صوتی

هرج و مرج فکری سران رژیم در پیشاروی تحریمها - رادیو عصر جدید

جهت شنیدن صدای مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید

 

جهت دیدن مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید

 

 


آقای جوادزاده: آقای بنی­صدر با سلام و درود فراوان خدمت­تان و سپاس داریم که دعوت ما را پذیرا شدید و به رادیو عصر جدید خوش آمدید.

آقای بنی­صدر: سلام بر شما و شنوندگان گرامی شما.

آقای جوادزاده: دوستان و شنوندگان عزیز این گفتگو از طریق اینستاگرام آقای بنی­صدر به آیدی  @abanisadr هر جمعه از ساعت نوزده و ده دقیقه تا اتمام آن گفتگو پخش می­شود. آقای بنی­صدر موضوعی را که اعلام کردیم با شما در میان بگذاریم موضوع هرج و مرج فکری در سران نظام ولایت مطلقه فقیه است. همانطوری که می­دانید آتش جنگ بر سر ایران می­بارد. و سؤال از این قرار است که هرج و مرج فکری سران رژیم در پیشاروی تشدید تحریم­ها چه بلایی را بر سر کشور ما می­آورد؟ میکروفن را من در اختیار شما می­گذارم.

آقای بنی­صدر: عرض کنم که از زمانی که آقای ترامپ گفت از برجام خارج می­شود ما شاهد دو واقعیت هستیمً. واقعیت اول اینکه بنا بر اینکه این رژیم استبدادی است بیشتر به آن عیب متأسفانه همگانی ما ایرانی­ها مبتلاست؛ آن عیب هم این است که کار را می­گذارد به آخرین لحظه. در آخرین لحظه هم که کاری ازش ساخته نمی­شود شروع می­کند به پریشان­گویی و پریشان عمل کردن؛ این یک واقعیت که این کاملاً مشهود است. دوره آقای احمدی­نژاد هم همین بود؛ اول که گفتند این تحریم­ها وضع نخواهد شد و کاغذپاره است. وقتی کار جدی شد، وقتی که کار از کار گذشت و وقت تسلیم است وجام زهر سر کشیدند، آقای خامنه­ای دم از نرمش قهرمانانه زد. صد و پنج تعهد پذیرفت، به فکرشان خطور نکرد، حتی وقتی هم بهشان هشدار داده شد باز هم توجهی نکردند که آقا اقلاً از طرف مقابل یک تعهد ساده بستان که او  هم تعهد بکند که از این قرارداد بیرون نمی­رود و تحریم­ها را برقرار نمی­کند. گفتند نه، ما اصلاً دو قبضه کردیم، شورای امنیت قطعنامه صادر کرده، دولت امریکا مجبور است از قطعنامه شورای امنیت پیروی کند، احتیاجی به تعهد امریکا نداشتیم. معلوم شد نه، دولت امریکا از شورای امنیت اطاعت نمی­کند و نقض می­کند، لغو می­کند قراردادی را که قبلی امضا کرده بود. حالا هرگاه اینها قرار بود دوراندیش باشند یعنی پیشاپیش تدبیر بیندیشند آن فاصله­ای که به قول خودشان تحریم­ها به حال تعلیق، اینها که می­گفتند الغا شد، در واقع به حال تعلیق درآمد، استفاده می­کردند در حال اینکه یک پایه اقتصاد تولیدمحور بگذارند. درآمدهای ارزی را به باد فنا ندهند، رانت­خواری را بکاهند، بودجه را یک سروسامانی بهش بدهند، اعتبارات بانکی را مهار کنند، واردات و صادرات را منطبق کنند با تولید داخلی. کردند این کارها را؟ نه. با اینکه حتی چهار وزیر خود آقای روحانی به او نامه نوشتند و هشدار دادند. اینقدر به اصطلاح بلااثر شد آن نامه و ترتیب اثر داده نشد به هشدارهای وزیر دارایی که او از خیر وزارت گذشت و کناره گرفت.

خب دومی چیست؟ دومی این است که چون در موقع­اش تدبیر نیندیشیده و گذاشته در آخرین لحظه حالا شروع می­کند به پراکنده­گویی که آشفتگی فکری، آشفتگی عملی در رأس رژیم را نشان می­دهد. حتی از زمانی که حکومت آقای ترامپ گفت که شش ماه که سرآمد تجدید نخواهد کرد، از آن وقت هم اینها شروع نکردند به تدبیر اندیشیدن، چون فکر می­کردند شدنی نیست. حالا که شد، آقای ظریف می­گوید که ما دکتری داریم در دور زدن تحریم­ها؛ خب می­دانیم که آن دور زدن دوره آقای احمدی­نژاد چگونه دور زدنی بود؛ دکترای با آن فساد گسترده البته شما نه یک دکتری، چندین و چند دکتری دارید، در دنیا اصلاً بی­مانندید. بعد که گفتند گلوی امریکا دست ماست. چجوری گلوی امریکا دست شماست؟ در عراق، در سوریه قوا دارد امریکا؛ آنها امنیت می­خواهند، امنیتش دست ماست. تنگه هرمز هم دست ماست. خب پس امریکا نمی­تواند برود تا آنجا، تا تحریم کامل نمی­رود. حالا رفت! حالا که رفت چه می­فرمایند؟ آقای خامنه­ای می­گوید که این جنگ تدارک دارد می­شود و وضعیت خطرناک است و همه باید به حال آماده­باش دربیایند، وزیر خارجه­اش چه می­گوید؟ می­گوید که احتمال وقوع جنگ نیست، عکس فرمایش این آقا را، ولی خب حادثه ممکن است رخ بدهد. حالا فرمانده سپاه یک فرمایش می­کند، یکی می­گوید مذاکره کنیم، آقای فرمانده سپاه قدس، سردار سلیمانی، می­گوید که این معنایش تسلیم است و نمی­کنیم. یک وقت هست نظر شخصی ایشان می­دهد، فرض کنیم که بدون اجازه فرماندهی کل قوا ایشان مجاز باشد به دادن نظر شخصی خب می­گوییم نظر شخصی داد. یک وقت هست نه، به عنوان یک مقام رسمی اظهارنظر می­کند. خب آقا شما چه کاره این ولایتی؟ این اظهارنظر را یا آقای خامنه­ای باید بکند یا آقای روحانی باید بکند یا آقای ظریف. حالا ایشان اینجور فرمایش می­فرمایند. خب کسان دیگری در خود همین رژیم می­گویند به اینکه تا هنوز می­شود گفتگو را بکنیم چون به تأخیر بندازیم آن وقت دست­های ما بالاست، دیگه هر چه آقای ترامپ بگذارد جلوی­مان ما باید امضا کنیم. واقعیت هم همین است دیگه. خب رویه این رژیم از چه قرار است؟ این واقعیت سوم. رویه این رژیم مثل هر استبدادی تا آخر رفتن است. می­رود می­رود می­رود تا جایی که باید جام زهر را سر بکشد. گروگان­گیری همین کار را کرد، جنگ هشت­ساله را همین کار را کرد، آن بحران اتمی تا قرارداد وین همین کار را کرد، با آقای ترامپ هم همین کار را تا اینجا که همین کار را کرده. خب حالا چرا این رژیم در موقع عمل نمی­کند؟ سؤال مهمی است. از خودش که می­گوییم حالا به مردم می­گوید فشار دارد و به نفعش است، مردم مطیع­تر می­شوند و از ترس، قحطی و و و سر به شورش برنمی­دارند بسیار خب، ولی خود شما چی؟ آن هم مراقبت نمی­خواهد؟ آخه این پاسدار، پاسدار چی؟ آنجا چرا عمل نمی­کنی؟ اصلاً استبداد را شما خودتان در ذهن مجسم کنید، استبداد یعنی چی؟ یعنی حاکمیت ذهنیت بر واقعیت. می­گوید این واقعیت باید آنجور که من می­خواهم بشود. یا واقعیت، بدتر از این، گاهی می­شود که می­گوید واقعیت آنی است که من می­بینم. در مواردی می­شود که نه، واقعیت دیگه خودش را به زور بهش حالی می­کند، آقا من هستم ببین. مثل همین انقلاب و آن روزهای آخر که شاه رفت با هلیکوپتر از بالا دید و آمد و گفت که من صدای انقلاب را شنیدم. خب حالا که شنیدی عمل بر وفقش می­کنی؟ این سؤال مهمی است؛ تمام گیر این رژیم و هر رژیم استبدادی در پاسخش به این سؤال است. آن پاسخ این است، همین است که این آقای سردار گفته؛ به اصطلاح جامعه­شناسی سیاسی و نیز علم سیاست بهش می­گویند تن ندادن به آشتی با واقعیت. چرا تن نمی­دهد؟ برای اینکه می­گوید به اینکه اگر تن بدهم که می­روم از بین؛ پس تن نمی­دهم بلکه یک اتفاقی افتاد، بلکه اروپا آمد و به حمایت این برجام و جلوی امریکا ایستاد. خب روس و چین هم که هستند. اسناد به ما می­گوید از این بلکه­ها در جنگ ایران و عراق هم که مرتب این بلکه­ها وجود داشته و اینها به امید واهی که گویا امریکا یاری آنها را می­کند که آنها عراق را بیفکندند، همین جنگ را ادامه دادند، ادامه دادند تا شکست. این است که چون رژیم استبدادی می­ترسد اگر نرمش به خارج بدهد ضعیف جلوه خواهد کرد و موجودیتش به خطر خواهد افتاد، سرسخت­تری بیشتری هم نشان می­دهد. مثل حرف­های این آقای خامنه­ای و این سردارانش. سرسختی بیشتر که نشان داد، خب راه را بر آن بخش سیاسی می­بندد، او نمی­تواند برود روی خط اینکه جلوی ضرر را قبل از اینکه دیر بشود بگیرد. ناچار خودش را منطبق کند با این موضع­گیری­ها. یک وقت به خود می­آید می­بیند که بودجه ورشکست است، خطر قحطی هست، دشمنم در حال پیشروی در خاک ایران است، آن وقت می­رود می­شود آقای خمینی که چاره جز جام زهر نیست، باید سر کشید. اینجوری است. این نرمش­ناپذیری ویژگی هر استبدادی است، درست در وقتی که باید نرمش به خرج داد، آن نرمش قهرمانانه که آقای خامنه­ای گفت چه وقت دیدیم این آقا این نرمش را به خرج داد؟ وقتی که فشار آن تحریم­ها نفسش را بند آورده بود. حالا هم همان قضیه را تکرار می­کند.

خب بیاییم از یک جنبه دیگر به این مسئله نگاه کنیم چون با سرنوشت کشور ما بستگی دارد. آشفته­کاری و آشفته­گویی از چه روست؟ قاعدتاً می­باید که سیاست اقتصادی به سامان باشد، معلوم باشد که چه امکاناتی هست، از این امکانات چگونه می­شود استفاده کرد که فشار به، حالا به حداقل نمی­رسد، قابل تحمل باشد. همچین چیزی مشاهده می­کنیم؟ اگر ما بخواهیم همچین چیزی را مشاهده کنیم می­باید که اول ببینیم که این رژیم در مجموع به مردم اطمینان می­دهد؛ که مردم نگران نباشید اوضاع به سامان است و ما می­توانیم این فشارها را تحمل کنیم. اینطور است الان؟ زبانی که نیست؛ آقای خامنه­ای می­گوید خود را آماده کنیم برای جنگ، آن آقای سلیمانی می­گوید که ما مذاکره نمی­کنیم چون تسلیم است، آن یکی می­گوید که ما با امریکا مذاکره نمی­کنیم وقتی لاشه­اش را انداختیم بیرون آن وقت می­فهمند که ما با امریکا چه کردیم. خب اینها یعنی مردم تا ممکن است بترسید، هیچ امنیتی نیست. خب وقتی هیچ امنیتی نیست چه کسی حاضر می­شود سرمایه­­ را به خطر بیندازد؟ هیچ کس. حالا بیا در عمل. باید یک تدابیری در عمل به اجرا در بیاید که اطمینان ­بخش باشد. ما می­بینیم که سران سه قوه می­نشینند تصمیم می­گیرند قیمت بنزین را بالا ببرند و مردم هم از ترس برای اینکه قبل از بالا رفتن بنزین یک ذخیره کافی داشته باشند، هر کسی با هر امکانی در اختیارش است از بشکه بگیر تا هر وسیله دیگری صف می­بندند در برابر پمپ­های بنزین. خب صحبت گرانی ارزاق هم می­شود، می­گویند سیل هم آمده بخش مهمی از زمین­های کشاورزی را که کشت و زرع را از بین برده خصوصاً در خوزستان و جاهای دیگه، خب پس این مسئله وارد کردن گندم و گوشت و و و هم این می­باید که در دستور باشد و ذخایر کشور کافی باشد تا به مردم اطمینان داده بشود. صحبت همچین چیزهایی است؟ نه. خب آدمی از خود می­پرسد آیا رژیم دستیار آقای ترامپ نیست؟ چون اگه دستیار هم بود همین کارها را می­کرد دیگه. آن آقای عراقی هی پی­درپی به اروپا اخطار می­کند که باید، برجام آخرین­ روزهایش را می­گذراند، خرج باید بکنی برای حفظش. گوش اروپا هم که از اول به این حرف­ها بدهکار نبود. نه یک بار، چند بار این صحبت شد که آقا این اروپا در این موقعیت است. حالا فرض کنیم شما خودتان نمی­دانید، اینها که می­گویند خب ببینید، اینها توضیح می­دهند برای اینکه به وطن­شان علاقه دارند؛ توضیح می­دهند خب بدانید. بنا را می­گذارید براینکه اروپا جلوی امریکا بایستد و آنچه خود باید بکنید را نه تنها انجام نمی­دهید، وارونه­اش را هم انجام می­دهید. حالا رفتند سراغ اینکه چین و هند بلکه جلوی امریکا بایستند. می­خوانید در این سایت­های رژیم که، دستگاه­های تبلیغاتی رژیم که، وزیر خارجه ترکیه گفت ما نمی­توانیم نفت ایران را جانشین کنیم، امریکا باید که اجازه بدهد که ما وارد کنیم. آقای علم­الهدی از آن ور درمی­آید که قیمت نفت اگر ایران تحریم بشود به صد دلار می­رسد. پراکنده­گویی است دیگه. اینها یعنی اینکه ما برنامه عمل نداریم. من ماتم از این که اینها چطور نمی­فهمند بابا این دنیا عقل و شعور دارد؛ این حرف­های پراکنده شما یعنی اینکه شما درمانده­­اید. همینطور نیست که دستگاه اطلاعاتی امریکا، وزارت خارجه امریکا، وزارت دفاع امریکا، آن رژیم­های منطقه، موساد اسرائیل، اینها نفهمند که پرت­وپلاگویی­ها و آشفته­گویی و آشفته­کاری این یعنی که شما درمانده شدید. خب اقلاً ساکت باش. نه نمی­تواند هم ساکت باشد، چرا؟ چون باید سر هم را هم بتراشند. گفت این هم شد دیگه قوز بالا قوز. آقا این طرف می­خواهد بگوید که هر چه بلا هست زیر سر آن قرارداد وین و آن برجام است؛ از اینجا می­خواهند سر آقای روحانی را بتراشند. حالا بعضی از اینها خیز برداشتند که این آقای روحانی الا تا تابستان بیشتر نیست. آقای رضایی می­گوید که مجلس و دولت آینده بسیار انقلابی­تر هم خواهد بود. انقلابی­تر خواهد بود یعنی چی مثلاً؟ یعنی لابد همه از سنخ آقای خامنه­ای خواهد شد دیگه. مثل اینکه الان نیستند حالا به قول ایشان بیشتر انطباق خواهند داشت. خب این آقای خامنه­ای اگر کاری ازش ساخته بود چرا وضعیت ایران این بود؟ گفت نود و نه و نه و نه درصد هر چی بلا سر ایران می­آید زیر سر این ولایت مطلقه است و این آقای کم­مایه بی­سواد در جایی قرار گرفته با اختیارات مطلق و نمی­داند چه کند؛ حواسش پیش این است که نکند اختیارش یک ذره بهش خدشه وارد بشود. اصلاً او که در فکرش نیست وطن و کشور و سرنوشت. خود جناب بزرگوارش هم پرت­وپلا و به اصطلاح ضدونقیض­گویی فراوان می­کند. حالا اینها کافی­شان نیست، می­آید در دستگاه تبلیغاتی این رژیم و آن بخش از روحانیت که در قم مثلاً سخنگوی این رژیم است به حمایت اینها می­آید. آدم وقتی به آنها هم مراجعه می­کند می­بیند که کیهان مثلاً آقای شریعتمداری، چی فرمایش می­فرمایند، آن یکی به اصطلاح سایت طرفدار آقای روحانی چه می­گوید، آن یکی چه می­گوید، یک بلبشوی عجیب و غریبی. یکی می­گوید که مردم، از مراجع به اصطلاح حامی نظام، مردم از گرانی جان­شان به لب رسیده. و همه آنها و همه آنها، کسی را که آقای منتظری رودررو بهش گفت شما جنایت­کار تاریخی هستید به عنوان رئیس قوه قضائیه پذیرفتند؛ پذیرفتند. هیچ کدام نگفتند آقا چه معنی دارد که همچین قاتلی، جنایت­کاری رئیس قوه قضائیه بشود، پذیرفتند! حالا هر کدام هم از او یک توقع کردند. به سلامتی قلمرو قوه قضائیه را آنها گسترش دادند که باید مراقب نمی­دانم ارز کشور باشد، مراقب گرانی و ارزانی ارزاق باشد، مراقب فساد باشد، ای بابا! حالا این آقا هم، این آقای رئیس قوه هم البته فرمایشات می­کند که بله باید این کار را بکنیم آن کار را بکنیم. گفت که یکی را جانشین این دادستان تهران کرده که مثل اینکه شبیه­تر است به خود او و اهل قهر و غلبه و اینها. خب حالا شما از دید خارج به این رژیم نگاه کنید. آن پراکنده­گویی­ها و آشفته­گویی­ها و آشفته­کاری­ها و این مقام­ها، مقام­ها! خب تا زمان آقای ترامپ چی می­گفت غرب؟ نه اینکه، ما مرتب هم می­گفتیم آقای غرب تو برای راست و ریست کردن خورد و برد خودت از کشور ما، این اصلاح­طلب و اصول­گرا تشخیص می­دهی، تندرو و میانه­رو تشخیص می­دهی. اصل قضیه این است که این رژیم محورش ولایت مطلقه فقیه است و روش اصلی­اش هم زور است. خیر! نخیر! ما از میانه­روها حمایت می­کنیم. خود رژیم کاری کرد که این بساط برچیده شد، جوری که وزیر خارجه امریکا چی گفت؟ گفت میانه­رو و نمی­دانم تندرو وجود ندارد، اینها سروته یک کرباس­اند. خب انصافاً دروغ می­گوید؟ مثلاً آنهایی که یک، فرض کنیم آقای روحانی، فرض کنیم ها، یک کرباس نیست، چه کاره است؟ یک رئیس جمهوری است که مهمان خارجی می­آید ایران، ایشان وقتی وارد حیاط می­شود آقا مطلع می­شود. نمی­دانم چی چی حشد­الشعبی را سپاه قدس می­آورد خوزستان هیچ کس خبرش نمی­شود. حالا سابق می­گفتند این آقای خاتمی تدارکات­چی بود، یعنی رعایت حالش را می­کردند، به صورت ظاهری تا حدودی رعایت می­شود. گرچه او هم یک وقت آن قضیه فرودگاه شد و سپاه توی دهان ایشان زد و بعد هم نامه چند نفری امضا کردند، تهدیدش کردند به کودتا، اینها هم بود. اما اینکه دیگه رئیس جمهور به ایران بیاورند و نمی­دانم حشد­الشعبی بیاورند بدون اینکه آقا خبردار بشود اینها نبود، این هم اضافه شد. اینها را این آقایان خیال می­کنند کبک­اند، خیال می­کنند سر را کردند زیر و هیچ کس اینها را نمی­بیند؟ اینها را در دنیا می­بینند. همین امروز در لوموند یک صفحه اختصاص داده به تشدید تحریم­ها توسط آقای ترامپ و اینکه عرصه بر رژیم ایران تنگ است. اینجوری نیست که نمی­دانند، می­دانند. اگر هم نمی­دانستند شما حالی­شان می­کنید از این پریشان­گویی و پریشان­کاری­هایتان. و می­دانند که این رژیم دیگه آن تقسیم سابقی هم نیست؛ یعنی نمی­توانند بکنند دیگه، راحت می­بینند دیگه، می­بینند این حکومت و وزرایش هیچ­کاره­­اند. شما حالا بیا در سطح مردم ایران، مردمی که با این رژیم سروکار دارند. می­خواهم ببینم که، می­خواهم بفهمم تکلیف­شان چیست. آنچه از خارج می­شنوم، این است که آقای بولتون، مشاور امنیتی آقای ترامپ، و آقای پمپئو، وزیر خارجه ایشان، جانبدار جنگ با ایران. اسرائیل هم که به طریق اُولی، آقای بن­سلمان هم همینطور. پس مرتب می­گویند که نکند که به ایران حمله بشود، این که از خارج. از خارج می­شنوند که این عرصه اقتصادی بر ایران بیش از آنچه باید تنگ شده، این را هم می­شنوند یا می­خوانند. در داخل چه می­خوانند و چه می­شنوند؟ این پریشان­گویی­ها و پریشان­کاری­ها را. نتیجه چه می­گیرند؟ سؤال مهمی است، خب مردم ایران چه نتیجه­ای گرفتید؟ نتیجه گرفتند این شعر را: اندرکف شیر نر خون­خواره­ای *** جز که تسلیم و رضا کو چاره­ای. آنی که شما آقای سلیمانی می­گویی تسلیم نمی­شوم، مذاکره نمی­کنم چون تسلیم است، در جامعه وارونه­اش را القا کردی. جامعه پذیرفته که چاره نداری. خود شما القا کردی، هم از داخل هم از خارج، القا کردی. حالا در این هیر و ویر یک استاد دانشگاه آمده یک واقعیتی گفته. گفته است برنامه اتمی جز خرج هیچی ندارد. راست می­گوید. آقای رئیس سازمان انرژی، آقای صالحی، به فغان آمده که این چه حرفی است. خب آقا این حرف غلط است حرف صحیح کدام است؟ شما توضیح دادی و مردم را مطلع کردی که این فایده، آن فایده، آن فایده دارد، دخل و خرج کرده، این میلیارد میلیارد میلیارد که صرف شده این زیان تحریم­ها که بر آنها اضافه می­شود اینها به زحمتش می­ارزد؟ همچین توضیحی دادی؟ ندادی! نتیجه اینکه مردم نتیجه می­گیرند که شما برای یک برنامه­ای که یک هدف دیگری داشته حالا چون به آن هدف نرسیده، وسیله کردی، یک بحرانی ساختی دست برنمی­داری. ­به جای اینکه بیایی با خود آن مردم مسئله را حل کنی همچنان آن را دست­مایه کردی برای یک بحران شدیدی که از آن بحران استفاده کنی برای تشدید فشار به مردم ایران که نکند از جای­شان بجنبند. در واقع چهل سال است که این رژیم وسیله انتقال فشار سلطه­گران به مردم ایران است. خب دوباره برگردیم از مردم ایران بپرسیم، البته صدای من که به همه مردم نمی­­رسد به لحاظ سانسورهایی که این رژیم برقرار کرده، اما شمایی که می­شنوید وجدان خودتان را قاضی کنید، ببینید آنچه شنیدید صحیح است؟ حقیقت است؟ بیان واقعیت است؟ اگر اینطور یافتید شما سانسور را بشکنید و رادیو بازار  بشوید، آنجور که ما در دوران انجام کودتای خزنده به کار انداختیم. خود مردم جریان آزاد اندیشه­ها و اطلاعات را برقرار کردند؛ این کار را بکنید. مهم است که شما مردم ایران بدانید راهکار وجود دارد. همچین نیست که در بن­بستید هیچ کاری نمی­شود کرد جز تسلیم. در پی این باشید که توانایی­های خود را به کار بگیرید. دارید این توانایی­ها را. قبل از اینکه دیر بشود. شما صبر نکنید برای آخرین لحظه، چون گذشته. عمل کنید، اقلاً که می­توانید خواسته­های­تان را اظهار کنید. شما معلم­مان، شما کارگران، شما زنان، شما دانشجویان، شما دانشگاهیان، نیروهای محرکه هستید. شما اگر نخواهید عمل کنید، یا جدا جدا عمل کنید از خود می­پرسید که از ایران چه خواهد ماند؟ شما باید صبر بکنید که آقای ترامپ برای کشور شما تصمیم بگیرد و بالاخره هم این رژیم برود پای تسلیم؟ هرگاه تصمیم گرفتید به عمل برخیزید می­دانید چه باید بکنید؛ در این باره بارها گفته­ام، در نوبت­های دیگر هم باز خواهم گفت.

شاد و پیروز باشید.

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter