وضعیت سنجی صد و چهار : بیرون رفتن انگلستان از اتحادیه اروپا و اثر آن بر افزایش یا کاهش فشار بر رژیم ولایت فقیه

waziatsanji104 30062016    روی کاغذ، تحریم‌ها به حال تعلیق درآمده‌اند اما، در عمل، ایران همچنان تحت فشار است. این فشار  سبب رکود اقتصادی و شدت گرفتن فقر مردم و ناتوانی آنها از خرید مایحتاج روزانه است. از دو راه‌ حل، یکی از طریق مردم و دیگری از راه تسلیم به فشار خارجی، کماکان رژیم به راه دوم می‌رود. نخست در خبرها و توضیح خبرها که از ایران دریافت کرده‌ایم، تأمل کنیم:

٭ خبرها و توضیح خبرها: 

به دنبال فشار غربي‌ها به رژیم برای باز ایستادن از دخالت در كشورهاي خاور ميانه، ظریف، «وزير» امور خارجه، بدنبال گفتگوهايش با كشورهاي اروپايي، حسين امير عبداللهيان را از معاونت وزارت امورخارجه، در امور خاورمیانه، بركنار كرد و جاي او  را به جابر انصاريان داد.

    در پي اين بركناري، سپاه و سردار قاسم سليماني و حتي بروجردي در مجلس اين كار وزارت امور خارجه  را انتقاد كردند.

● دو فرض، فرض موافقت خامنه‌ای و فرض برکناری بدون اطلاع قبلی او:

1. فرض اول، برکناری عبداللهیان با موافقت خامنه‌ای بوده است: عبداللهیان عضو اطلاعات سپاه قدس بوده و از طریق او، سپاه سیاست خود را در منطقه اعمال می‌کرد. هرگاه برکناری او با موافقت خامنه‌ای انجام شده باشد، بدان معنی است که فشار غرب به ايران در باره انطباق کامل جستن سیاست رژیم در منطقه با سیاست غرب زياد شده و رژیم براي اينكه بتواند گره از  مشکل تحريم‌ها باز کند، مجبور به تغییر رویه و در نتیجه، بركناري عبداللهيان شده است. و شخص  خامنه‌اي با این كار موافقت کرده ‌است. سكوت او گویای موافقت است.

2. فرض دوم، اين بركناري راسا توسط وزير امور خارجه و با حمايت روحاني انجام گرفته است. در اين صورت، مخالفت سپاه و ديگران گویای آن است که خامنه‌ای و دستیاران او، همان رویه را بکار می‌برند که در باره قرارداد وین بکار بردند: نخست دستیاران او وارد عمل می‌شوند و اگر ضرورت پیدا کرد، خود او هم سخن دو پهلوئی خواهد گفت.  چون برکناری معاون یک وزارت خانه در حوزه اختیارات رييس جمهوري و وزیران او است، خامنه‌اي دخالت نمی‌کند اما دستیاران او وادار به مخالفت می‌شوند .

چرا سردار سليماني اعتراض و تهدید می‌کند؟:

● دلیل اول اين ‌است كه حسين امير عبداللهيان از اعضای اطلاعات سپاه قدس است و به وزارت امور خارجه تحميل شده بود. مانند سفراي ايران در كشورهاي عراق و سوريه و يمن و بحرين و... و مقامهای سفارت‌خانه‌های ایران در این کشورها و کشورهای دیگر جهان.

● دلیل دوم اين است كه احتمالا نعيم قاسم از نيروهاي كاملا مرتبط با سپاه قدس است و لغو تابعيت وي در بحرين مي‌تواند موجب دستگيري و يا اخراج او گردد. هزینه آن براي سپاه قدس سنگين است.  

● دلیل سوم اين‌است كه سپاه قدس در يمن نيز نتوانسته ‌است برای حوثی‌ها مشکل گشا باشد. در عوض، بدین‌خاطر که دست‌آویز شده است برای جنگ جنایت‌کارانه دولت سعودی با مردم یمن، مشکل ساز نیز شده‌ است. تهدید سلیمانی پوشاندن ضعف است.  

● دلیل چهارم  اين ‌است كه سردار سليماني كه مدعی بود در سوریه، حرف اول را «ایران» می‌زند و شمخانی هم گفته بود حضور نظامی ایران در سوریه، وحی خداوند به خامنه‌ای است، اینک، باید توضیح بدهد چرا قوای ایران در سوریه تنها نقش پیاده نظام  قوای روسیه را پیدا کرده ‌است؟ چرا هر تصمیمی را که امریکا و روسیه می‌گیرند، اجرا می‌کند؟

● دلیل پنجم اين ‌است كه بنابر قول برخی‌ها، سلیمانی دارد زمینه نامزد ریاست جمهوری شدن خود را آماده می‌کند.  البته بعيد است. زيرا از دید رأی دهندگان، ریاست جمهوری او بمعنای ورود کامل ایران در جنگ منطقه است. بنابراین، آن بخش از رأی دهندگان هم در دادن رأی شرکت می‌کنند به او رای نمی‌دهند.  مگر اينكه «برادران سپاه و بسيج» و ... بخواهند «انتخابات» را طوری مهندسی کنند که قاسم سلیمانی ریاست جمهوری بیابد.  

     حاصل سخن این‌که، زیر فشار كشورهاي غربي، خامنه‌اي مجبور است از مداخلات سپاه در منطقه بکاهد و تن به  کاری بدهد که ارگان‌های تبلیغاتی او «برجام منطقه‌ای» می‌خوانند که همان منطبق کردن سیاست رژیم با سیاست غرب در منطقه است. تا مگر از راه  گفتگو، مشکل تحريم‌ها حل گردد.

     سخن جان کری، وزیر خارجه امریکا که سی ان ان انتشار داد (29 ژوئن 2016) بسی گویا است. او گفت: حضور ایران در عراق برای جنگ با داعش مفید است. ایران بر داعش متمرکز شده‌ است و ما منافع مشترک داریم.

تحريم‌ ها وضعيت اقتصادي مردم را به شدت تحت تاثير قرار داده‌اند و هم اينك كه ماه چهارم  سال جاری است، دولت نتوانسته ‌است افزايش حقوق كارمندان و بازنشستگاني را  بپردازد كه قرار بود از ابتداي امسال بپردازد.

      اگر كار بر همين منوال پيش برود، كل بازار از رونق خواهد افتاد. وضعیت چنان است که بعضی از مغازه‌ها می‌بندند. مغازه داران دلایل را بر می‌شمارند:

● دلیل اول این‌ است که مردم توان خريد ندارند.

● دلیل دوم این ‌است که دولت به شدت برای دريافت ماليات‌ها فشار وارد مي كند.

● دلیل سوم این ‌است که گراني اجناسي از جمله برنج، حبوبات، لبنيات موجب شده تا مردم شکم‌هاشان را با نان و سيب زميني و ... سیر کنند. زيرا برنج در طول همين چند ماه اخير حدود 70 درصد افزايش قيمت پيدا كرده‌است . از قیمت گوشت که مپرس.

    با بررسي که انجام شد، معلوم شد كه تقريبا همه کسبه وضعیت خود را سخت توصیف می‌کنند. می‌گویند: از ابتداي امسال تا به حال در حال دادن ضرر هستیم و از وضعيت موجود بسيار ناراحت و نگرانیم. اگر كار بر اين نحو پيش برود، چاره‌اي جز بستن دکان‌های خود نداریم.

بالاخره، با پایان گرفتن کار انتخاب رؤساي كميسيون‌ها، دیگر جای تردید باقی نماند كه رأي رأی دهندگان هيچ تاثيري در تغيير وضعیت مردم در جهت بهبود ندارد. زيرا بعد از اينكه هيات رييسه مجلس با انتخاب 7 «اصولگرا» و 5 «اصلاح طلب» تشکیل شد، در انتخاب رؤساي كميسيون‌ها، از 12 تن، 10 تن از «اصولگراها» و تنها 2 نفر از «اصلاح طلبان»،  ریاست کمیسیون‌ها را یافتند. یعنی این‌که در عملكرد مجلس تغيير زيادي صورت نخواهد گرفت. زيرا طرح‌ها و لوايح بايد ابتدا در كميسيون‌ها مورد بررسي و بعد در دستور جلسه علني قرارگیرند.

٭ خبرها که ما از بغداد و بیروت بدست آورده‌ایم:

فرستاده خامنه‌ای با فرستاده نتان یاهو، در قبرس، در گفتگوهای مداوم هستند.

دولت سعودی در تقلای آن ‌است که به هر قیمت، «جهادی»ها را وارد ایران کند و اینان در شهرهای بزرگ، بخصوص در تهران، انفجارهای بزرگ ایجاد کنند.

دولت سعودی به گروه هائی از بلوچ و کرد برای جنگ در شرق و غرب کشور پول می‌دهد.

قرار بر ترور سران حزب دموکرات ایران در کردستان عراق است.

کلینتون نیاز به پیروزی در عراق و سوریه بر داعش قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا دارد. بسا بدین خاطر است که کری حضور ایران در عراق را مفید می‌خواند.

در 8 تیر 1395، «سردار» باقری جانشین «سردار» فیروزآبادی شد. اهمیت این جانشینی هم بدین‌خاطر است که باقری – نام اصلی او محمد حسین افشردی – اطلاعاتی و از دوستان حسین طائب است. رئیس ستاد کل شدن او با مجموعه قوای سرکوب که اینک در اختیار خامنه‌ای است ربط پیدا می‌کند. و هم بدین لحاظ که فیروزآبادی در جمعی از سران سپاه بود که می‌خواستند جعفری را از فرماندهی کل سپاه برکنار کنند و اینک، پیش از پایان دوره فرماندهی جعفری، خود او برکنار شد. دانستنی است که باقری کسی است که دو سال پیش، طرح عملیات بر ضد کومله را تهیه و در خاک عراق به اجرا گذاشت. و نیز او در شمار «سرداران» سپاه بود که به خاتمی نامه نوشتند و او را تهدید به کودتا کردند.

     موضع‌گیری و خبر و تحلیل‌های زیر با دو دسته خبرهای بالا ربط پیدا می‌کند و آنها را گویاتر می‌کند:  

٭ حسن نصرالله و خامنه‌ای و تهدید کلینتون و تیول‌داری جدید و  تعهد ایران و قوه قضائیه سالب امنیت و آزادی:

نخست، حسن نصرالله بود که در علن گفت: پول و اسلحه را ایران به حزب الله لبنان می‌دهد. پیش از آن، از بیروت، اطلاع کسب کرده بودیم که او بخاطر تلفات سنگین حزب الله در سوریه و سیاستی که رژیم ولایت فقیه درپیش گرفته‌است، سخت شاکی است. در ایران، می‌گویند او با مخالفان قرارداد وین، («برجام») همداستان است و با اطلاع از گفتگوهای جدی برای برداشتن واقعی تحریم‌های بانکی، گفته‌ است ما پول و اسلحه را از ایران می‌گیریم. سخن او واجد اهمیت بسیار است زیرا:

● قانون تحریم حزب الله توسط امریکا، از 15 آوریل سال جاری مسیحی، 2016، به اجرا گذاشته شده ‌است. از این‌رو، هم اریک شولتز، سخنگوی کاخ سفید واکنش نشان داد و هم کلینتون، نامزد ریاست جمهوری از حزب دموکرات امریکا:

● اریک شولتز گفته ‌است: «ما می‌دانیم که ایران از تروریسم حمایت می‌کند و ما می‌دانیم که ایران حامی حزب‌الله است. به همین دلیل است که شدیدترین و جدی‌ترین تحریم‌هایی را که تا کنون وجود داشته علیه ایران اعمال کرده‌ایم. از این رو مهم است که ایران توجه داشته باشد به اینکه رفتارش موجب چنین واکنشی شده است. فعالان و نهادهای مالی به رفتار ایران می‌نگرند. اگر ایران بخواهد به حمایت مالی از تروریسم ادامه دهد و از تامین مالی حزب‌الله دست برندارد، مسلم است که این رفتار پیامدهایی خواهد داشت. فعالان و نهادهای مالی مایل نیستند با کشوری وارد معامله و تجارت شوند که دست به چنین اقداماتی می‌زند.»

● کلینتون نیز گفته‌ است: باید اسباب فشار به ایران را بیشتر کرد.

ارگان‌های تبلیغاتی وابسته به خامنه‌ای می‌گویند: حکومت روحانی تعهد کرده است قوانین امریکا در باره مبارزه با پول شوئی و حمایت از تروریسم (FATF ) را اجرا کند. هرگاه به این تعهد عمل کند، دیگر قادر به حمایت مالی و تسلیحاتی از حزب الله لبنان و دیگر گروه‌هائی که از رژیم پول و اسلحه می‌گیرند، نخواهد شد. از قرار، این ارگان‌ها خود را به فراموشی زده‌اند. چرا که خط و ربط رژیم در سیاست خارجی را «رهبر» تعیین می‌کند. بنابراین، چنین تعهدی را او باید تصویب کرده باشد.

اما حقوق‌های «نجومی» بخشی ناچیز از خورد و برد از راه «تیول‌داری» جدید یا همان اقتصاد مصرف و رانت محور است. سرمقاله دنیای اقتصاد (8 تیر 95)، زیر عنوان «عبور از تیول‌داری»، به قلم میرزا خانی، بسیار گویا است:

     ایرانیان در هفته‌های اخیر با دو خبر مهم اقتصادی شگفت‌زده شدند: خبر اول حاکی از پرداختهای نجومی در بخش دولتی بود و خبر دوم از تعطیلی ارج، یکی از برندهای معتبر اقتصاد معاصر ایران حکایت داشت. برای مردم این سئوال مطرح شده است که چگونه میشود از محل اداره بنگاههای دولتی که اکثرا وضعیتی مشابه «ارج« دارند، پرداختهای کلان به مدیران دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی صورت پذیرد؛ اما هیچ ارزش افزوده ای از این بنگاهها در جامعه به چشم نخورد؟

     اقتصاد ایران، مشابه هیچ کدام از دو نوع سیستم اقتصادی به مفهوم رایج آنها نیست. بلکه چیزی است شبیه «سرمایه‌داری دولتی» و شاید هم نوعی «تیولداری مدرن». در تیولداری سنتی، مدیریت بخشی از سرزمین مادر، با حفظ حاکمیت و مالکیت دولت مرکزی، به تیولداران واگذار میشد که تقریبا به مفهوم واگذاری اختیار جان و مال رعایای این مناطق بود و تیولداران نیز متقابلاً متعهد به انتقال بخشی از عواید ناشی از باج و خراج دریافتی خود به دولت مرکزی بودند. فقر و فلاکت نتیجه محتوم این فرآیند معیوب بود. در «تیولداری مدرن»، بنگاههای دولتی جایگزین این قطعات سرزمینی شده‌اند و دقیقا به همین دلیل، افرادی که امتیاز مدیریت این بنگاهها را از دولتمردان دریافت میکنند تقریبا تعهد و مسوولیت چندانی برای حفظ سرمایه‌های مادی و انسانی بنگاه ندارند و حرف شنوی آنان درخصوص ترکیب هیات مدیره و مدیران زیرمجموعه و پروژه‌های مربوطه به معیار اصلی تبدیل میشود.

    راه‌کار اصلی، عبور از اقتصاد تیولداری و قطع ارتباط منفعتی همه صاحب منصبان با کسب وکارهای مرتبط با حوزه مسوولیتی خود است. فیشهای نجومی فقط گوشه‌ای از امتیازات و جاذبه‌های نهفته در بخش دولتی را به نمایش می‌گذارد که بر ضد سرمایه‌گذاری و اشتغال آفرینی عمل میکند. کسب وکار هم‌زمان برخی از صاحب منصبان در حوزه مسوولیتی خود یا راه‌اندازی کسب وکار از محل منابع دولتی با لباس بخش خصوصی یا تبدیل بنگاههای دولتی به تیولهای در حال زوال، گونه‌های دیگری از سوءاستفاده‌هایی است که ریشه در سیستم اقتصادی غیرمسوولانه دارد.

ودر 8 تیر ماه، در «همایش قوه قضائیه»، روحانی گفته ‌است: «برای تحرک جدی در بخش اقتصاد، قوه قضائیه باید با همه وجود به حمایت قوه مجریه بیاید. در غیر این صورت ما به اهداف خود در جذب سرمایه داخلی و خارجی، رونق اقتصادی و تامین اشتغال میلیونی نمی‌رسیم.»

    او وجود دو میلیون و ۷۰۰هزار بیکار و بیش از ۴ میلیون دانشجو را یادآوری کرد و هشدار داد که این آمار می‌تواند خطری اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی برای جامعه ایران باشد.  او جلب اعتماد سرمایه‌گذار را منوط به وجود امنیت قضائی دانست و گفت: «عاملان و آمران حمله به سفارت یک کشور روشن هستند و مردم منتظرند ببینند چگونه اجرای حکم این افراد خودسر به سمع و نظر آنها می‌رسد.» او تاکید کرد که هیچ کس سرمایه‌گذاری نمی‌کند یا فناوری به داخل کشور نمی‌آورد مگر اینکه به قوه قضائیه اعتماد داشته باشد.

● در جا، شیخ صادق لاریجانی، سخنان او را سخیف خواند!

٭ داده‌ها و خبرها و موضع‌گیری‌های بالا در رابطه با یکدیگر، زبان باز می‌کنند و می‌گویند:

1. امریکا به انتخابات ریاست جمهوری مشغول است. هرگاه بنابر این نباشد که میراث اوباما به دست ترامپ بیفتد و در دست نامزد کنونی حزب دموکرات باقی بماند، نیاز به دو موفقیت دارد: موفقیت در مورد قرارداد وین که «برجام» خوانده می‌شود و موفقیت در جنگ‌های خاورمیانه، بخصوص در جنگ‌های عراق و سوریه. انطباق سیاست رژیم در منطقه با سیاست امریکا و پیروزی نظامی همان دست آوردی است که کلینتون بدان نیاز دارد.

2. رأی 52 درصد انگلیسی‌ها، در همه پرسی  23 ژوئن 2016و ناگزیر شدن دولت انگلیس به خارج کردن این کشور از اتحادیه اروپا و اصرار شدید اروپا که این خارج شدن در اولین فرصت انجام بگیرد گویای بیم شدید از بحران و بی‌ثباتی است. انگلستان ضعیف شد. بخصوص که با خطر جداشدن اسکاتلند و ولز و گال و ایرلند شمالی هم روبرو است.

3. از این وضعیت، هرگاه ایران دولتی حقوق‌مدار می‌داشت، می‌توانست در کامل کردن استقلال همه جانبه خود و کمک به کشورهای منطقه برای بازیافتن استقلال و آزادی، سود جوید. اما ایران، گرفتار رژیم ولایت مطلقه فقیه است.

    خبرها و موضع‌گیری‌ها می‌گویند که این رژیم بغایت ضعیف است. اقتصاد مصرف و رانت محور، بقول دنیای اقتصاد، «تیول‌داری جدید» مردم کشور را گرفتار فقر سیاه کرده‌است. نبود استقلال و آزادی و منزلت حقوق و بود ناامنی‌ها که حتی روحانی نیز از آن می‌نالد و وجود حزب سیاسی مسلح (سپاه) که دولتی در دولت است، این رژیم را ناگزیر می‌کند از انطباق جستن با سیاست غرب، یعنی امریکا. چراکه در غیر این صورت، خطر صدور بحران و بی‌ثباتی به ایران جدی است. ما همواره هشدار داده‌ایم رژیم ولایت فقیه است که ایران را گرفتار وضعیت سوریه و عراق می‌کند. و اینک، باقری، کسی که در 8 تیر، رئیس ستاد کل شد خبر می‌دهد زد و خوردها در کردستان 5 سال است جریان دارد. بنابراین، رژیم خبرهای زد و خوردها را سانسور می‌کند تا همانند شاه سابق، «ایران را جزیره ثبات» بخواند و بباوراند.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter