صوتی

آمریکا مایل به جنگ یا معامله با رژیم ایران ، رادیو عصر جدید

 

آقای جوادزاده: دوستان و شنوندگان عزیز در رادیو عصر جدید هستیم، من در حضور آقای بنی­صدر هستم. سؤالاتی از هموطنان عزیزمان به دست­مان رسیده که خواستید این سؤالات را با آقای بنی­صدر در میان بگذاریم. آقای بنی­صدر با سپاس از شما که هر هفته دعوت رادیو عصر جدید را پذیرا هستید و تشکر می­کنیم که علی­رغم اینکه در مسافرت هستید دعوت ما را پذیرفتید و به رادیو عصر جدید خوش آمدید.

آقای بنی­ صدر: سلام بر شما و شنوندگان گرامی شما.

آقای جوادزاده: آقای بنی­صدر همانطور که می­دانید ایران باز دچار بحران است. از آنجا که مردم ایران از جنگ در واقع می­توانم بگویم نفرت دارند، جنگی را پشت سر گذاشتند و اینک شبح جنگ گویا در خلیج فارس باز دارد همانند شمشیر داموکلس بر سر ایران هست. هموطنان ما سؤالات­شان را برای ما فرستادند که با شما در میان می­گذاریم. آقای بنی­صدر خبرگزاری­ها گزارش می­کنند که ناو هواپیمابر جان­اف­کندی از تنگه هرمز گذشته است. مفسران نظامی نیز می­گویند جان بولتون، نتانیاهو، محمد بن­سلمان، سعی در تحریک ایران برای زدن جرقه جنگ دارند. ولی ترامپ می­گویند که قصد از این فشارها انجام معامله با رژیم ایران است. و رژیم ایران هم با دادن اولتیماتوم به اتحادیه اروپا وضعیت را بحرانی­تر کرده است و در عین حال افغان­های ساکن وطن را تهدید به اخراج کرده­اند. ارزیابی شما از این وضعیت کنونی ایران چیست و رژیم چه چاره­ای دارد؟ میکروفن در اختیار شماست.

بنی­صدر: بله عرض کنم به شما یک طرف امریکاست، در واقع آقای ترامپ و دستیاران او، یک طرف رژیم آقای خامنه­ای است، یک طرف هم ضعیف­تر از همه، افغان­ها. آنچه واقعی است که دارد عمل می­شود تحریم­ها هستند که تحریم­های جدیدی هم آقای ترامپ وضع فرمودند. خب حالا از او پرسیدند به اینکه جنگ ممکن است با ایران بشود؟ پاسخ ایشان این است که ما نمی­خواهیم به مردم ایران زیان برسانیم، ما می­خواهیم، چیز زیادی هم نمی­خواهیم، می­خواهیم ایران متعهد بشود، تضمین داشته باشد که هیچ وقت بمب اتمی نداشته باشد. اگر ایران با ما وارد گفتگو بشود و خیلی هم مایلیم که اینطور بشود و آن توافق به عمل بیاید ما امیدواریم که در ایران موقعیت پیدا کند که بتواند بهش کمک هم بکنیم که بازسازی بشود؛ منتها این آقای جان کری این نمی­گذارد، به طرف ایرانی می­گوید با این آقای ترامپ مذاکره نکن؛ پس یک دعوای داخلی هم ایشان دارد طی می­کند که مربوط می­شود به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده. خب حالا این آقای ترامپ ببینیم در سیاست خارجی چه موقعیتی دارد. ایشان اول آمد و وقتی که به اصطلاح سخنرانی آغاز ریاست جمهوری را می­کرد، گفت به اینکه اول امریکا، شمشیر را هم از رو بسته بود و باج خواهم ستاند از جهانیان. حالا در عمل؛  چهار منطقه مورد هجوم ایالات متحده است، شروع کرده به چهار منطقه. دو منطقه اقتصادی، اروپا و ژاپن، ببخشید چین، البته ژاپن هم چرا، آن هم جزء تعرفه­ها و عوارض گمرکی آنجا را هم بالا برد، نه اینکه آنها معاف­اند، ولی بیشتر چین است و اروپا.و دو تای دیگرش نه، اقتصادی نیست، سیاسی-نظامی است؛ کره شمالی و ایران. در آنچه به کره شمالی مربوط می­شود این آقای کیم جونگ اون، اگر درست تلفظ کرده باشم، دو بار هم با ایشان ملاقات کرد و به اصطلاح اعتبار بین­المللی لازم را هم کسب کرد و تا حالا باجی به ایالات متحده نداده است. پس در آنجا موفقیتی ایشان ندارد. در مورد اروپا و چین هم امریکا در موقعیت اقتصادی نیست که بتواند یک طرفه به اینها فشار بیاورد و مجبورشان کند که تبعیت بکنند از سیاست اقتصادی او. می­زند، می­خورد. اینها در موقعیت ایران و کره شمالی نیستند. چین که اول طلبکار ایالات متحده است، اول طلبکار. خب آنجاها تا حالا هیچ علامتی از موفقیت مشهود نشده. بگوییم به اصطلاح این اروپا را مجبور کرد که انطباق بدهد سیاست اقتصادی­اش را با اقتصاد امریکا یا در مورد چین. کره شمالی هم که دیدیم که تا به حال هیچ موفقیتی کسب نکرده، طرف مقابل است که استفاده کرده از دو تا ملاقاتی که با این آدم کرده، با رئیس­جمهور امریکا، شده یک شخصیت بین­المللی، آن موقع کسی به حسابش نمی­آورد که؛ من آنم که نوه کیم فلانم! و یک جوان تازه، فکر می­کردند این سلسله پادشاهی کمونیستیاست، این هم جدید است دیگه در دنیا که نبود که سلسله پادشاهی نوع کمونیستی. خب پس مانده ایران، سال دیگر هم که انتخابات است. هرگاه آن رونق اقتصادی که می­گویند، صندوق بین­المللی پول می­گوید که در سال آینده دچار رکود می­شود. اگر رکود بشود و ایشان در سیاست خارجی هم دستش اینقدر خالی باشد کارش ساخته است. پس یک موفقیتی در سیاست خارجی به خصوص اگر آن موفقیت در ایران باشد برایش فوق­العاده اهمیت دارد که می­گوید من آنم که یک خاورمیانه­ای تحویل گرفتم که امریکا به حسابی نبود، حالا من مسلط شدم بر خاورمیانه؛ محور اسرائیل، سعودی، اماراتی این را ایجاد کردم، ایران را هم به زانو درآوردم و آنهایی که قبل از من بودند آدم­های ضعیفی بودند به عنوان رئیس­جمهور، ببینید من چه آدم قوی­ای هستم. پس بیشترین فشار را به ایران وارد می­کنم. الان تحریم­هایی که به ایران وارد می­کند خیلی بیشتر از مال کره­شمالی شده. خب طرف ایرانی چه می­کند، یعنی رژیم آقای خامنه­ای؟ یک دفعه قبلاً گفتگو کردم با شما، گفتم این کارش واکنش است و پرت­وپلاگویی و پرت­وپلاکاری. حالا این ایام خود این آقای خامنه­ای که می­گوید وضعیت جنگ است. آن امام جمعه­ها هم گفتند به ایشان، نه در مقام شخص، در مقام فرمانده کل قوا فرمودند در وضعیت جنگ­ایم، پس آماده جنگ باشید. آماده جنگ! خب آماده جنگ اقتصاد داری برای جنگیدن؟ گفتند که این آقای فتحعلی شاه گفت من باید تکلیفم را با این روس­ها یک طرفه کنم؛ جمع کرد به اصطلاح رجال را، مسئولان تراز اول را، از آنها نظر خواست. از جمله آنها میرزا ابوالقاسم فراهانی؛ نخستین کسی که در سیاست داخلی و خارجی موازنه عدمی را به کار برده، بعدش امیرکبیر است، بعدش مصدق است، بعدش هم منم. آن گفت به اینکه روس­ها، دولت روس چقدر درآمد مالیاتی دارد، گفتند شصت کرور؛ میلیون آن وقت شناخته نبود، کرور هم یعنی پانصد هزار. شصت کرور. گفتند خب ایران چقدر درآمد دارد؟ گفتند یک کرور یا دو کرور. گفت خب دو کرور با شصت کرور نمی­جنگد، معلوم است شکست می­خورد. بهتر است به اینکه ترتیبی به اصطلاح شیوه­ای در پیش بگیریم که این به ما آسیب و آزار نرساند. بقیه تملق­گوها گفتند نه، اعلی­حضرت اگر تصمیم بگیرد تزار قبض روح می­شود. آن بدبخت تصمیم به جنگ گرفت و نتیجه­اش شد ترکمنچای و گلستان. حالا هم آقای خامنه­ای، یک کرور با شصت کرور نمی­جنگد. شما آن یک کرور هم که او داشت، شما نداری. شما یک دولتی هستید که به قول خودتان به مردم مالیات می­دهید. بودجه شما برداشتی از تولید ملی نیست. یارانه می­دهید، از همین سرانه به مردم ایران یارانه می­دهید. آنچه را هم به عنوان مالیات وصول می­کنید در واقع از منبع نفت است، مستقیم یا غیرمستقیم. خب آن نفت را که تحریم کرده، حالا آمده پتروشیمی و صنایع فلزی و اینها را هم که تحریم کرده. خب شما چه امکانی داری برای اینکه با امریکا بجنگی؟ اینکه امکانش را نداری. سود شما در چیست؟ بایست یک فایده­ای داشته باشد دیگه. شما با امریکا می­خواهی بجنگی می­گویی آماده باش، به جای اینکه شما بگویی آقا ما مردم صلح­طلبی هستیم، به کسی تجاوزی نمی­کنیم، ما روی حقوق ملی خودمان ایستادیم و یک قراردادی هم امضا کردیم، طبق آن قرارداد هم ما بنا بر تولید بمب اتمی نداریم که افکار عمومی دنیا بیاید به طرف شما. نخیر! تهدید امریکا کافی نیست، رفتی سراغ اروپا اتمام حجت با اروپا می­کنی. خب حالا اگر اروپا گفت که نه، که گفته، سرکار چه می­خواهی بکنی؟ اگر بگویی من از آن تعهدها می­آیم بیرون، صدوپنج تعهدی که پذیرفتی، در جا بنا بر همان چیزی که امضا کردی تمام تحریم­ها برمی­گردد. یعنی اروپا و چین و روسیه طبق قطع­نامه­های شورای امنیت هم مجبورند در این تحریم امریکا شرکت کنند. حاصل کار می­شود این. چیزی هم عاید شما نمی­شود. می­گویی که اروپایی­ها نگرانند می­ترسند که شما بمب اتم بسازی، خب حالا این امکان را داری شما این بمب را بسازی؟ آخه یک آدم می­نشیند فکر می­کند دیگه. فرض کنیم که رفتی گفتی بله می­خواهم بسازم امکانش را هم دارم، خب یک بهانه جدید هم دادی دست او، تمام این تأسیسات شما را می­بندد به موشک و بمب. حرفش را بزنی کفایت می­کند که او بهانه لازم برای راضی کردن افکار عمومی دنیا داشته باشد که من که می­گفتم این دارد بمب می­سازد. آن اسنادی که اسرائیلی­ها بردند حالا دادند به آژانس بین­المللی انرژی اتمی و مثل اینکه در یک دانشگاه در امریکا دادند، آنجا معلوم شده است که این آقایان می­خواستند پنج تا بمب اتمی بسازند. پس شما قصد بمب اتمی ساختن را داشتید، سندش هم دست طرف است. دیگه از تو نمی­پذیرد که من آنم که می­گویم اسلام اجازه نمی­دهد. سرکار رهبر تشریف داشتی و تصمیم بر بمب اتم گرفتید و این را همه می­دانستند. پس آن صحبت سفیر فرانسه که گفت آقای روحانی متوجه شده بود که سپاه دارد بمب اتم می­سازد صحیح بوده. آقای هاشمی رفسنجانی هم که گفت، گفت ما از ابتدا قصد داشتیم این کار را بکنیم بعد منصرف شدیم. خب حالا این آقا آمده می­گوید که ما هیچی غیر از این نمی­­خواهیم که ایران بمب اتمی نداشته باشد. یک مسئله این است که شما بگویی که به تو چه مربوط؛ باید همه امکانات را داشته باشی، بتوانی بگویی به شما چه مربوط. یک وقت هست نداری اینها را، مدعی هم شدی که دین هم به شما اجازه نمی­دهد داشته باشی. بسیار خب؛ اعلام کن که آقا ما اصلاً قصد تولید بمب اتم نداریم، حالا اگر مسئله را با مردم ایران هم نمی­خواهی حل کنی لااقل با افکار عمومی دنیا حل کن. هرگونه نظارت و غیر آن هم لازم و هنوز کافی نیست طبق این قرارداد وین که من صد و پنج تعهد پذیرفتم برای اینکه اطمینان پیدا بشود این را هم قبول می­کنم. آن طرف دستش می­ماند در حنا، کاری ازش ساخته نمی­شود. چون آقای ترامپ خودش این را گفته است. به جای آن شما چی داری می­گویی؟ می­گویی اروپا تا دو ماه وقت داری؛ هرگاه دو ماهه نیامدی و این به اصطلاح سد تحریم­ها را نشکستی وای به حالت، من هم از قرارداد وین یعنی برجام می­روم بیرون! حالا این افغان­ها هم که باید ایران را ترک کنند. این افغانی باید ایران را ترک بکند، این در واقع همان قاعده و قراری است که قدرتمندها در دنیای امروز به اجرا گذاشتند. به جای اینکه اکثریت بزرگ به آن اقلیت چپاولگر بگوید چپاول کافی است، برضد او بسیج بشود، وارونه شده! آنها خیال­شان راحت، هر قشری ضعیف­تر از خودش را مقصر می­داند! توء بدبخت هم، آخه این اسلام سرت را بخورد، آخه این اسلام افغانی و ایرانی نداشت که! حالا فقط زورت رسید به این بیچاره­ها؟ خب این از لحاظ افکار عمومی مسلمان هم که بازنده­ای و تناقضات آشکار است! چطور است که به سوریه که می­رسد قشون باید بفرستی، نفت باید بدهی، پول باید بدهی، حشدالشعبی را باید به خوزستان بیاوری ولو در عراق فوتبالیست­های ایران را ناسزا بگویند و کتک بزنند؟ به این طرف که رسید آن وقت باید اینها بیرون بشود؟ مردم دنیا از شما نمی­پرسند، مسلمان­ها نمی­پرسند این چجور اسلامی است؟ اینها سخنان خفت­باری است. معلوم است که دستت به جایی بند نیست دیگه. اگر چیزی در چنته­ات بود سراغ افغانی بیچاره می­رفتی؟ نداری هیچ چیز در اختیار. می­گویی من می­گویم افغان­ها باید برگردند به افغانستان خب این می­شود مسئله برای آقای ترامپ و چون مسئله می­شود برای آقای ترامپ، آقای ترامپ باید کوتاه بیاید، اروپا هم باید حواسش را جمع کند. ای آقا خیالات فرمودید! ایالات متحده، این افغان­ها فرض کنیم شما بیرون کردید که یک نفرت می­شود در مردم افغانستان نسبت به ایران یک، دو خب اینها می­روند آنجا، چی می­شوند؟ یا باید اسلحه دست­شان بگیرند بپیوندند به این گروه­های مختلفی که با هم می­جنگند، به اصطلاح بازار جنگ را داغ کنند، یا اینکه جیره بگیرند از حکومت مرکزی یا بروند از طالبان جیره بگیرند؛ طالبان هم که مفت جیره نمی­دهند می­گویند اسلحه بگیر دستت تا بهت نان و آب بدهم. این وضعیتی است که شما داری جلوی چشم دنیا. خب حالا گفتی به اروپا که اگر نه، من از قرارداد وین می­روم بیرون؛ خب می­روی کجا؟ می­روی بیرون یعنی چی؟ چی داری که می­روی بیرون؟ آن سانتریفیوژها که دیگه مرد، رفت پی کارشباید درست کند بگذارد جای آنها. آن طرف هم که باید آنرا دوباره از سر راه بیندازی. خب حالا فرض کن همه اینها را هم راه انداختی، باز می­رسد سر اینکه آیا اینها به کار ایجاد بمب اتمی می­آیند یا نمی­آیند؟ اگر نمی­آیند به قول آن استاد فرهیخته دانشگاه یک هزینه­ها اضافه می­شود بی­فایده که این آقای رئیس مدیر آژانس انرژی ایران، آقای صالحی، گفته این چه حرفی است که این آقا زده؛ خب حرف درستی زده، آخه این اتمی که تو درست می­کنی باید به یک دردی بخورد دیگه، اورانیوم هم که نداری! آخه یک بحرانی ساختی بر پایه هیچ! این همه هم هزینه روی دست مردم گذاشتی. حالا هم با دست خالی، توپ عالی! آخه قمارباز هم باید یک چیزی توی دستش باشد بابا! تو که هیچ چیز دستت نیست. توپ می­زنی به اروپا که اگر نه، دو ماه نیای، من چنین و چنان می­کنم! از این خوشمزه­تر فرمایش آقای وزیر خارجه است؛ می­گوید ما یک راهی پیدا خواهیم کرد. شما این جمله را کم بهش اهمیت ندید؛ این یعنی اختلاس. یک رژیمی چهل سال است این ملت را در بحران نگه داشته. این بحران اتمی از 2002 شروع شده، یعنی الان هفده سال ایران در بحران اتمی است. این آقای روحانی آمده یک قرارداد بسته، صدوپنج تعهد هم قبول کرده، این آقای ترامپ آمده گفته رفتم بیرون. خب شما تازه وقتی هم که این قرارداد را امضا می­کرد علی­الاتفاق نه، علی­المطالبه، هشدار داده شد که آقا اگر این ایالات متحده شما آمدی این صدوپنج تعهد را پذیرفتی دست­کم از آن طرف مقابل هم یک تعهد اقلاً می­گرفتی که این در تعهد بماند در این قرارداد. اگر یکی دیگه آمد و گفت، یک رئیس جمهور دیگه آمد گفت من از قرارداد می­روم بیرون چی؟ همینجور هم شد. خب آن وقت که نسنجیدی، فکر نکردی که چه خواهی کرد. آقای ترامپ آمد گفت من می­روم بیرون، هنوز آن وقت هم ننشستی ببینی چه باید کرد، حالا که کار به اینجا رسیده می­گوید یک راه­حلی پیدا خواهیم کرد!

آقای جوادزاده: آقای بنی­صدر شما هشدار دادید ولی گوش شنوایی نبود.

آقای بنی ­صدر: نبود، استبداد اگر گوش شنوا داشت که جانم استبداد نبود که. منظور اینکه یک رژیم تا کجا باید گیج و ویج باشد که این مدت آقای ترامپ آمده گفته من می­روم بیرون، قبل از اینکه برود بیرون ها! خب تو باید بنشینی آنجا حساب و کتاب بکنی دیگه، خودت را آماده بکنی برای مقابله، نکردی! تحریم­ها حالا دوباره وضع کرده، نکردی! تشدید کرده، نکردی! حالا آمده رسیده یک تهدید جنگ هم آمده قوز بالا قوز شده حالا آمده می­گوید یک راه­حلی بالاخره پیدا خواهیم کرد! یک راه­حلی که مانده پیدا کردی که شما هم واقعاً انصافاً در دنیا بی­مانندید و متخصص، این است که کار را ادامه بدهید تا شکست و در شکست جام زهر سر بکشید. این فقط این کاری خواهیم کرد این است، چیز دیگری از شما ساخته نیست چون اگر بود که قبلاً تدارک می­کردی که. گروگان­گیری که در شکست تمام کردی؛ آقای خمینی چی گفت؟ گفته بود به این آقای رجایی و بهزاد نبوی که این گروگان­ها مثل این انار است که آبش را بگیری تفاله­اش می­ماند، اینجوری شده است. گفتند آقا این قرارداد خیانت به ایران است.

آقای جوادزاده: گفتند گروگان­ها بنجل شده­اند.

آقای بنی­ صدر: آن را رجایی گفت. خود این آقا گفت که اناری شده که آبش را مکیدی تفاله­اش مانده. خب آمده­اند از خدمت ایشان بیرون، به هم گفتند ما رفتیم به ایشان بگوییم این خیانت است ولی ایشان گفت بکنید. آن آقای رجایی گفته خب مقام ولایت است دیگه وقتی می­گوید باید بکنیم، خیانت است می­باید خیانت بکنیم. این هم دین آقایان! خیلی­خب آن که اینجوری تمام شد. آقای کارتر هم گفت من ایران را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکند. بعد شد جنگ هشت ساله؛ یک پیروزی مسلم سیاسی-نظامی در خرداد شصت را شما ایران­گِیتی­هایی که امروز عنوان ولایت مطلقه و غیره دارید از این ملت دزدیدید، جنگ را ادامه دادید آخرش شد جام زهر شکست، سر کشیدید. بعد نوبت رسید به بحران اتمی. یک دور نرمش قهرمانانه به خرج دادید، صدوپنج تعهد. حالا این دفعه چی می­خواهید؟ هیچی می­خواهید از ایران نماند؟ بس کنید بابا! حالا اینکه من به این آقایان بگویم بس کنید که نمی­کنند بس؛ چون قرار بود بس کنند نه آقای خامنه­ای ولایت مطلقه می­داشت، نه این دستیارانی که دارد بر جان و مال و ناموس مردم مسلط بودند. اما شما مردم ایران هم... گفتند یکی از داخل گفته که مردم دیگه زیاد از جنگ نمی­ترسند از قحطی می­ترسند؛ گفت که در مورد این هیتلر می­خواست که آن وقت تهدید می­کرد اروپایی­ها را به جنگ و پشت سر هم هم کشورگشایی می­فرمود، این طرف مثل اینکه چرچیل یک جمله­ای دارد؛ می­گوید به اینکه خب ما بخواهیم از ترس جنگ هر چه این آقا می­کند چشم ببندیم، آخر سر جنگ بر خود ما هم واقع می­شود دیگه. پس یک جا باید بایستیم بگوییم نه! شما مردم ایران هم هی بخواهید از ترس قحطی گرفتار شُدید، هی فقر، فقر، فقر، آسیب اجتماعی، الان شده یک جامعه­ای جوان بیکار، به قول خودشان هفتاد درصد زیر خط فقر، به حساب انسان امروزی بخواهیم زندگی را حساب کنیم که نود و چند درصد زیر خط فقر، آسیب­های اجتماعی از اندازه بیرون، کشور دارد بیابان می­شود، در هشت تا جنگ به علاوه یکی که اضافه شده، جنگ سایبری نُه تا گرفتار، تحریم­ها هم که به این شدت، خب حالا از چی می­ترسی که بیشتر از این بشود چی می­شود؟ راهکار این است که نترسید، نترس. اینها ترس جایش را عوض کرده آقا. هموطنان من، ترس جایش را عوض کرده. این آقای خامنه­ای است که باید بترسد و می­ترسد. شما نترس، شما بیا حقت را بخواه بابا. بگو اصلاً آقا شما چکاره­ای این بازی­ها را سر من درمی­آوری؟ این راهکار است. حالا در یک گفتگوی دیگری من به این راهکار باز برمی­گردم. اما راهکار این است که نترسی، از ترسیدن جز تشدید فشار، فقر، خشونت، چیزی عاید شما نخواهد شد. اگر چیزی بخواهی عاید شما بشود آن از نترسیدن است. ترس از ویژگی­های زور، اعتیاد به اطاعت از اوامر و نواهی زور است. آن شجاعت است که از ویژگی­های حق است. بر سر حقوقت بایست و شجاع باش. شما نسل جوان امروز اینجور درمانده نشوید. آخه این که جوان نشد که، آخه این دانشجو است شما هستید؟ دانشگاه­های ما شده سکوتستان. یک قالی یک قولی! جوان باید در هیجان باشد، در حرکت باشد، در جنبش و اعتراض باشد. حالا نشستید به اینکه آقای ترامپ فرمودند ما که نمی­خواهیم جنگ بشود ولی ممکن هم هست بشود. حالا نشستید که این ممکن واقعیت پیدا کند؟ بعد چی می­خواهی بکنی؟ در آنچه که عرض کردم، از صمیم دل هم گفتم، با درد تمام هم گفتم امیدوارم که شما مردم ایران وقتی بیندیشید. آنهایی که گوش می­دهید بیندیشید، به آنهایی که امکان ندارند بشنوند شما بشوید رادیو بازار منتقل کنید. بلکه یک وجدان همگانی پدید بیاید، بلکه این وجدان همگانی شما را به عمل برانگیزد.

شاد و پیروز باشید.

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter