صوتی

آیا توافق محرمانه ای در کنار توافق وین وجود دارد؟ گفتگو رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر2 مرداد 1394

عصر جدید: عصرجدید: آیا علاوه بر سازش اتمی، سازشهای دیگری هم شده، یعنی بدون اینکه اعلام کنند روی مسائل دیگری هم کنار آمدند؟ آیا فکر می­کنید که با سازش اتمی، خطر جنگ از ایران دور شده است؟ 

 

 

برای شنیدن مصاحبه لطفا اینجا را کلیک کنید

 

بنی ­صدردرباره مساله جنگ، دیشب در گفتگو با تلویزیون سپیده استقلال و آزادی صحبت کردم و پخش شد. بعد از پخش این گفتگو، مقاله­ای از پرنس بندر خواندم؛ کسی که به هنگام حمله عراق به ایران، سفیر دولت سعودی در آمریکا بود و چراغ سبز آمریکا برای حمله به ایران را به صدام اطلاع داد و از آنزمان تاکنون، بخشی از هفت برادرانی است که فاجعه­ها و جنگهای منطقه­ای و دشمنی با ایران را تصدی می­کنند. وی رئیس دستگاه اطلاعاتی دولت سعودی بود که به مسکو رفت و حکومت مسکو را تهدید کرده بود. این شخص در مقاله­اش نوشته است: «از این پس ما خودمان یعنی دولت سعودی و شیخهای خلیج فارس، بنا بر حمله به ایران داریم»، شما بیچارگی ایران را ببینید که حال نوبت دولت سعودی و شیخهای خلیج فارس است که به ایران حمله کنند! حال به مسئله توافق هسته­ای و بررسی وجود قسمتهای محرمانه آن بپردازیم و اگر زمانی برایمان باقی ماند دوباره به مسئله جنگ بر­می­گردیم. هر امر محرمانه­ای، وقتی واقع شد، نمی­تواند به کلی محرمانه بماند، علائمی از خودش بروز خواهد داد چون توافق محرمانه باید به عمل در آید، در نتیجه زمانی این توافق رو خواهد شد. مثلا:

1- توافق محرمانه راجع به گروگانها در ایران، که به اکتبر سوپرایز معروف شد. وقتی که عراق به ایران حمله کرد، قرار بود فورا مسئله گروگانها حل شود. وقتی این مسئله حل نشد و یک روز بعد از انتخابات زیاست جمهوری امریکا حل شد، معلوم شد که یک قرار و مدار محرمانه ای در کار است و الا، مجلس کذایی، بی­عقل نبود که توافق را در موقعش انجام ندهد که ایران به اسلحه­ها و قطعات یدکی که خریده بود، دسترسی پیدا نکند و وقتی هم که آن توافق را پس از به قدرت رسیدن ریگان به ریاست جمهوری آمریکا انجام می­دهند، اسمی ازخریدهای قبلی ایران، که پولش را هم پرداخته بود به میان نیاورد. این امر به این دلیل بود که با آن طرف توافق کرده بودند که وقتی کلک بنی­صدر را کندند و دولت کاملا در قبضه آنان قرار گرفت، دولت ریگان به آنها اسلحه بدهد. این علائم یکی پس از دیگری رو می­شد، بطوری که قبل از انتخاب شدن آقای ریگان، با استناد به علائم موجود در کارنامه نوشتم: «توافق زمانی انجام خواهد گرفت و محتوایی خواهد داشت که نتیجه آن، شکست آقای کارتر در انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب شدن ریگان خواهد بود و نوعی رابطه با ایران برقرار می­شود». بعد هم که اطلاع از معامله یافتم، در نامه­ای به آقای خمینی نوشتم: «در پاریس، توافق محرمانه­ای انجام گرفته است»، البته در آن زمان نمی­دانستم که خود او کارگردان است.

2- بعد ماجرا و افتضاح دومی به نام ایران گیت اتفاق افتاد، آن توافق هم محرمانه بود ولی پی در پی، علائم خودش را بروز می­داد. یکی از مهمترین علائم آن این بود که وقتی در خرداد 60 کودتا شد، ایران مهمات کافی برای ادامه جنگ نداشت، عراق هم شکست را پذیرفته بود و اگر جنگ تمام می­شد، پیروزی نظامی و سیاسی ایران بشمار می­آمد؛ غرامت هم که می­گرفتیم. با چه مهماتی جنگ 8 سال ادامه پیدا کرد؟ پولهای نفت هم علامت بعدی بود، به کجا می­رفت؟ بعدها در مجلس معلوم شد، 105 میلیارد دلار گم شده است. این پولِ گم شده از طریق بانکی که بعدا منحل شد، مانند دور زدن تحریمها توسط اشخاص، صرف خرید اسلحه و خورد و بردهای بزرگ می­شد، پولدارها و مافیاهای بزرگ در آن زمان پدید آمدند.

در حال حاضر هم، قرار و مدارهای محرمانه، برای عمل است، ناچار علائمش را بروز خواهد داد. آیا علائمی وجود دارد که توافقهای محرمانه­ای وجود داشته باشد؟ در کاخ سفید و کنگره آمریکا گفته شده است که آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران، توافق محرمانه انجام داده است و امریکا از محتوای این توافق محرمانه اطلاع دارد ولی حاضر نیست آنرا در جلسه علنی، عنوان کند و حاضر است که در یک جلسه محرمانه، کنگره را در جریان بگذارد. آیا این توافق محرمانه، علائمی دارد؟ بله؛ رفتن آقای امانو به ایران، بعد هم رفتنِ دو دستیار ایشان به ایران، بعد اظهار نظر خوش­بینانه آقای امانو مبنی بر حل شدن مسئله تا ماه دسامبر. اگر توافقی در کار نبود، ایشان بر چه حسابی از حل شدن مسئله تا ماه دسامبر خبر داده است؟! در توافق وین هم شفاف کردن گذشته، قید شده است، اگر توافقی نبود که نمی­شد این ماده را در آن توافق گنجاند! از کجا می­گوید که باید شفاف­سازی انجام بگیرد و آژانس هم مامور این کار شده است؟ پس یک توافقی انجام شده بود. عرض و طول این توافق چیست؟ علائم دیگری هست که می­تواند ما را از طول و عرض این توافق محرمانه آگاه سازد، آن علائم را نیز تعهداتی که رژیم تحت عنوان توافقنامه وین پذیرفته است، به ما می­گوید؛ رژیم 85 تعهد را پذیرفته که تصدی آن نیز با آژانس است، براساس این تعهدات، آژانس می­تواند 150 مامور در ایران داشته باشد، 150 مامور که برای کارهای کوچک نیست، گستره بسیار وسیعی را در بر می­گیرد.

آقای روحانی آمده و می­گوید: «ما 3 گل زدیم و 2 دوگل دریافت کرده­ایم». شما که در ابتدا می­گفتید: «برد، برد است»؟! برد برد به این معناست که شما گل بزنید و آنها هم گل بزنند؟! اگر شما 3 گل، آنها هم 2 گل زده­اند، پس شما برده­اید و آنها باخته­اند! اما واقع قضیه این است که شما اصلا دروازه نداشته­اید که آنها گل بزنند! بلکه کشور را تحویل آنها داده­اید، چه گلی زدید، چه گلی خوردید؟! دو نمونه از گلهایی که به آمریکا زده­اید:

الف- هرگاه ایران به آمریکا بگوید: «امریکا به تعهدات خود عمل نکرده»، تحریمها برخواهند گشت. هرگاه امریکا به ایران بگوید: «ایران به تعهدات خود عمل نکرده است»، باز هم تحریمها بازگشت می­کند. این یکی از آن گلهایی است! اگر انسانی، یک جو عقل داشته باشد نمی­تواند این چیزها را بپذیرد! شما اگر به امریکا اعتراض کنید چه خواهد شد؟ فرض کنید کنگره امریکا، این توافق را رد کرد، چه کاری از شما ساخته است؟! شما اگر عمل نکنید، معلوم است که او چه کار خواهد کرد، درجا بنابر Snap back، تمام آن تحریمها بازخواهند گشت. اگر امریکا به تعهدش عمل نکرد، شمایی که گل زده­اید چه خواهید کرد؟ هیچ کاری از شما ساخته نیست، الا اینکه بگویید: «ما دیگر به آن تعهدات عمل نمی­کنیم»، معنای این حرف نیز این است که آن تحریمها، درجا برمی­گردند، روز از نو، روزی از نو. اصلا سر سوزنی تعادل در این توافق­نامه نمی­بینید! یک رابطه قوای یکطرفه است، یکطرف زور می­گوید و یک طرف زور می­پذیرد. اگر در این توافق آمده بود که «اگر طرف امریکایی، به تعهدهای خود عمل نکند، فلان قدر مجازات مالی می­شود»، آنوقت می­گفتند که شما هم گلی زده­اید.

ب- در توافق­نامه می­گوید: «ایران 8 سال حق ندارد، معاملات موشکی داشته باشد، 5 سال هم حق معاملات اسلحه متعارف را ندارد». اگر در این فاصله، کشوری به ایران حمله کرد، هرگاه شما تضمینی گرفته باشید که این 6 کشور در مقابل کشور مهاجم، عمل کنند، می­توانیم بگوییم که تعادلی برقرار شده و تضمینی گرفته شده است. آیا توافق محرمانه شما، چنین بندی دارد؟! علامتش کجاست؟ علائمِ عکس این موضوع وجود دارد که به سئوال شما راجع به جنگ باز می­گردد، علائمی که از روز توافق به بعد، پی در پی خود را نشان داده­اند می­گویند که چنین تضمینی به ایران داده نشده است:

1- اولین علامت، سخنان خود آقای اوباما است که در اولین سخنرانی خود فتح الفتوحش یعنی توافق وین را توجیه می­کرد، گفت: «گزینه نظامی همچنان روی میز است»، که آقای خامنه ای نیز به ایشان پاسخ داد: «آقای اوباما لاف در غربت زده­اند».

2- آیا آقای خامنه­ای راست می­گفت یا دروغ!؟ مگر اینکه معنای غربت که ایشان فرموده غربت با قاف است یعنی در خود منطقه و در خود مرزهای ایران، حضور دارند و این تهدید را می­کنند، آن هم لاف نیست، امریکا در دور تا دور ایران پایگاه نظامی و اطلاعاتی دارد. بقول وزیر خارجه­ات که این توافق را امضاء کرد: «چند تا بمب، کلک قوای نظامی ایران را می­کند» پس لاف­زن شما آقای خامنه­ای هستید، شما لاف در قربت می­زنید یعنی در کشور خود به مردم دروغ می­گویید. گفتند که رضاخان از سفیر فرانسه پرسیده بود: «اگر به ایران حمله بشود، قشون ما چقدر توانایی مقابله و دفاع دارد؟»، سفیر فرانسه جواب داده بود: «دو ساعت!»، رضاخان هم عصبانی شده بود و قهر کرده و از اطاق رفته بود بیرون. جنگ شد، آیا آن دو ساعت مقاومت را کرد؟ این آقا به لاف­زنی عادت کرده بود، از بس دروغ به ایشان گفته بودند، باورش شده بود که یک قشون ظفرمند دارد که می­تواند بر قشون روس و انگلیس فایق آید، از اینور تا دهلی برود و از آنور تا مسکو. لاف در محل و وطن یعنی این. شما آقای خامنه­ای دارید در کشور به مردم دروغ می­گویید.

3- آقای نتانیاهو گفت: «از این به بعد ما خود، دفاع از منافع خودمان را تصدی می­کنیم» یعنی، تهدید مستقیم ایران به جنگ.

4- آقای بندر گفت: «خودمان به جنگ ایران می­رویم»، علاوه بر او خود حکومت سعودی؛ گویا وزیر خارجه­شان گفت: «پای ایران به هر کشور عربی برسد، آنرا قلم می­کنیم».

5- پس این علامتها گویای این نیستند که در یک توافق محرمانه­ای، تضمینی به ایران داده شده باشد که ما در عوض اینکه شما را تحریم تسلیحاتی می­کنیم، تضمین می­کنیم به ایران حمله نشود. حالا بر اینها فرمایشات آقای وزیر دفاع امریکا را اضافه کنید که به منطقه تشریف آورد، باز هم، ایران را تهدید به جنگ کرد.

گفتگوهای دیگری هم شده که از آن هم یک علائمی بروز کرده است، که به اصطلاح از گلهایی است که آقای روحانی می فرمایند، بلکه سومینش باشد. گفتند که آقای ظریف در گفتگوهای وین، از سلیمانی دفاع کرده و گفته است: «اگر سلیمانی نبود، هر آینه عراق و سوریه به تصرف داعش در آمده بود»، پس مسئله منطقه در گفتگوهای وین طرح بوده است، اینکه آقای خامنه­ای گفته: «فقط راجع به اتم گفتگو بکنید»، هم دروغ است. غیر اتم هم گفتگو شده وگرنه چه محلی داشت که آقای ظریف از آقای سلیمانی در آنجا دفاع کند، لابد مسئله طرح شده که وی در مقام دفاع برآمده است. لابد آنها هم قانع شده اند، چه چیزی آنها را قانع کرده است؟ چه قرار و مداری شده که آنها راضی شده­اند؟ هیچ علامتی وجود دارد؟ یک علامت خیلی واضح و روشنی وجود دارد و آن این است که در مجلس مافیاها، طرحی در حال تصویب است که بنابر آن، هر که به استخدام ایران دربیاید و وارد جنگ در کشورهای منطقه شود و در این جنگها کشته شود، تابعیت ایران را پیدا می­کند و در اعداد شهدا قرار می­گیرد و از امتیازات شهدا برخوردار می­شود. وقتی شما این طرح را به مجلس می­برید و قانون می­کنید به طور علنی و آشکار می­گویید که در جنگهای منطقه حضور داریم، لابد یک قرار و مداری برای حضور ایران در جنگهای منطقه گذاشته­اید و الا این قانون که وضع کرده­اید چه معنایی دارد؟ اما این تنها علامت نیست!

آقای طائب، دستیار آقای خامنه­ای فرمایش فرموده­اند که انقلاب اسلامی ایران سه هدف داشته، هدف اول از بین بردن رژیم شاه بوده است، هدف دوم استقرار جمهوری اسلامی بوده، هدف سوم، جاده صاف کردن برای تشریف فرمائی امام غائب. گفتند چگونه شما این جاده را صاف می­کنید؟ وی گفته است: «اگر خدا قرار بود ظهور و حضور مهدی را تصدی کند، ما چکاره بودیم؟ این را بر عهده دولت جمهوری اسلامی گذاشته است و این دولت با مدیریت جنگ این جاده را صاف می­کند»، مقارن توافق وین، اینگونه اظهار نظرها از راه اتفاق که نیست. پس معلوم می­شود یک قرار و مدار محرمانه هم هست که شما، هم، قانون برای استخدام افراد برای جنگ وضع می­کنید و هم می­فرمایید که"مدیریت جنگ" یکی از سه هدف انقلاب ایران بوده است. از وقتی که ولایت مطلقه مستقر شد، این امر جزء هدفهای انقلاب ایران شد؟ خب، حالا چگونه تصدی می کنید؟ طائب نیز همین حرف که آقای ظریف در وین گفت را در تهران گفته است: «هرگاه سپاه قدس جنگ را مدیریت نمی­کرد، داعش عراق و سوریه را بلعیده بود».

بر اینها، این تبلیغ را که خود دستگاههای تبلیغاتی رژیم می­کنند، اضافه کنید که بنابر این تبلیغ، سعودی­ها به رژیم پیشنهاد کرده­اند: «شما یمن را رها کنید و ما هم سوریه را رها می کنیم؛ سوریه مال شما، یمن مال ما». بر همه اینها، فرمایشات آقای رهبر در عید فطر را اضافه کنید. فرض کنیم که اینها بگویند: «اقای طائب چه حق داشته بنام رژیم حرف بزند»، اما آقای فصل الخطاب که حق دارد بنام رژیم حرف بزند! ایشان فصل الخطاب است، علاوه بر اینکه تعیین خطوط سیاسی، داخلی، خارجی، اقتصادی و ... برعهده ایشان است. آقای خامنه­ای صریح گفت: «در بحرین و یمن و سوریه و عراق و فلسطین و ... ما هستیم». این بدین معناست که یک توافق محرمانه­ای وجود دارد که بنابر آن، ایران در جنگهای منطقه، خصوصا در آنچه که به داعش مربوط می­شود، حضور پیدا خواهد کرد و با قوای امریکایی و متحدانش و دولتهای منطقه همکاری خواهد کرد. معنایش این است که امریکایی­ها در آنچه که به رژیم سوریه مربوط می­شود، آن مبنا را که قبلا داشتند، ندارند، یا برعکس، احتمال بعدیش این است؛ بنابر علائمی که بروز کرده که احتمال اینکه روسها حاضر بشوند توافقی برای رژیم دیگری در سوریه که کاملا در مهار دولت سعودی و اسرائیل نباشد بکنند، صفر نیست. اگر رژیم ایران بیاید و بگوید دروغ است، من هیچ توافق محرمانه­ای با آژانس و امریکا نکرده­ام، من به او می­گویم که شما، کماکان دروغ را واجب می­دانید و آنرا روش عمومی زمامداری قرار داده­اید، کسی از شما انتظار راست گفتن ندارد. در وین، ایران را تحت قیمومیت امریکا در آورده اید، بعدش می گویید: «سه تا گل زدم، دو تا گل خوردم!» یا «برد برد کردیم»، یا «این قرار داد خوب است»، حاضر هم نیستید بگویید چرا خوب است، چه محتوایی دارد که خوب است؟

علاوه بر همه اینها که عرض کردم، باز یک علائمی وجود دارد که به ما می­گوید که توافقهای محرمانه­ای وجود دارد؛ و آن اظهارات آقای جان کری در کمیسیون سنا راجع به تاسیسات اتمی ایران است و اینکه کنترل ما کامل و مستقیم خواهد بود. البته شما می­توانید بگویید: «این امر در توافق وین هم هست، چون در آنجا علاوه بر آژانس یک کمیسیون ویژه هم تعیین شده که هر کدام از افراد این کمیسیون هم حق دارند که ببینند ایران به تعهداتش عمل می کند یا نه. پس پذیرفته شده که آنها هم، نظارت داشته باشند و الا کسی که نظارت ندارد از کجا بفهمد که ایران به تعهدش عمل کرده یا نه؟»، جواب این است که در توافق وین، این صراحت را ندارد، به لحاظ اینکه، آنجا می­تواند بگوید اعضای آن کمیسیون از طریق آژانس حق دارند ببینند ایران به تعهداتش عمل کرده است یا نه. اما، وقتی می­گوید هر کدام از این پنج کشور بعلاوه اتحادیه اروپا می­توانند شکایت کنند که ایران به تعهد عمل نکرده، معنایش این است که یکایک اینها حق نظارت مستقیم را دارند، پس آقای کری در کمیسیون سنا بیخود نگفته، ترتیب آن هم می تواند موضوع یک توافق محرمانه بوده باشد.

توجه کنید که خنده­ای که گاهی در توضیحات به من دست داد با تاثر عمیق همراه بوده است، تاثر عمیق نسبت به بازی با استقلال ایران، بازی با آزادی مردم ایران، بازی با حقوق شهروندی ایران، بازی با غرور و حیثیت ملت ایران. وقتی بند 27 قطعنامه می­گوید که این توافق، جزء حقوق بین الملل نمی­شود و در مورد هیچ کشوری بکار نمی­رود، درست است که در درجه اول، این تضمین را به اسرائیل می­دهد که خیالش راحت باشد که هیچ کشوری، مثلا کشورهای عرب نمی­توانند به شورای امنیت مراجعه کنند و بگویند که عین این توافق را برای اسرائیل عمل کنید! اما همین بند، متضمنِ تحقیر کامل ملت ایران است. این بند یعنی تضمین می­کنیم که این کار را با هیچ کشوری نخواهیم کرد. با روشی که بکار بردم، هر هموطنی می­تواند از آنچه که در ایران، اروپا، آمریکا، روسیه و چین گفته می­شود و آنچه که توسط قوه مجریه، مقننه و قضایی در ایران و کشورهای دیگر انجام می­شود، ان علائم را جدی بگیرد، اینها نمی­توانند بی­مبنا باشند. بقول مصدق و به یاد شهدای سی تیر، «نگران سرنوشت کشور خویش باشید». ایرانیها! نگران غرور ملی خود و حیثیت خود باشید، نگران استقلال و آزادی خود به مثابه انسان باشید.

شاد و پیروز باشید.

برگرفته از گفتگوی رادیو عصرجدید با ابوالحسن بنی­صدر در 2 مرداد 1394


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter