تدابير ۲۵ گانـه كـه قـدرت های خارجی می توانند در قبال رژيم های استبدادی اتخـاذ و اجرا كنند

 

 
 باز پخش: تدابير ۲۵ گانـه كـه قـدرت های خارجی می توانند در قبال رژيم های استبدادی اتخـاذ و اجرا كنند، از ابوالحسن بنی صدر (انقلاب اسلامی در هجرت، شمارۀ ٧٨٨- صفحات ۵ و ۶ - به نقل از نشریۀ آرش صفحات ۶۸ الی ۷۳):
                                                                            Banisadr-Abolhassan-1
٭ پاسخ به پرسش ششم:
 
۶– پاسخ به پرسش ششم شـما. در پاسـخ بـه پرسش هاي پيشين، بخصوص در پاسـخ بـه  پرسش پنجم آمده اسـت. با وجـود ايـن، يادآور مي شوم كه، 
۶٬۱– قدرت خارجی امكان عمل نمی يابـد، مگر به علتِ بوجود آمدن خلاء. اما خلاء را همواره قدرت پر می كنـد. پـس شـكل و محتوای مداخلۀ خارجی، نظامی و خشونت آميز می شود. اگر هيچگاه جـز ايـن نشـده است، زيرا ممكن نبوده است. باوجود اين، شكل ديگری از مداخلۀ قدرت خارجی، در جهت كاستن از توان سركوب گری رژيم وجود دارد. درحقيقت، رژيم های استبدادی مستقل، وجود خارجی ندارند. هر استبدادي به ضـرورت وابسـته اسـت. پس مداخلۀ مؤثر، قطع وابستگی است. اين روش، در افريقای جنوبی بكار رفت و موفقيت آميز نيز بود. در چند نوبت، كارهایی را بر شمرده ام كـه دولت هـای خـارجی می تواننـد در كاستن از توان سـركوب گری رژيم های استبدادی، انجام دهنـد. در ايـن فرصـت، فهرستی از كارها را باز می آورم:   
• در قلمرو سياسی و نظامی: 
۱– پـس گرفتن شناسایی از دولت های سركوب گر. دست كم، فروكاسـتن آن تـا حد روابط كنسولی،  
۲– خودداری از شناسایی گروه های مخالف رژيم های سركوبگر و حمايت سياسی و مالی و تبليغاتی كردن از آنها، بدين خـاطر كه ناقض استقلال، از جمله در معنـای حـق حاكميت ملتی تحت ستم رژيم سركوبگر و عامل بيرون رفتن جامعه از صحنه، بنـابراين، ناممكن گشتن جنبش همگانی است. ناممكن شدن اتحاد گروه های سياسی و قطع رابطـۀ گروه يا گروه های تحت حمايت بـا جامعـۀ ملي و ادامه محروميت جامعه از دموكراسی، از نتايج قهری اينگونه حمايت ها هستند. 
۳– خوداری از حمايت از بخشی از رژيم در برابر بخشی ديگر (در مورد ايران، غرب سه دهـه اسـت اين روش حمایت را داشته و بدين روش، نقش ضد جنبش را بازی كرده است. همين روش را در تونس و مصر دارد بكار می برد. در ليبی، اين روش را در شكل جنگ با رژيم قـذافی انجام مـی دهـد و خـوب مـی دانـد كـه جداشدگان از آن، نيز، با دموكراسی بيگانـه اند). 
۴– خــودداری از حملــۀ نظـامی و حتی تهديد به حملۀ نظامی و اطمينـان دادن بـه مـردم كشـورهای تحـت سـركوب رژيـم استبدادی كه حملۀ نظامی به عمل نخواهـد آمد. 
۵– خودداري ازحمايت سياسی و نظامی و مالی و تبليغاتی از گـروه هـای مسـلح و بـه استخدام خود در نياوردن آنها.
۶– رفتار بدون تبعيض با همۀ استبدادها، بـه سـخن ديگر، چشـم پوشـيدن از دوسـتی استبدادهای دست نشانده و حافظ «منافع». 
۷– خودداری از فروش اسلحه، بخصوص اسلحه ای كـه در سركوب جنـبش مـردم، كاربرد دارند. 
• در قلمرو حقوق انسـان و وسـائل ارتبـاط جمعی: 
۸– پايان دادن به روش كنوني كه اسـتفاده ازحقوق انسان براي امتياز گرفتن از دولت سركوب گر است و تقدم بخشـيدن و بلكـه تنظيم رابطه بـا دولـت سـركوبگر بـر وفـق حقوق انسان و امكان عمـل ايجـاد كـردن براي سازمان ملل و سازمان های مدافع حقوق بشر در حمايت از اين حقوق در كشورهایی كه نقض می شوند.  
۹– تهيۀ فهرست متجاوزان به حقوق انسان و در اختيــار دادگــاه جنــایی بــين المللــی و كشورهای مختلف قرار دادن آن.  
۱۰– رفتار بدون تبعيض بادولت های متجاوز به حقوق انسان (اسرائيل و رژيم سعودی و ...) . 
۱۱– رفتار مشابه (بدون تبعیض) با گروه های مخالف اينگونه رژيم ها، وقتی دست به ترور اخلاقی می زنند و به حقوق انسانی اعضای خـود و غيـر آنهـا تجاوز می كنند.  
۱۲– وسائل ارتبـاط جمعـی كـه در حـال حاضـر وسـيلۀ پيشـبرد هـدف های قـدرت های خارجی هستند و روش طرفدارانـه دارنـد، می بايد بی طرف شوند، يعنـی به خدمت جريان آزاد انديشه ها و اطلاعات در آيند، 
۱۳ – تبليغ اصول راهنما و فرهنـگ مـردم سالاری وحقوق انسان، بخصـوص از قلـم نيانداختن اصل استقلال (درحال حاضر، در كار بی ارزش كردن اين اصل هستند. با آن كه، بدون آن، انسان و جامعـه، آزادی نمـی جويند و رشد نمی كند). 
۱۴– شناختن حق هـر جامعـه بـه داشـتن فرهنگ و خلق آن و دست شستن از سـلطۀ فرهنگی و تبليغ فرهنگ استقلال و آزادی. 
۱۵– حساس كردن و برانگيختن افكار عمومی جهانی كاری است بر عهدۀ جنبش كنندگان. باوجود اين، رفتار تبعـيض آميـز وسائل ارتباط جمعی، عامل ضد جنبش می شود (اثر سكوت در بارۀ عربستان و بحرين و كمتر پرداختن به جنبش مردم در سوريه و يمن)، افزون بر اين كه تبعـيض در شـركت كنندگان در جنبش در كشورهای ديگر هم، اثر بازدارندۀ خود را برجا می گذارد، 
۱۶– پرداختن مدعيان «حق مداخلـه» بـه خود: اين واقعيت كه رعايت نشدن حقـوق انسان و گسترش فسادهای سياسی و مـالی و اجتماعی و بسـط ضـد فرهنـگ قـدرت، از جاذبۀ دموكراسی های غرب كاسته اسـت، بيش از آن عيان است كه نياز به شرح و بسط داشته باشـد. بانيـان دموكراسـی، فـراوان از فسادپذيری آن نوشته و روش های فساد زدایی را پيشنهاد كرده اند. اما اشتغال بيش از اندازه به خورد و برد منابع و سـرمايه ها و اسـتعدادها و ... در جهــان، آنهــا را نســبت بــه ســلامت دموكراسی ها، لاقيد كرده است. در نتيجـه، اثر برانيگختن ديگران به همانندی جستن بـا دموكراسی، بسيار ضعيف شده است.  
• در قلمرو اقتصاد: 
۱۷ – ممنوع كردنِ دادنِ قرضه به دولت های سركوبگر. بر دولت ها است كه خود و بانك هـا و شركت ها را از اينكار بازدارند، 
۱۸– ممنوع كردن بانك ها و شـركت ها از ادارۀ پــول و دارائیی هــای ســران و مــأموران دولت های سركوبگر. 
۱۹ – شناسای دارایی های موجـود آنهـا و محل های بكار افتادن آنها و به حساب ملت هـای گرفتار رژيم های سركوبگر گذاشتن آنها.   
۲۰– موظف كردن بانك ها و شركت ها به شفاف كردن معاملات خود بـا كشـورهای تحـت ادارۀ استبداد، هم بقصد جلوگيری از رانت خواری، و هم به قصد جلوگيری از پوشـش دادن به خريدهای نظامی. اسـلحه ای كـه، بكار سركوب می آيند، از در دسترس تـرين  سلاح ها هستند. 
۲۱– شفاف كردن بهای كلاهایی كه در اين اينگونـه كشورها مصرف همگـانی دارنـد، هم بقصد جلـوگيری از رانـت خـواری، هـم بخاطر فروش هرچه ارزانتر آنها بـه این گونه كشورها.  
۲۲– مبارزۀ بين المللی با قاچاق، بخصـوص قاچاق مواد مخدر كـه يكـی از منـابع مهـم درآمد برای رژيم های سـركوبگر و سـران و مأموران سركوبگر است. اين مبـارزه، به سـود تمامي انسانيت است، 
۲۳– رژيم های استبدادی در بودجۀ خود از جامعه های تحت استبداد، مستقل هستند. اين استقلال را از تك محصولی بـودن اقتصـاد آنها دارند (نفت و گاز در كشـورهای نفـت خيز و اين و يا آن مادۀ اوليه و يا محصول، در كشورهای ديگر). از اين رو، شـفاف كـردن خريد و فـروش ايـن نـوع فـرآورده هـا و جلوگيری از فروش های محرمانه و قاچـاق آنها، از توانـایی آنهـا و نيـز از ميـزان رانـت خواری سران و مأموران سركوب، بسيار می كاهد (به ياد می آورد، فروش نفت غير مجاز توسط رژيم صدام حسین، و نيز رژيم ايران را). 
• در قلمرو دانش و فن و استعدادها: 
۲۴ – در حال حاضر، وجـود اسـتبدادهای سركوبگر، عامل گريز استعدادها از كشـورها هستند. صندوق بين المللي پـول، بر اينسـت كــه از ايــران، ســالانه ۱۵۰ هــزار اســتعداد، مهاجرت می كنند و آنرا معادل خروج ۵۵ ميليارد دلار از ايران می داند. غير از اينكه ارزش استعدادها، وقتـی در خـدمت رشـد جامعه قرار مـی گيرنـد، بـه پـول، بـرآورد كردنی نيست. خروج آنهـا از كشـور، رژيـم اسـتبدادی را از فشـار عظيمـی مـی رهـد.  بخصوص كه اين استعدادها در كشـورهای ميزبان، به نيـروی محركـه ای در خـدمت جنبش، تبديل نمی شوند. 
از اينرو، تأسيس بانك دانـش و فـن در سطح جهان، يك ضرورت است. اين بانـك به مـردم كشـورهایی كـه بـرای بازيافـت اســتقلال و آزادی، بنــا بــر ايــن، منزلــت شهروندی، مقاومت می  کنند، نويد می دهد كه می توانند، در رشد، از تمامی استعدادها و دانش و فن سود جويند. بدين سان، بـجـای آنكـه، چـون عـراق، كشـورها بـه شـركت های امريكـایی و انگليسی و كمی هم اروپـایی تحويـل داده شود، دولت مـردم سـالار، از اسـتعدادهای خويش و از بانك دانش و فن كـه تأسیسی بين المللی خواهد بود، بهرمند خواهد شـد.  
از ياد نبريم كه اطمينـان از آينـده، يكـی از عواملی است كه جنبش همگانی پيروز بدان نياز دارد.  
۲۵– امكانات قانوني بوجـود آوردن بـراي شركت اتباع كشوري كه در جنبش اسـت، براي فعاليتهاي سياسي غير خشونت آميز، در عين خـودداري ازخريـدن و بـه خـدمت
منافع خود در آوردن آنها. 
مي دانيم كه غرب يكچند از اين تدبيرها را بــا ايــن و آن كشــور، نــه در رابطــه بــا دموكراسی و جنبش برای دموكراسـی، كـه بخاطر منافع خود، بكار می بـرد. امـا چـون منافع قدرت ها نايكسان و بسا متضاد هستند، اثـر گذاری تدبيرهایی كه بكار می روند، نـاچيز است. در ليبی، غـرب از محـدودۀ قطعنامـۀ مصوب، بيرون رفت. جنبش همگـانی را بـا مبــارزۀ مســلحانه ای جانشــین كــرد كــه جدا شدگان از رژيم قـذافی آنرا رهبـری می كنند. نتيجه اينست كه مـردم از صـحنه
بيرون رفته اند و كشور گرفتار جنگ داخلی و نيز خارجی است (حمله های هویی ناتو).  
۶٬۲– مراجعه به قدرت خارجی، اعتراف بـه ناتوانی است. امـا نـاتوانی را قـوای مسـلح گروه های مسلح، به توانایی بدل نمی كنـد. ناتوانی را با شناسایی ضعف ها و رفـع آنهـا و شناختن كم و كسر عامل ها و رفع آنها می توان به توانایی بدل كرد.   
بدينقرار، به جـای مراجعـه بـه قـدرت خارجی، به مـردم كشـور و نيـز بـه تمـامی كاركنان، از لشگری و كشوری، است كه می بايد روی آورد: به مردم است كه مـی بايـد ناتوانایی ها را شناساند و روش گذار از ناتوانی به توانایی را پيشنهاد كـرد. بـرای اداریان و نظاميان است كه مـی بايـد حـال و آينـده كشــور را بــا وجود ادامۀ حيــات رژيــم استبدادی، تشريح كرد. به آنها است كه می بايد حالي كرد، در جامعه ای مستقل و آزاد و در رشد، آنها به كار رشـد بـر ميـزان عـدالت اجتماعی می آينـد و كرامـت و حقـوق و شرفی را می جويند كـه در اسـتبداد نمـی يابند. بدينسان، هر اندازه توانایی ها بيشتر و آينده اطمينان كردنی تـر، ميـل جامعـه بـه جنبش بيشتر و توان رژيم در سركوب کمتر می شود. 
غرب غافل اسـت كـه نياز كشـورهای مـا، جانشين كردن دينامیک های سلطه، با دينامیک استقلال و آزادی است. اين جانشينی اسـت كـه جنـبش همگـانی و پيـروزی آنرا در تمامی مراحل، تضمين می كند.   
دو هفته نامۀ ٧٨٨ انقلاب  اسلامی  (در هجرت)، شمارۀ ٧٨٨: 
نشریۀ آرش صفحات ۶۸ الی ۷۳: 
یا 
 
 
 
 
 
Merken 
 

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter