وضعیت سنجی دویست و بیست و نهم: سایه جنگ بر تحریمها

   ماه نوامبر که ترامپ گفته بود، ماه نوامبر ,وضع سخت‌ترین تحریمها برضد ایران می‌شود، سپری شد. مقامهای حکومت روحانی، همچنان تکرار می‌کنند راهکار مالی اروپاییان برای خنثی کردن تحریمها، «بزودی عملیاتی می‌شود». اما زودتر از آن، انگلستان و فرانسه، «مسئله موشک» ایران را به شورای امنیت بردند. در این میان، تهدیدها به جنگ، خامنه‌ای و روحانی را به واکنش وادشته‌ است. طرفه اینکه، بعد از 40 سال ایفای نقش واکنش، هنوز اندر نیافته‌اند که رﮊیمی که به ساز قدرت خارجی می‌رقصد، زیان بر زیان و مسئله بر مسئله می‌افزاید:

 چهل سال واکنش وضعیت امروز را ببار آورده ‌است:

    یکچند از واکنشهای بس مرگبار و ویران‌گر را خاطر نشان کنیم:

 برفرض که گروگان‌گیری طرحی نبود که در امریکا، توسط باند کیسینجر و راکفلر و دستیاران آنها در«سی آی ای»  تهیه و در ایران اجرا شده باشد و تنها واکنشی باشد به اجازه ورود شاه سابق به نیویورک، خمینی واکنش شده ‌است و گروگانگیری را «انقلاب دوم» خوانده ‌است.

 گروگانگیری سبب تحریمهای اقتصادی و سپس تجاوز عراق به ایران شد، عمل برای رهاکردن گروگانها و الغای تحریمها و پیشگیری از جنگ، توسط دستگاه خمینی و «نفوذیها» یعنی سران حزب جمهوری اسلامی که تصرف دولت را، ولو بهای آن برای مردم هرچه باشد (نصف ایران برود بهتر از این‌ است که بنی‌صدر پیروز بشود) هدف کرده بودند، آن عمل را خنثی کردند و جنگ هم که شد، واکنش شدند و آن را در سود انگلستان و امریکا و اسرائیل، بمدت 8 سال ادامه دادند و سرانجام جام زهر به خمینی نوشاندند.

 بعد از جنگ، یک رشته عمل‌ها از سوی امریکا و عکس‌العمل‌ها از سوی خامنه‌ای و دیگر ایران گیتی‌ها سبب شد، ایران در حلقه آتش قرار گیرد و در دورادور کشور، پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی مستقر شوند.

 بحران اتمی جانشین بحران جنگ شد. این بحران نیز یک رشته کنش‌ها از سوی امریکا و اسرائیل و... و یک رشته واکنشها توسط خامنه‌ای و در دوران وضع و اجرای تحریمها، خامنه‌ای/ احمدی‌نژاد (قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذ پاره خواند) ببار آورد و سرانجام، خامنه‌ای خود را ناگزیر از «نرمش قهرمانانه» دید.

 در کشورهای منطقه جنگ‌ها را بر انگیختند و با استفاده از سازوکار عمل و عکس‌المعل، ایران را گرفتار 8 جنگ کردند.

 ترامپ رئیس جمهوری امریکا شد و باز او عمل کرد و خامنه‌ای و روحانی عکس‌العمل نشان دادند. تا اینکه، بر تحریمها، تهدید به حمله به ایران نیز افزوده شد. باز خامنه‌ای و روحانی واکنش شدند:

- در 29 نوامبر، امریکا رﮊیم ایران را متهم به در اختیار حوثی‌ها گذاشتن موشک و هواپیمای بدون خلبان کرد. و تهدید کرد: گزینه حمله نظامی به ایران روی میز است و امریکا، در صورت لزوم، در حمله نظامی به ایران، تردید به خود راه نمی‌دهد.

- به دنبال آن، خامنه‌ای دو نوبت واکنش نشان داد: یک نوبت خطاب به افسران نیروی دریایی وقتی به آنها گفت کاری کنید که کسی هوس حمله به ایران را به دماغ خود راه ندهد. و بار دیگر، خطاب به هنرمندان صدا و سیمای رﮊیم، گفت: هنرمندان و اهالی فکر و نظر در جنگ نرم حکم نیروهای مسلح در جنگ سخت را دارند.

 در 13 آذر، وسائل ارتباط جمعی رﮊیم، خبر از ورود یک ناو جنگی امریکا به خلیج فارس دادند. پیش از آن، در 1 دسامبر، پمپئو، وزیر خارجه امریکا گفت: ایران موشک توانا به حمل سلاح هستهای را آزمایش کرده ‌است. در 3 دسامبر (12 آذر) پمپئو، وزیر خارجه امریکا با نتان یاهو دیدار کرد. پیش از آن، کشورهای اروپایی را برای وضع تحریمها برضد ایران، بخاطر برنامه موشکی ایران تحت فشار قرار داد. 3 نوامبر، فرانسه و آلمان بیانیه مشترک صادر و در آن، آزمایش موشک توسط ایران را محکوم کردند. در 4 دسامبر، پمپئو با وزیران خارجه کشورهای عضو ناتو دیدار و مسئله موشک ایران را با آنها در میان می‌گذارد. در همین روز، انگلستان و فرانسه از شورای امنیت خواستند مسئله موشک ایران را در دستور کار خود قرار دهد. جلسه غیر علنی شورای امنیت تشکیل شد. این اندازه دانسته شد که از اینکه ایران موشک قادر به حمل کلاهک اتمی آزمایش کرده است، ابراز نگرانی شد.

     اما وقتی سه کشور طرف گفتگو با ایران در مورد برنامه اتمی ایران، به این عنوان که ایران موشکی را آزمایش کرده‌ است که شورای امنیت خواسته بود نکند و مدعی می‌شوند آزمایش این موشک خلاف قطعنامه 2231 است، آنها چگونه می‌توانند راه کار مالی را به اجرا بگذارند که قرار است تحریم امریکا را بلااثر کند؟ گزارش رویتر (4 دسامبر) معنی دار است: اروپا خرید نفت را از شمول SPV (کانال مالی اتحادیه اروپا با ایران) حذف کرد. واکنش‌های ظریف و روحانی، از موضع ضعف است:

ظریف گزارش رویتر را نادرست می‌داند و توضیح می‌دهد که عمده صادرات ایران نفت است اگر پول نفت به حسابی واریز نشود، مشخص نیست که پولی برای مراودات وجود داشته باشد. از دید او، گزارش رویتر فضا سازی با هدف مأیوس کردن مردم ایران است. و او در باره آزمایش موشک می‌گوید: مرز دقت موشک توانا به حمل کلاهک اتمی زیاد  نیست حال اینکه این موشک از مرز دقت بسیار بالا برخوردار است. در «برجام»، آزمایش موشکی برای ایران ممنوع نشده‌ است.

روحانی: اگر نفت ایران نتواند صادر شود، هیچ نفتی از خلیج فارس صادر نمیشود

    واکنش شدنها که همراه است با همکاری بخشی از رﮊیم با امریکا و اسرائیل، در جلوگیری از اجرائی شدن طرح مالی اروپا، کار را به این‌جا رسانده که اینک افزون بر تحریم‌ها و گرفتار شدن ایران در جنگ اقتصادی و هفت جنگ دیگر، امریکا ایران را تهدید به جنگ می‌کند. آیا این جنگ روی‌دادنی است یا سایه شومش برسر تحریمها است بقصد بیشتر کردن تأثیر آنها؟:

 امریکا ایران را به جنگ تهدید می‌کند اما آیا جنگی روی می‌دهد؟:

1. کوبیدن امریکا بر طبل جنگ ناشی از ضعف موقعیت ترامپ و حکومت او در درون و در منطقه نیز هست. توضیح این‌که

 اتحاد دولت سعودیها با حکومت نتان یاهو، در حکومت اوباما از پرده بیرون انداخته شد. اما این، در زمان حکومت ترامپ است که سعودیها دیگر از ماندن در پرده سانسور با پرداخت رشوه، ناتوان شدند. جنایت آنها در یمن، دنباله جنایت آنها در لیبی و سوریه و عراق بود. اخیراً نیز اسلحه‌ای که آنها از امریکا خریده بودند، نزد داعشی‌ها یافت شد. در همان‌حال که مرگ کودکان یمنی بر اثر گرسنگی و بمباران توسط وسائل ارتباط جمعی بر جهانیان معلوم می‌گشت، کشتن خاشقجی و قطعه قطعه‌کردنش در ترکیه، کار ترامپ را در دفاع از «دوست و متحد امریکا» مشکل کرد. این کافی نبود، پلیس قضائی اسرائیل از دادستان خواست برضد نتان یاهو و همسرش، به جرم ارتکاب فساد مالی، اعلام جرم کند. تازه حکومت او در مجلس اسرائیل، اکثریت بسیار ضعیفی دارد. بنابراین، می‌باید توجه‌ها را از متحدان خود به «ایران» بر می‌گرداند. سازوکار عمل و عکس‌العمل، کار امریکا را آسان کرد.

 گرفتاری داخلی حکومتهای انگلستان و فرانسه و آلمان، این حکومت ها را ضعیف و از مقاومت آنها در برابر فشار امریکا کاسته است: در 4 دسامبر (13 آذر)، لوموند رضایت خاطر امریکا را از جنبش جلیقه زردها گزارش کرده‌ است. علت اینکه از توان ایستادگی فرانسه در برابر فشار امریکا می‌کاهد. حکومت مرکل در آلمان هم بخاطر شکستها در انتخابات و هم بخاطر تصمیم مرکل به ترک مقام در پایان دوره، ضعیف است. و حکومت ترزا می در انگلستان، بخاطر برگزیت(خروج از اتحادیه اروپا) و نامعلوم بودن سرنوشت توافق با اروپا در مجلس این کشور، از هر دو حکومت ضعیف تر است. نتیجه این‌ است که توان حمایت اروپا از قرارداد وین (برجام) اندک است و اقدامات «دولت سایه» نیز دست‌آویز پدید می‌آورد برای طفره رفتن اروپا از حمایت مالی جدی از آن قرار داد.

2. امریکا موقعیت خود در سوریه را از دست داده‌ است. بدین‌خاطر، ناظرانی براین باورند که حمله هوایی اسرائیل به جنوب سوریه و اقدامات نظامی امریکا در سوریه، زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران است:

    نویسنده مقاله ست هارپ  Seth Harp است و مقاله را در 26 نوامبر 2018 انتشار داده‌ است:

 بر کم و کیف قوای امریکا در سوریه افزوده می‌شود و و تهدیدهای او و اعضای شورای امنیت هم شدیدتر می‌شوند. در پایگاه امریکا در سوریه، افراد نیروی زمینی و دریایی و هوایی امریکا حضور دارند. تجهیزات الکترونیک و تجهیزات نظامی هم برپا شده‌اند. در 2015، اوباما 50 تن از افراد نظامی را برای تعلیم دادن به کردهای سوریه روانه این کشور کرد. اما بر شمار این افراد افزوده شد. نخست تعداد آنها به 250 تن و سپس به 500 تن رسید و اینک، حکومت امریکا می‌گوید شمار آنها 2000 تن است اما تعداد واقعی باید دوبرابر این رقم باشد. در واقع، در اکتبر 2017، بهنگام گزارش نظامی، یک ﮊنرال ارتش امریکا گفت: شمار نظامیان امریکا در سوریه 4000 تن است. نه کنگره اجازه عملیات نظامی در سوریه را داده است و نه شورای امنیت قطعنامه‌ای در این باره صادر کرده‌ است. اما قوای امریکا در سوریه به عملیات نظامی دست می‌زنند و حدود 10 پایگاه نظامی ایجاد کرده‌اند و قوای تحت حمایت امریکا منطقه واقع در شرق فرات، به وسعتی برابر وسعت کرواسی، را در مهار خود دارند.

 امروز منطقه جنگی سوریه تقسیم می‌شود میان دو نیرو، یکی قوای سوریه و روسیه و ایران که مهار دو سوم کشور را در دست دارد و دیگری قوای امریکا و قوای تحت حمایت امریکا. دو هدفی که امریکا اعلان کرده‌ است، یکی شکست دادن داعش و دیگری کنار گذاشتن اسد در جریان انتقال از رﮊیم کنونی به رﮊیم جانشین. اولی تقریباً متحقق شده ‌است و دومی موضوع گفتگو با روسها است که بر حکومت بشار اسد مسلط است. بنابر قرار، ترامپ می‌باید اعلان می‌کرد هدف اول که شکست داعش است انجام شده و قوای امریکا را از سوریه خارج می‌کنم. اگر این‌کار را نمی‌کند، یک دلیل دارد و آن هم ایران است.

 روسیه به کنار، ایران بزرگ‌ترین حامی رﮊیم اسد از شروع جنگ بدین‌سو است. غیر از افراد سپاه قدس، شماری زیاد پاکستانی و افغانی و نیز قوای حزب‌الله لبنان در سوریه در جنگ شرکت دارند. عمده قوای شیعه که با شورشیان سنی می‌جنگند، در غرب فرات مستقر هستند. امریکا هواپیماهای بدون خلبان ایران را ساقط می‌کند و محلهای استقرار قوای شیعه را، بخصوص در مناطق مجاور مرز عراق بمباران می‌کند. هدف اینست که مانع از بازشدن راه تهران – دمشق بگردد.

 در ماه مارس، ترامپ اعلان کرد قوای امریکا «خیلی زود» خاک سوریه را ترک می‌کنند. بعد بولتن مشاور امنیتی ترامپ شد. یک ماه پیش از آن، در مصاحبه با فاکس نیوز، او  گفت: هدف امریکا تغییر رﮊیم در ایران است. بعد بریان هوک، که در حکومت بوش، معاون بولتن بود، متصدی تحریمهای ایران شد.  در ماه سپتامبر، جفری که دبیر سفارت امریکا در بغداد بود (در دوره بوش) و اینک تصدی امور سوریه با او است، در ماه سپتامبر گفت: ترامپ موافقت کرد قوای امریکا بطور نامحدود در سوریه بمانند. در 22 سپتامبر، جولیانی، وکیل مدافع ترامپ گفت: قصد ما براندازی رﮊیم ایران است و نمی‌توانم بگویم این کار در چند روز و یا چند ماه و یا دو سال، انجام خواهد گرفت. در 24 سپتامبر، جان بولتن تأیید کرد تا وقتی قوای ایران و نیروهای دست نشانده ایران سوریه را ترک نگویند، قوای امریکا سوریه را ترک نخواهند گفت. سخن او می‌تواند شامل رﮊیم اسد نیز بگردد. و ترامپ می‌گوید: ما نمی‌توانیم به بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان اجازه بدهم به خطرناک‌ترین سلاحها که سلاح هسته ای ‌است مجهز شود.

    بدین ترتیب، در سوریه، جنگ امریکا و اسرائیل با قوای ایران و تحت‌الحمایه‌های آن جریان دارد و می‌تواند دامن بگسترد.

 در 5 دسامبر، کن هالینان، کتابی را معرفی کرده ‌است که حاصل گفتگوهای ریز ارلیچ Reese Erlich، روزنامه نگاری که عمری را در خاورمیانه گذرانده ‌است با شارل فریمنCharles Freeman, Jr،سفیر پیشین امریکا است. هدف از نوشتن کتاب این ‌است که حکومت ترامپ وضعیت را بشناسد و امریکا را در باتلاق جنگ دائمی فرو نبرد.

     سخن درخور اینکه هدف ترامپ و حکومتش ایجاد بلبشو است وگرنه، جنگ با ایران، امریکا را گرفتار جنگ دائمی می‌کند و با توجه به اینکه قیمت نفت را بالا می‌برد، هم اروپا و هم روسیه و چین و هند و ترکیه و... با این جنگ مخالف هستند. 

    در حقیقت، قصد واقعی حکومت ترامپ از گستردن سایه شوم جنگ بر فراز ایران، هرچه مؤثرتر کردن تحریمهای اقتصادی و بازداشتن اروپا از به اجرا گذاشتن طرح ایجاد کانال مالی با ایران است. بنابراین، احتمال بسیار ضعیف وجود دارد که حمله‌ها به مواضع ایران که می‌توانند بیشتر نیز بشوند، به جنگ مستقیم و حمله به خود ایران سرباز کند. امر مهم این ‌است که بخشی از رژیم، یعنی «دولت سایه» با حکومت ترامپ در منصرف کردن اروپا از راه‌ آمدن با «ایران» همکار است. این دولت که از هم اکنون زمینه را برای جانشین خامنه‌ای فراهم می‌کند، در کار چنگ انداختن بر صدا و سیما و نیز بر سپاه و «دادگاه انقلاب» و بسیج است. گزارش در باره پول شویان و پول‌شویی، ما را از منابع مالی عظیمی آگاه می‌کند که در اختیار مجموعه‌ای است که وابسته به دستگاه ولایت مطلقه فقیه هستند.

 وضعیت مالی رژیم و کاری که باید کرد:

   نوبخت می‌گوید بخاطر کاهش صدور نفت، یک سوم از درآمد دولت کم شده‌ است. و بودجه سال آینده با دلار نزدیک به 5800 تومان بسته می‌شود. و 15 میلیارد یورو نیز «گم شده‌ است». یعنی از 28 میلیارد یورو بهای صادارات «غیر نفتی»، در 8 ماه اول سال، 15 میلیارد  آن به حساب سامانه نیما واریز نشده ‌است. بنابراین، سرمایه برای سرمایه‌گذاری وجود ندارد. تورم و بی‌کاری بیشتر و درآمدهای خانوارها کم‌تر و بار تکفل آنها که کار می‌کنند، بیشتر می‌شود. واکنشها، همه از موضع ضعف، گویای ناتوانی رﮊیم در گشودن بن‌بست اقتصادی و نیز سیاسی هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی است.

     «دولت در سایه» که وضعیت بن‌بست را بسود خود می‌داند. بنا را بر این گذاشته است که سیاست تشدید تحریمها از بیرون و ناتوانی حکومت روحانی در درون، امکان در اختیار گرفتن «رهبری» و نیز قوای سه گانه دولت را از آن این «دولت» کرده ‌است. حقیقت اینست که «دولت در سایه» خود در بن‌بست مضاعف است. زیرا با ایفای نقش دستیار ترامپ و متحدان منطقه‌ای او، عامل وضعیت بن‌بست. کار بجایی رسیده ‌است که گشودن بن بست به انحلال رﮊیم میسر شدنی است.

    عناصر سالم در دولت و نیروهای مسلح هرگاه به خود زحمت سنجش وضعیت را بدهند، در می‌یابند که سالم‌ترین راه‌کار، همراهی با مردم است تا که مردم با استقرار دولت حقوق‌مدار، خود بن‌بست را بگشایند.

Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter