صوتی

بنی صدر: مردم ایران! زندگی شما سراسر در بیگانگی است، انتخابات فرصتی است که عصیان کنید!

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

عصر جدید: با توجه به تحرکات در روابط ایران با خارج و مشخص شدن بیش از پیش تهدید نظامی، گمان نمی کنید که یکی از علل تهدید نظامی و یا عملی شدن آن کم کاری نیروهای مخالف رژیم است؟ منظور کسانی نیست که حتی خواهان چنین تهدید و حمله ای هستند بلکه بخشی از مخالفان رژیم که با این تهدیدها نیز مخالفند که خود شما را نیز شامل می شود.

 

بنی صدر: در دوران شاه وقتی دروازه ها به روی کالاهای خارجی باز شد و صنعت ایران در مونتاژ خلاصه شد، می گفتند آبگوشت در ایران مونتاژ می شود! مواد اولیه یعنی از نخود، لوبیا، گوشت، پیاز، زردچوبه، فلفل و نمک از خارج می آید و در ایران مونتاژ می شود. حالا 33 سال از انقلاب ایران گذشته است ببینیم که وضعیت ایران چگونه است، یعنی مردم ایران در وطن خود زندگی می کنند، یا در خاک ایران، در سرزمین بیگانه به ترتیبی زندگی می کنند که از خود هیچ اختیاری ندارند؟برای پاسخ به این سئوال چند امور واقع را شماره می کنم. دلار و سکه، هر دو عنصر خارجی هستند، سکه وارد می شود و دلار هم پول آمریکا است و اینها نقش اول را در اقتصاد ایران پیدا کرده اند، ببینیم اثر اینها چه اندازه است. آقای احمدی نژاد 550 هزار میلیارد تومان بودجه به مجلس برده است، اگر دلار 900 تومان بود بودجه 600 میلیارد دلار می شد، حالا که دلار 1850 تومان است، بودجه نصف این مقدار است حتی از نصف هم کمتر! یعنی به یک تغییر قیمت دلار بودجه ایران نصف شد. من نمی دانم ایرانیان داخل و خارج چگونه نظاره گر این وضعیت هستند؟ آنهایی که جلوی بانکها صف می بندند، چرا به سرنوشتی که پیدا کرده اند نمی اندیشند؟

 

حال چرا این امر بوجود آمده است بخاطر امر واقع دومی است که تحریم و تهدید به جنگ توسط قدرت خارجی می باشد. چرا این تحریم موثر است؟ برای اینکه اقتصاد داخلی ما ناتوان است، اگر اقتصاد توانا داشتیم، این تحریمها تاثیری نداشت، پس زندگی روزانه ما تابعی است از تصمیمهایی که قدرتهای خارجی می گیرند. اگر آقای اوباما بگوید ما با ایران جنگ نمی کنیم، یک وضعیت ایجاد می شود، اگر بگوید گزینه جنگ روی میز است وضعیت دیگری را پیدا می کنیم. اگر آقای پانه تا وزیر دفاع امریکا بگوید که اسرائیل در بهار و یا تابستان به ایران حمله می کند، یک وضعیت سیاسی ـ اقتصادی پیدا می کنیم و اگر بگوید جلوی اسرائیل را می گیریم وضعیت دیگری پیدا می کنیم. آدمی مات است که چگونه می شود در وطنی زندگی کرد که روزمره، وضعیت اینطور بالا و پایین می رود و دچار تنشهای شدید می شود که در رابطه با صحبتهای مقامهای خارجی است، کار بجایی رسیده است که آقای سارکوزی می خواهد در فرانسه رئیس جمهور شود کوتاه تر از دیوار ایران گیر نیاورده است، چون در اروپا از لحاظ اقتصادی مادون آلمان شده است، برای اینکه محور آلمان – فرانسه از اعتبار نیافتد، می خواهد کسر اقتصادی خودش را از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک جبران کند، پیشقدم شده است و رفته اروپایی ها را جمع کرده است که ایران باید تحریم شود و این آقا می خواهد در فرانسه رئیس جمهور شود و در اروپا موقعیت پیدا کند، ما باید بهایش را بپردازیم! زندگی ما اینقدر در بیگانگی است!؟ حالا آمریکا که جای خودش را دارد که روزمره نامزدهای ریاست جمهوری هر کدام وعده بمباران ایران را می دهند. خانم مرکل به چین می رود که چین را راضی به فشار آوردن به ایران کند. این اتفاقات، روزمره شده است و ایرانی ها 33 سال است در حلقه آتش زندگی می کنند و حالا هم تهدید روزمره به جنگ! اما فقط اینها نیست! 

 

سیا می خواهد موساد را لو بدهد، درز می دهد که جندالله را موساد اسرائیل به خدمت گرفته است، افرادش را هم در شمال عراق، یعنی در کردستان عراق که  پایگاه دارد، تعلیم می دهد، در آنجا افراد ایرانی نما از بلوچ و کرد و غیر کرد تربیت می کند و به داخل ایران برای عملیات می فرستد. اینها کافی نیست، می بینیم یک عده ایرانی نما پیشتاز می شوند که آمریکا، انگلیس و اسرائیل بیایید روی مردم ایران بمب بریزید، بدون قدرت خارجی این رژیم تحول نمی کند. خودشان هم می دوند این کشور، آن کشور، جلسه اینجا، وجلسه انجا، چه خبر؟ آنترناتیو بسازند برای اینکه قدرتهای خارجی بعد از اینکه ایران را با جنگ کن فیکون کردند، آن خرابه را تحویل آقایان را بدهند. اینکه اینها این سراشیب سقوط و انحطاط و حقارت را تا اخر می روند تعجب برانگیز است، بالاخره انسان انسان است، غرور انسانی دارد. اینکه هموطنان ما لاقید، نظاره گر چنین تحقیر و حقارت و دست نشاندگی هستند این واقعا تعجب برانگیز است، این هم یک واقعیت است که روز مره شده است. حالا من به آن آدمها عرض می کنم ایران وطن ماست، آمریکا دویست سال بیشتر طول عمر ندارد، ما چند هزار سال تاریخ داریم. یکبار آمریکا فضولی کرد کودتای بیست و هشت مرداد کرد، دید آنچه دید، دیگر تجربه تکرار نخواهد شد. ایران از نو به دست امثال چلبی و رفیقش علاوی نخواهد افتاد! 

 

ترور کارشناسان اتمی ایران هم یک واقعیت است که خارجی در کشور ما چنان حضوری دارد که بدون مزاحمت، به دلیل حاکمیت یک رژیم بی کفایت، بدون مزاحمت هر کسی را بخواهد می گیرد می کشد. می شود اینجور تصور کرد که خارجی اینقدر در زندگی ما حضور دارد؟ این واقعیتی است که داریم می بینیم و جلوی چشم ماست. حالا در همین روز که داریم صحبت می کنیم اقای خامنه ای مقام معظم رهبری! به نماز جمعه تشریف بردند، خطبه خواندند. کسی که این خطبه را دقیق بخواند، می فهمد این عقل زور مدار چقدر آدم را حقیر می کند. سی و سومین سالگرد انقلاب ایران است و او از چی حرف می زند؟ زمینه حرف چیست؟ قدرت خارجی! رابطه با امریکا، رابطه با اسرائیل، و رابطه با غرب! فراوان دروغ می گوید. حقایق را کتمان می کند، جای خود دارد. اصلا ناخواگاه اعتراف می کند که ایران را برای ایرانیها سرزمینی بیگانه کرده است، بنابر این سخنرانی صاحبان این سرزمین آقای اوباما است، آقای نتانیاهو ست، آقای سارکوزی است، خانم مرکل است و آقای نخست وزیر انگلیس است. خامنه ای مثلا خواسته بگوید که نه من عکس العمل نیستم که تهدید را با تهدید جواب بدهم، می گوید که آمریکا چون منطقش ضعیف بوده و گفتمان ما قویتر بوده، به زور پناه برده است و در جا می گوید که ما هم تهدیها داریم که به موقع خود خواهیم کرد. خب بیچاره یک ذره صبر کن! در جا می گوید نه! من همان آدم هستم. این را هم چون انتقاد شدم عکس العمل شما شدم می گویم، وگرنه من همان آدم هستم که شما می گویی، همان عکس العمل هستم. در واقع هرچه که امریکا، انگلیس و اروپا احتیاج داشتند توجیه کنند که چرا این تحریم ها درست است، چرا تهدید به جنگ باید بشود را خامنه ای بطور کامل گفت! برای قدرتهای خارجی دیگر زحمتی ندارد که بگویند ما با این وضعیت روبرو هستیم، چاره نداریم و باید تحریم ها را تشدید بکنیم! 

 

خامنه ای می گوید این تحریمها به سود ایران تمام شده است! آقا! همین امروز که شما این فرمایش را می فرمایید که تحریم به سود شما شده است، پنچ کشتی حامل غله به لحاظ اینکه توانایی پرداخت بهایش را نداشتی، دستگاههای بانکی حاضر نبودند این پول را به فروشنده بدهند، بدون اینکه بار خودشان را تخلیه کنند، بندر ایران را ترک کردند، پس دروغ میگویی! نان این ملت هم به همین واردات از خارج بستگی دارد. بخواهد به همین ترتیب عمل بکند، شما ایرانیها چطور می خواهید قوت لایموت تان را تهیه کنید؟ نان خالی هم بخواهید بخورید، ازکجا می خواهید بیاورید، بخورید؟ می شود که یک ملتی اینقدر وابسته باشد؟ اینقدر قدرت خارجی در زندگی اش حضور داشته باشد؟ شده است و این هم یک واقعیت است. واقعیت دیگر این است که دروازه های کشور بر روی بونجولهای چینی و واردات از جاهای دیگر دنیا باز است به قدری هم وسیع است که چیزی که بطور رسمی وارد می شود کفایت نمی کند، قاچاق هم وارد می شود. نتیجه اینها چیست؟ نتیچه این است که تولید صنعتی می خوابد. آقای عسکراولادی گفته بود که با دلار 1700 تومان صنایع می خوابند، حالا که دلار 1850 تا 1880 تومان است، زمانی هم از دو هزار تومان گذشت! واقعیت دیگر وضع نفت و گاز است که از اول هم با اقتصاد ما بیگانه بود چون ما اینها را بطور خام به دنیای خارج می فروشیم و بیگانگی این نسبت به اقتصاد ما مضاعف است، دو بار بیگانه است، یک بار بیگانه است برای اینکه ما اینها را به خارج می فروشیم، نقشی در اقتصاد ما جز برای اینکه واردات مثلا خودرو را با آن مصرف کنیم و ایجاد برق، نقشی ندارد. بار دیگر خارجی است برای اینکه با پول آن واردات می کنیم که با واردات ان پدر تولیدات داخلی را در می آوریم، ثروت ملی نفت و گاز که داریم را داریم آتش می زنیم به جان خود انداختیم! 

 

مواد مخدر امر واقع دیگر است، به نسبت جمعیت از لحاظ مصرف مواد مخدر و طبیعتا در قاچاق آن در دنیا اول هستیم! به لحاظ اینکه مواد مخدر افغانستان بطور عمده از طریق ایران رد می شود. حالا در فراوردهای فرهنگی که  اقای خامنه ای دائم ازهجمه فرهنگی حرف می زند. نگاه کنید حتی این خرافه هایی هم که رژیم می سازد تا یک انگ خارجی به آن نزند، قابل مصرف نیستند. تازه ترین نمونه اش نمایش مقوائی ورود حضرت امام به ایران است که در واقع رژیم بطور ناخودآگاه اعتراف می کند که از رژیمشان چیزی جز مقوا نمانده است. مائو امریکا را به ببر کاغذی تشبیه کرده بود رژیم ایران امام مقوایی ساخته! خمینی بیچاره راه و روشی در زورمداری ودم ازولایت مطلقه زدن در پیش گرفت که نمی توانست این سرانجام را پیدا نکند و امام مقوایی نشود و شد، به دست خود اینها هم شد. حالا چرا خمینی را مقوایی کردند؟ چون زورپرستها دقیقا یک زبان و رفتار دارند از اینرو عینا نمایشهایی که توتالیترها در روسیه و حالا در کره شمالی انجام می دادند را رژیم ایران تکرار می کند! یعنی همین امر را هم تا خارجی نکنند قابل مصرف نمی شود. این مساله را می خواستم توضیح بدهم، برای اینکه شما ایرانیها متوجه بشوید در وطن خودتان چقدر در بیگانگی دارید زندگی می کنید. شما ایرانیها که در داخل کشور هستید حالا مقداری می توانید بفهمید ما درخارج کشور چه رنجی می بریم، اما ما این دلگرمی را داریم که برای وطنمان داریم مبارزه می کنیم، به جایی آمدیم که در آنجا بهتر می شود برای استقلال، برای رهایی ایران از این خودبیگانگی مبارزه کرد، مقدار زیادی اختیار خودمان را داریم، شما در وطن خودتان این اختیار را هم ندارید. حالا پس ننشینید بگویید اینها به خارج رفتند و آب خنک می خورند و زندگی کذا می کنند و می گویند لنگش کن! نه! ما در صحنه مبارزه ایم و این مبارزه برای این است که شما در وطن خودتان به بیگانگی بدون استقلال و بدون آزادی زندگی نکنید.

 

 حالا این انتخابات رژیم را نگاه کنید. ببینید که در همین انتخابات در واقع یک طرف آقای نتانیاهو و اوباماست و یک طرف آقای خامنه ای است که می گوید که آنها می خواهند نگذارند این انتخابات انجام بگیرد، اصلا اصلش انجام نگیرد و اگر هم انجام گرفت با تحریم چنان بشود که بگوید این انتخابات نبوده است! خب آقای خامنه ای شما در ایران یک انتخابات قلابی می خواهید ترتبیب بدهید، می بینید که مردم این انتخابات را نمی پذیرند و می خواهند تحریم کنند، رفتید دنبال اینکه تحریم را به قدرتهای خارجی نسبت بدهید؟ پس تمام مردمانی که شرکت نمی کنند همه آلت دست آقای اوباما می شوند؟ از این همه توهین و تحقیر نسبت به این ملت شرم کنید! شما در کشور چه کردید که این انتخابات بوی ایرانی بدهد؟ هیچ! رنگ و بوم ایرانی ندارد، قلابی است، بیگانه است و فرصتی است برای هموطنان که عصیان کنند. 

 

حال به سوال هموطنانمان از داخل کشور می رسیم که اگر جنگ قطعی شده ..... اولا جنگ قطعی نشده، تهدید به جنگ است که روزمره است، ولی با توجه به صحبت هایی که امروز آقای خامنه ای کرد و اینکه در ابتدای تحریم ها هم می گفتند که تحریمها هیچ اثری نخواهد داشت و روسیه و چین نمی گذارند قطع نامه ها بگذرد و دروغ می گفتند. تا اینکه بجایی رسیده که حتی  کشتی های باری گندم بدون تخلیه از بندر باز می گردند. حالا هم می گوید این تحریم ها چون به جائی نمی رود شکست می خورد، آمریکا و اروپا بی آبرو و بی اعتبار می شوند، باید گفت آقای دروغگو اگر این تحریمها نتیجه نداد آنها رها نمی کنند که بی اعتبار شوند، به جنگ روی می آورند و آنوقت هم شما خواهی گفت که جنگ هم حمله کنندگان را بی اعتبار می کند! تمام بهای سنگین این بازی رسوا را که شما دارید با سرنوشت ایران می کنید این ملت باید بپردازد. شما مردم این خارجی شدن تمام عناصر زندگی خود را اگر حساب کنید، آنوقت می فهمید که چه دارید از دست می دهید. این آقا می گوید از تحریم ها فایده برده ایم، شما سطح تولید ناخالص ملی ایران را در آغاز انقلاب با ترکیه آن زمان و سطح تولید ناخالص ملی ایران امروز با ترکیه کنونی را مقایسه کنید، ثلث یا یک سوم می باشد، حیا کنید! 

 

اما هموطنان من، اگر این نیروی مخالف در خط استقلال و آزادی نبود و آقای بوش قبل از آقای اوباما آلترناتیوی که برای عراق و افغانستان ساخت، برای ایران می ساخت، نخست به ایران حمله می کرد، به یمن وجود راهروان استقلال و آزادی تا این زمان جنگ با ایران ممکن نگشته است، ما همچنان می کوشیم که نگذاریم غرب آلترناتیو دست نشانده بسازد و نگذاریم که رژیم ایران وطن ما را در معرض حمله خارجی قرار بدهد، البته این را که من گفتم معنایش این نیست که تمام تقصیر با رژیم ایران است، دو طرف هستند، هر دو طرف دروغ می سازند، هم آقای خامنه ای و رژیم او دروغ می سازد که امروز یک خروار از این دروغها تحویل داد، هم دستگاه آقای اوباما، نتان یاهو، سارکوزی و .... دروغ می سازند، چون هر دو طرف به بحران و تشدید آن نیاز دارند، هر دو طرف به دشمن نیاز دارند. اما آنچه که ما در دفاع از استقلال ایران، جلوگیری از وقوع جنگ انجام می دهیم، در صورتی که شما مردم ایران در درون مرزها نقش تماشاگر به خود بدهید و بیرون نیایید که بگویید این وطن مال ماست، بی اثر می شود! از جنبش خرداد 88 بدین سو مرتب هشدار دادم که اگر جنبش را رها کنید، اختیار وطنتان به دست قدرت خارجی می افتد و همه چیز ممکن است، اگر می شنیدید زودتر از مصر و تونس رها شده بودید. حالا هم همین را عرض می کنم، انتخابات نزدیک است، برای تحریم وسیع آماده شوید. تا دنیا نفهمد که شما هستید و اختیار خود را می خواهید، خود در دست داشته باشید این بازی ها متوقف نخواهد شد. ما شب و روز داریم کار می کنیم، نه کم کاری! کاش بودید و می دیدید، سر از پا نمی شناسیم، تمام روزها نگران این هستیم که چه بازی ای دارد بر سر وطن ما می آید و چه باید بکنیم که وطن آسیب نبیند. اما توانایی انسانها نمی تواند جانشین توانایی یک ملت بشود، وقتی در خانه خود این توانایی را به کار نمی گیرد، ما هیچ از کوشش کم نمی کنیم، توانایی های خود را هم به این دلیل که بر اصل موازنه عدمی عمل می کنیم، محدود نمی دانیم، به کوشش خود ادامه می دهیم، بدیل مردمسالار به وجود آمده و قوی تر هم می گردانیم، اما سرنوشت را ملت، خود برای خود رقم می زند، شما برخیزید و استقلال و آزادی را بعنوان سرنوشت و هدف برگزینید، آنوقت می توانید بر اصل استقلال، بر اصل آزادی، بر میزان عدالت اجتماعی رشد کنید.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter