است که به اصطلاح سوخت اتمی را خودمان تهیه کنیم و در تهیه سوخت اتمی مستقل باشیم و برای آینده ایران و برق از منبع اتمی ضرور است. شما در یک مورد که ده سال و در یک مورد پانزده سال را پذیرفتید که دو تا از دستگاه های غنی سازی شما سوختی را که بتواند به کار نیروگاه اتمی بیاید را تولید نکند. عملا اسما، شما در یک مرکز که نطنز است حق غنی سازی دارید، اسما ولی واقعا بکار نمی آید، شما فرض کنید که سیصد کیلو اورانیوم غنی کردید، بعد هم آنرا تبدیل کردید به سوخت، این چه دردی را دوا می کند؟ سوخت همین نیروگاه  بوشهر را هم کفاف که نمیکند. نمی کند که هیچ ،اصلا یک ماهش را هم کفاف نمیکند یک سال کار کند سوخت یک ماه آنجا را نمیتواند بدهد، خوب برای چی هست اینها؟. ده سال بعد  که این ها می شود اسقاط، عملا در واقع معنایش این است که اینها همان است که قطعنامه شورای امنیت بوده و پذیرفته اند که بساط غنی سازی را بر چینند این را هم که آقای روحانی گفته است که سانتریفوژها بچرخد، امروز هم تکرار کرده نچرخد هم مهم نیست، مهم چرخش وضعیت ایران است . خوب آقا بیا و به صراحت و روشن  بگو، ما گذاشتیم کنار، نترسید ،بساط را ببندید، اقلا ایران را از این کنترل رها کنید از این تحریم به حال تعلیق رها کنید، از این ضعف در منطقه رها کنید، خوب پس شما دروغ می گفتید برای برق است. نه تنها این را قبول کردید که شما  تا ده سال بعد سوخت اتمی تولید نمی کنید، این بجای خود، بلکه پذیرفته اید اصلا دروغ می گفتید، برای اینکه برای ده سال برق، این برنامه برق شما کجا است، کدام است؟ شما همین سالی که الان شروع کرده اید برق ندارید، یعنی چون  قبلا برنامه گذاری برای برق نبوده و سرمایه گذاری نشده، امسال احتمال متعدد شدن تاریکی وجود دارد، پس برنامه ای نبوده است. حتی شما برنامه برای نوسازی نیروگاه های موجود را ندارید به ترتیبی که افت آنها کم بشود، چون اگر افت همین نیروگاه های موجود را کم کنند بیشتر از نیروگاه بوشهر برق به دست می آید. آنهم نکردید. خوب شما آقای دروغگو، دروغ به این گل و گشادی می گوئید بعد هم می گوئید دنیا باور کند شما برنامه صلح آمیز اتمی داشتید؟ حالا اینکه تولید برق از باد، از آفتاب، از آب، برق از نفت از گاز این ها همه در اختیار شما بود. اگر شما به موقع  سرمایه گذاری کرده بودید حالا می توانستید به تمام منطقه خاورمیانه برق بفروشید. اگر آنها لازم داشتند. لااقل در شرق که میدانیم  بازار داشتید حالا در شمال هم بعضی از این کشورهای آسیانه میانه نیاز دارند به اینکه برق بخرند. آن هم که نکردید. پس اولین معنای این توافق این است که یک توافق صوری است. در واقع ایران پذیرفته که تاسیسات را تعطیل کند. خوب حالا اینجا میماند به اینکه صد ها میلیارد دلار که تا حالا زیان شده مسئولش کیست؟ ایرانی ها یک عادتشان این است که آسان بذل و بخشش می کنند، می گویند حالا آنها هر چه بوده گذشت. نه جانم نگذشت برای اینکه این وضعیت امروز شما نتیجه همان چیزی است که می گوئید گذشت. همین امروز هم جدی نگیرید باز  فردا به وضعیتی بدتر از این گرفتار می شوید و باز هم باید بگوئید آن که گذشت، خوب جدی بگیرید زندگی را. پس این توافق نامه دو امر را روشن کرده است،یکی اینکه دروغ می گفته اند اینها، و برنامه سرمایه گذاری در برق نداشته اند و  کمبودبرق را دست آویز کرده اند برای سرمایه گذاری در تاسیسات اتمی، آن هم این سرنوشت را پیدا کرده است.

 چهاردهم: راه حل دیگری  خارج از امضای این تسلیم نامه با یک ابر قدرت و پنج قدرت جهانی که ما تا قیامت باید با اینها سرو کله بزنیم وجود داشت. عقل ابتدایی هم این را نمی پذیرد که یک کشوری خود را با شش قدرت جهانی طرف دائمی بکند. حالا کرده ،خوب راه حل دیگر داشت و میتوانستید این را نکنید.  اول، دست سپاه را از اتم کوتاه کنید و این معنایش این است که ما بمب اتم نمیخواهیم بسازیم. دوم شفاف سازی کنید حالا اگر هم قراربود شما این توافق را امضا کنید می گفتید آقا این خر ما اصلا از کره گی دم نداشت، ما این تاسیسات را بر می چینیم، حالا عملا این کار را که کرده اید، دروغ می گوئید به مردم که ما غنی سازی را اجازه اش را داریم اینها شعر و غزل است که دارید به مردم می گوئید. حالا هر کسی این را میداند که  در این دنیا با این پیشرفت تکنولوژی این سانتریفوژها همچنان ظرف دهسال باید نسل اولی باقی بماند و نمیشود با سانتریفوژهای جدید جایگزین کرد، بعد از ده سال، اینها به چکار می آید؟ باید دور بریزد دیگر، قبول کردید تعطیل کنید، یک مرکز دارید آن هم قبول کرده اید که تولید نکند، یکی را هم که شده مرکز تحقیقات، خوب دانشگاه را می کردید مرکز تحقیقات چه نیازی به آنجا  داشتید. پس راه حل وجود داشت. میتوانستید شفاف سازی کنید میتوانستید آن پروتکل الحاقی را با همان آژانس توافق کنید، اجازه تفتیش که حالا قبول کرده اید را قبلا می پذیرفتید و محلی برای این تحریم ها به وجود نمی آمد و ایران الان گرفتار این وضعیت نمیشد.

سخن را با یک یادآوری پایان می دهم. می گویند که تجربه کرده را آزمودن خطاست! هر کسی تجربه کرده را تجربه بکند، پشیمان می شود. رژیم گروگانگیری را تجربه کرد و البته جنگ هشت ساله را نباید می کرد که این تجربه را تکرار کرد. وقتی آن جام زهر را سر کشید، دیگر نباید بحران اتمی می ساخت که دوباره خود را گرفتار کرد و بحران اتمی را ساخت. سوال اینست که چرا رژیم استبدادی یک تجربه را تکرار می کند؟ به خاطر اینکه نمی تواند کار دیگری بکند. چرا نمی تواند کار دیگری بکند؟ به خاطر اینکه قدرت است و به قول خود ولایت مطلقه است. قدرت با تخریب پدید می آید و با تخریب ادامه پیدا می کند و آنکسی که قدرت را تصدی می کند نوع فکر یک قمارباز را پیدا می کند. پای این میز قمار می نشیند و می گوید بلکه دست و برگ بعدی را بردم! اگر یادمان باشد اینها گفتند اگر وضعیت اینست که در سوریه و عراق هست و همانطور بماند، تا بهار آمریکا سر بحران هسته ای با ایران کنار خواهد آمد. البته بهار سال قبل را می گفتند و به آنجا رسید که آمریکا آنچه که می خواست به رژیم تحمیل کرد. این طبیعت قدرت است که هر بار را می خواهد تجربه کند به این خیال که مانند دفعه قبل نمی شود. مانند کار قمار باز. مردم نباید فکر کنند که با این توافق، بحران ها تمام شد. باز این رژیم خواهد بود و بحران سازی! زمینه بحران بعدی را هم ریخته و ایران در چند کشور منطقه و در بحرانهای نظامی گرفتار کرده است.این می تواند یک بحران سختی بشود که سخت تر از بحران اتمی باشد. توجه باید کرد! شما ایرانیها تا زمانی که به استقلال خود به عنوان یک انسان آزاد و استقلال وطن خود بهای کافی را ندهید، تا سر حقوق خودتان به عنوان شهروندان نایستید، روزگار شما همین خواهد بود که هست. بها بدهید به استقلالتان! بها بدهید به آزادیتان! بها بدهید به حقوقتان! نگذارید زبان فریب را با شما به کار ببرند! آن که رضا خان بود قرار داد نفت را با آن شرایط سی سال تمدید کرد، آنکه جام زهر شکست در جنگ بود که گفتند پیروز شدند! حال هم این تسلیم نامه را امضاء کردند و اینرا جشن می گیرند. اینکه به صورت نمایشی عده ای جشن گرفته اند نشان می دهد که این ملت به حقوق ملی خود بها نمی دهد، به استقلال خود بها نمی دهد. در دنیا که این تصاویر نشان داده می شود مردم چه فکر می کنند؟ می گویند آنچیزی که به آنها تحمیل شد قبول کردند و جشن هم گرفتند. لا اقل نگذارید که شما را تحقیر کنند.

شاد و پیروز باشید.

برگرفته از مصاحبه با آقای بنی صدر بتاریخ 94-01-14

   

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter