وضعیت سنجی بیست و نهم: توافق در کلیات و گفتگو در جزئیات و راه حل اقتصادی در گرو توافق جامع اتمی است:

٭ ظریف می‌گوید: در کلیات توافق کرده و اینک وارد گفتگو در جزئیات شده‌ایم. یعنی چه؟

 

در 29 دی ماه 1393، ظریف، در جمع خبرنگاران گفته‌است:

   مذاکرات پیچیده شده و وارد جزییات شده ایم. در مذاکرات بین المللی هم گرفتاری همیشه در جزییات است.

وزیر امورخارجه صبح دوشنبه در روز هوای پاک و در متروی تهران در جمع خبرنگاران در مترو گفت: در حال حاضر کلیات در مذاکرات مشخص شده ؛ اصل غنی سازی، ضرورت برداشتن تحریم ها و حفظ برنامه هسته ای ایران مورد قبول همه واقع شده است. چند ماه پیش رو که در حال مذاکره هستیم در باره جزئیات گفتگو می شود. مذاکرات پیچیده شده و به جایی رسیده که وارد جزئیات شده‌ایم چرا که کلیات مشخص است.

   البته در مذاکرات بین المللی گرفتاری همیشه در جزئیات است و در حال حاضر با دوستان ده ها ساعت مذاکره می کنند . به همین دلیل نیز با جان کری مذاکرات صریح و جدی داشتیم و به جزئیات رسیدیم . در جزئیات ممکن است مثلا در مورد سانتریفیوژها یا موارد مشابه علاوه بر طول دوران مذاکره متخصصان ساعت ها و روزها با استفاده از برنامه های کامپیوتری و مدل سازی انتخاب‌های مختلف را بررسی کنند.

   این یک نشان و افتخار ملی ما هم محسوب می شود که در مورد اقداماتی که دانشمندان جوان ما می کنند بهترین دانشمندان غربی ساعت ها مطالعه انجام دهند تا جزئیاتش را مشخص کنند.

 

   وی در پاسخ به این پرسش که شما گفته اید در این 4 ماه سعی می کنیم به نتیجه ای برسیم گفت: در واقع یک هفته برای رسیدن به توافق کافی است و این در صورتی است که همه طرف ها به این واقع بینی برسند که تحریم کارایی ندارد و برنامه هسته ای ایران در ابعاد مختلف ادامه می یابد . بهترین راه برای اینکه اطمینان پیدا کنند برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است این است که این برنامه به صورت شفاف و تحت نظارت آژانس ادامه داشته باشد و این یک واقعیت است .همه به این واقعیت رسیده اند که برنامه هسته ای ایران ادامه خواهد داشت و تحریم ها باید برداشته شود و این جزئیات است که کار را طولانی کرده است.

   جمهوری اسلامی ایران با هدف رسیدن به نتیجه وارد مذاکرات شده ولی اینکار با هدف حفظ دستاوردهای علمی و منافع ملی است لذا اگر طرف مقابل آمادگی داشته باشد ما آماده‌ایم تا بهمن ماه و سالگرد پیروزی انقلاب به نتیجه برسیم.

 

● معنی سخنان ظریف چیست و توافق‌ها که بعمل آمده‌اند کدامها هستند؟

1. هرگاه در کلیات توافق به عمل آمده باشد، یعنی سخن او راست باشد که الف. غنی سازی اورانیوم و ب. ضرورت برداشتن تحریم‌ها و ج. حفظ برنامه هسته‌ای مورد قبول واقع شده باشند، پس چرا توافق در کلیات اعلان نمی‌شود؟ پاسخ می‌تواند این باشد که قرار براین‌است که تا رسیدن به توافق نهائی، توافق در کلیات اعلان نشود. باوجود این، الف. به استناد وضعیت سنجی‌های پیشین و ب. بامراجعه به اظهارات ظریف و ج. بااطلاعات تحصیل کرده، می‌توان توافق در کلیات را عبارت دانست از:

 

1.1. توافق بعمل آمده‌است که فعالیتهای اتمی ایران شفاف و این فعالیتها و تأسیسات اتمی ایران تحت نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گیرند. قول ظریف نیز همین را می‌گوید. و

1.2. توافق شده‌است ایران هیچ‌گاه اورانیوم غنی شده تا 5 درصد بیشتر از اندازه‌ای که اگر غنی سازی آن افزایش یابد، بتواند در تولید بمب اتمی بکار رود، نداشته باشد. بنابر اطلاعات، احتمال قوی می‌رود که با انتقال اورانیومی که در ایران غنی می‌شود به روسیه، برای تبدیل به سوخت، موافقت بعمل آمده‌است. و

1.3. بر سر ظرفیت قابلیت تولید سانتریفوژها توافق بعمل آمده‌است. گفتگو در جزئیات که ظریف از آن سخن می‌گوید، انطباق تعداد سانتریفوژها قدیم و جدید با این ظرفیت است. و

1.4. تحریم‌ها به تدریج برداشته می‌شوند و نه یکباره آن‌طور که رژیم ولایت فقیه می‌خواست و برآن اصرار می‌ورزید. و

1.5. مدت مهار دوجانبه ایران (کشورهای 5+1 و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) به احتمال بسیار، از 5 سال بیشتر است. گفتگو در جزئیات یعنی گفتگو در باره چگونگی مهار دو جانبه فعالیتهای اتمی ایران و ترتیب لغو تحریمها در طول زمان.

 

     اما این توافق‌ها، باوجود اهمیت، با عدم توافق برابرند. زیرا مشکل محتوای هریک از توافق‌ها، یعنی همان‌ است که ظریف جزئیات می‌خواند. بدیهی است که هرگاه رژیم ولایت فقیه خواست امریکا را بپذیرد، توافق نهائی می‌تواند ظرف یک هفته بعمل‌آید و حکومت روحانی می‌تواند با استفاده از مراسم «دهه فجر»، آن‌را بخورد مردم ایران بدهد. از آنجا که «جزئیات» محتواهای هریک از 5 توافق هستند، گرایش مخالف حکومت روحانی در رژیم، بر این‌است که توافقی بعمل نیامده و در چشم‌انداز هم مشاهده نمی‌شود:

 

٭ توافقی بعمل نیامده‌است و در چشم انداز هم مشاهده نمی‌شود:

   سایت «ایران هسته‌ای» در 29 دی‌ماه 93، یعنی هم‌زمان با اظهارات ظریف در جمع خبرنگاران، از موضع مخالف «سازش»، به استناد نظر کارشناسان، براین است که مذاکرات گرفتار بن‌بست هستند:

   «شواهد حکایت از آن دارد که در این مذاکرات هیچ پیشرفت جدی در موضوعات اساسی ایجاد نشده است.

   به یک معنا می توان گفت که مذاکرات گرفتار نوعی بن بست شده است و دو طرف تلاش می کنند با تمرکز بیش از حد و وسواس‌گونه بر جزئیات، تصمیم گیری درباره موضوعات کلان را که نیاز به تصمیم سیاسی دارد دائما به تاخیر انداخته یا دور بزنند.

   یک کارشناس در تهران به «ایران هسته ای» گفت: «مذاکرات دچار تورم ایده و فقر تصمیم شده است. دو طرف آشکارا خطوط قرمزی دارند که قابل تطبیق بر هم نیست ولی تصور می کنند گفت وگوی بیشتر و تلاش برای خلاقیت تکنیکی می تواند این مشکل را حل کند. این در حالی است که همه طرف‌ها می‌دانند بحث‌های تکنیکی هر چقدر هم غنی و با کیفیت باشد نمی‌تواند جای تصمیم سیاسی را بگیرد».

   به نظر می رسد ایران و امریکا قادر به نزدیک کردن دیدگاه خود درباره دو مسئله ظرفیت غنی سازی و جدول زمانی لغو تحریم ها نیستند.

   برخی کارشناسان می گویند وضعیت به گونه‌ای است که اگر ایران تمام درخواست های امریکا در حوزه غنی سازی را هم بپذیرد، باز امریکا حاضر به لغو موثر تحریم ها نیست».

 

   هرگاه بخواهیم زبان مبهم «کارشناس» را شفاف کنیم، قول او این می‌شود:

1. جزئیات یعنی الف. ظرفیت غنی سازی و ب. جدول زمانی لغو تحریم‌ها. بر سر این دو موضوع، توافقی بعمل نیامده‌است:

2. توافقی که مطلوب اوباما است – خود او نیز بتازگی گفته است با توافقی موافقت می‌کند که قابل موافقت باشد – را رژیم ولایت فقیه، نه می‌تواند نپذیرد و نه می‌تواند بپذیرد. بن‌بست یک طرفه است. چرا که اهرمهای فشار همه در دست امریکا هستند. چنان‌که حکومت روحانی نیز پنهان نمی‌کند که بدون حل بحران اتمی، اقتصاد ایران از رکود تورمی خارج نمی‌شود.

3. مدت مهار ایران باید طولانی باشد و در طول مدت آن، امریکا تن به لغو تحریمها نمی‌دهد. سخنان شیخ حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان را هم بخواهیم شعارزدائی کنیم تا واقعیتی را بازیابیم که می‌خواهد بگوید، هشدار به امریکا و غرب است: تعادل منطقه‌ای نیاز دارد به این‌که توافق نهائی برسر اتم، شکست کامل ایران تلقی نشود. بسود امریکا و غرب است که توافق تعادل را بطور کامل برزیان ایران در منطقه برهم نزند. قول ظریف در این باره که با امریکا و اتحادیه اروپا در باره سوریه و منطقه نیز گفتگو خواهد کرد، کوششی است برای سود جستن از نقش رژیم در منطقه، برای برانگیختن امریکا و متحدانش به انعطاف بیشتر. اما در 20 ژانویه 2015، امریکا گفت: حوادث منطقه اثری بر چند و چون گفتگوها برسر برنامه اتمی ایران ندارد.

 

٭ وضعیت اقتصادی کشور باوجود سقوط قیمت نفت، درگرو حل بحران اتمی است:

در 21 ژانویه 2015، بهای هر بشگه نفت اوپک 43 دلار و 40 سنت بود. در 29 دی ماه 93 (19 ژانویه)، کیهان گزارش   پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی را این‌سان نقل کرده‌است:

مؤثرترین سیاست برای گشایش اقتصاد، سیاست خارجی است.

     به گزارش روزنامه تعادل، گزارش جدید پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی خاطرنشان می‌کند: در مجموع اگرچه به نظر می‌رسد پیگیری سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم برای جلوگیری از رکود اقتصادی و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها بسیار مفید است، اما در عین حال برای نیل به رشد بالا و رونق پایدار اقتصادی و ایجاد اشتغال گسترده، کافی نیست. در این راستا مهم‌ترین و مؤثرترین سیاست برای گشایش اقتصادی، اقدامات مؤثر در حوزه خارجی است. پیگیری سیاست خارجی که بتواند در عین حفظ حقوق اساسی کشور در موضوعات مورد مناقشه با غرب، تنش در روابط خارجی را کاهش دهد و فضای بین‌المللی را به سمت کاهش و لغو تحریم‌های اقتصادی پیش ببرد، بستر مناسب برای خروج از محدودیت‌های فعلی اقتصاد را مهیا کرده و با تکمیل این فرآیند با سیاست‌های اقتصادی مناسب امکان بازگشت رونق به اقتصاد کشور را فراهم می‌کند.

 

   کیهان اعتراض کرده‌است: «این پژوهشکده توضیح نداده که در صورت سنجاق کردن همه چیز به سیاست خارجی و مذاکرات، پس مسئولان اقتصادی و بانک مرکزی و از جمله متولیان همین پژوهشکده چه کاره‌اند و اگر کاره‌ای نیستند چرا استعفا نمی‌دهند تا حقوق بیخودی و هنگفت از بیت‌المال نگرفته و امکانات گسترده دولتی را معطل و بلوکه نگذارند.

   سیاسیون حاکم بر برخی دستگاه‌های دولتی، در هنگام نقد دولت سابق تصریح می‌کردند 90 درصد مشکلات اقتصادی هیچ ربطی به تحریم‌ها ندارد و مربوط به سوء تدبیر مدیریتی و دولتی است.»

 

کیهان، بنابر رویه، دروغ می‌گوید. راست این‌است که

1. در درون کشور، 53 اقتصاددان به احمدی نژاد نسبت به سیاست اقتصادیش هشداردادند. بجای بکاربستن راه‌کار بایسته، یک چند از آنان را مجازات کردند. و

2. در خارج از کشور، نشریه انقلاب اسلامی و دیگران، بطور مستمر، توضیح دادند چرا سیاست اقتصادی احمدی نژاد تدابیر به قصد از میان بردن هرگونه مقاومت اقتصاد ایران دربرابر تحریم‌ها است.

3. بنی‌صدر، در پی هشدارهای مداوم، منشور اقتصاد تولید محور را انتشار داد. امروز، به تدابیری سازگار با ولایت مطلقه فقیه نام اقتصاد مقاومتی داده‌اند و می‌گویند یعنی اقتصاد تولید محور!

4. وقتی مسئول اقتصاد در حکومت احمدی نژاد، برآن شد که او را از وضعیت واقعی اقتصاد و پی‌آمدهای سیاست اقتصادی حکومت آگاه کند، او سخن او را قطع کرد و گفت: تو مو می‌بینی و من پیچش مو!    

5. در برابر هشدارها نسبت به خطر وضع تحریمهای سخت، احمدی نژاد، تحریمها را ورق پاره خواند و مدعی شد هرگاه نفت ایران تحریم شود قیمت هر بشگه نفت 200 تا 250 دلار خواهد شد و اقتصاد غرب ورخواهد شکست. و امروز، نفت ایران تحریم است و بهای هر بشگه نفت 43.4 دلار است! و

6. سرانجام، او و وزیر اقتصادش در «مجمع تشخیص مصلحت نظام» حاضر شدند و گفتند: مجری دستور رهبر بوده‌اند. وقتی هم خواسته‌اند عواقب سیاست اقتصادی که او دستور اجرایش را داده‌بود، به او حالی کنند، گفته بود: هرکس نمی‌تواند استعفاء بدهد.

     در حقیقت، دلیل وضعیت کنونی ایران، این‌است که خامنه‌ای در خدمت منافع مافیاهای نظامی – مالی است. او و سران سپاه در خدمت این مافیاها مسئول مستقیم وضعیت امروز ایران و مسئول وضع تحریمهای بازهم شدید‌تر هستند:

 

٭ تحریم‌های جدید برضد ایران موضوع رویاروئی اوباما با کنگره:

قرار بود در 22 ژانویه 2015، کمیته امور بانکی مجلس سنای امریکا، «قانون ایران عاری از سلاح هسته ای سال 2015 » را تصویب کند. اوباما از کنگره خواست در سیاست خارجی که در قلمرو اختیارات رئیس جمهوری است وارد نشود و تهدید کرد هرگاه طرح مجازات‌های جدید وضع شوند، آن را وتو خواهد کرد. کامرون، نخست وزیر انگلستان نیز در واشنگتن بود با تصویب مجازاتهای جدید مخالفت کرد.

   بنابر طرح جدید، تحریم نفت و فرآورده‌های نفتی و گاز ایران کامل خواهد شد. از دید کنگره، موافقت نهائی باید موارد زیر را در بر بگیرد:

1. سیاست آمریکا این است که دولت ایران اجازه تولید یا دستیابی به توانایی سلاح هسته ای را نداشته باشد؛

2. همه ابزارهای قدرت و نفوذ آمریکا برای بازداشتن دولت ایران از تولید سلاح هسته ای یا دستیابی به توانایی سلاح هسته ای باید روی میز بماند؛

3. یک راه حل جامع دراز مدت با ایران در صورتی برای مدتی طولانی پابرجا خواهد بود که رئیس جمهور از نزدیک با کنگره درباره اجرای راهبردی که قطعا به هر گونه تهدید هسته ای ایران پایان می دهد ، مشورت کند؛

4. دولت ایران یک حق مطلق یا مسلم برای غنی سازی و ظرفیت ها و فناوری های بازفراوری بر اساس پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ، که در اول ژوئیه 1968 در واشنگتن ، لندن و مسکو به امضا رسید و در 5 مارس 1970 به اجرا درآمد (و عموما «پیمان منع گسترش سلاح هسته ای» نیز نامیده می شود) ندارد؛

5. هدف مذاکرات بین المللی با ایران ، به رهبری آمریکا ، باید دستیابی به یک راه حل جامع دراز مدت با مشخصه هایی باشد که –

 الف. توسعه زیرساخت هسته ای غیر قانونی ایران را ، شامل ظرفیت ها و تاسیسات غنی سازی و بازفراوری ، کارخانه تولید و رآکتور آب سنگین در اراک ، و هر گونه اجزا و فناوری سلاح هسته ای ، چنان معکوس سازد که ایران نتواند به ظرفیت فرار هسته ای دست یابد و امکان پیگیری هر دو مسیر اورانیوم و پلوتونیوم برای رسیدن به سلاح هسته ای را نداشته باشد؛

ب. ایران را به پیروی از همه قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد در ارتباط با برنامه هسته ای ایران ، از جمله قطعنامه های 1696 (2006)، 1737 (2006) ، 1747 (2007) ، 1803 (2008) ، 1835 (2008) ، و 1929 (2010) ، به منظور تامین رضایت بخش نظر شورای امنیت در ارتباط با برنامه هسته ای ایران ملزم کند؛

ج. همه مسائل نگران کننده گذشته و حال آژانس بین المللی انرژی اتمی ، از جمله ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران ، را حل و فصل کند و امکان دسترسی بازرسان را به افراد ، اسناد و تاسیسات درگیر در هر گونه فعالیت هسته ای یا هسته ای تسلیحاتی در ایران ، در هر مقطعی ، فراهم سازد؛

د. اجازه بازرسی در محل با اعلان سریع قبلی ، راستی آزمایی ، و نظارت بر همه تاسیسات اعلام شده و مشکوک در ایران ، شامل نصب و استفاده از هر گونه ابزار و تجهیزات راستی آزمایی مورد درخواست آژانس بین المللی انرژی اتمی را چنان فراهم کند که هر گونه تلاش ایران برای تولید سلاح هسته ای به سرعت ردیابی شود؛

ه‍. ایران را ملزم کند که موارد ذیل را اجرا و از آنها پیروی کند

ه‍.ا. موافقت نامه ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای اجرای موافقت نامه های پادمانی در ارتباط با پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ، که در 19 ژوئن 1973 در وین امضا شد (و عموما با اصطلاح «موافقت نامه جامع پادمان ها» از آن یاد می شود)؛

ه‍.2. کد اصلاح شده 3.1 از ترتیبات فرعی موافقت نامه ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای کاربرد موافقت نامه های پادمان در ارتباط با پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ؛ و

ه‍3. تصویب و اجرای پروتکل الحاقی موافقت نامه ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی برای کاربرد موافقت نامه های پادمان در ارتباط با پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای ، امضا شده در 18 دسامبر 2003 در وین (که عموما با اصطلاح «پروتکل الحاقی» از آن یاد می شود)؛

و. ایران را ملزم کند که افزون بر پروتکل الحاقی ، تدابیری را به اجرا بگذارد که شامل راستی آزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی از برنامه های تحقیق و توسعه سانتریفوژ در ایران ، و تاسیسات تولید ، شامل مواد و اجزای خام ، و معادن اورانیوم ایران ، کارخانه ها و تاسیسات فراوری می شود؛ (6) آمریکا باید به اعمال تحریم ها علیه دولت ایران و عوامل نیابتی آن به سبب ادامه حمایت از تروریسم ادامه دهد.

سنا تصمیم گرفت رأی به تحریم‌های جدید را تا پایان مهلت (ماه ژوئیه) به تأخیر اندازد. باوجود این، نکاتی که از طرح نقل شد، محدوده عمل اوباما و حکومت او را معین می‌کند. او نمی‌تواند با توافقی موافقت کند که از این نکات بسیار دورباشد.

٭ دشمن خارجی تراشیدن و او را بر سرنوشت کشور مسلط کردن کاری است که تنها از استبداد نیازمند به وابستگی به قدرت خارجی می‌آید:

بنابر اصل موازنه عدمی، کشور مستقل، کشوری است که سیاست خارجی ای درپیش بگیرد که دشمن خارجی پیدا نکند. یعنی وارد روابط قوای قدرت‌ها نگردد. این رهنمود را قرآن، در سوره روم می‌آموزد. و

امروز، محققان، وجود دشمن خارجی قادر به وارد کردن فشار، چه رسد به اعمال سلطه خویش را یکی از مهم‌ترین عوامل از میان رفتن ملتها می‌دانند.

   بنابراین، سیاست رژیم در ایجاد بحران‌های خارجی و وارد شدن در روابط قوای بین‌المللی، از گروگان‌گیری تا جنگ 8 ساله و از آن تا بحران اتمی، تخریب مبانی حیات ملی است. رژیم این تخریب را می‌کند زیرا وجود استبداد ولایت مطلقه فقیه را مقدم بر بود و نبود ایران می‌داند.

در نتیجه این سیاست وابسته کردن ایران، نه تنها کشور گرفتار تحریمها است و نه تنها ثروت‌های ملی او را در خلیج فارس (مناطق نفت و گاز مشاع) و در دریای مازندران می‌برند و می‌خورند، نه تنها باج‌گذار کشورهای خارجی و وابسته به طرفهای بازرگانی ایران (عامل دوم از میان رفتن ملت ها) است و نه تنها کشور را بیابان می‌کند (عامل سوم از بین رفتن ملت‌ها) و نه تنها محیط زیست را غیر قابل زیست می‌کند (عامل چهارم از بین رفتن ملت ها)، بلکه راه‌حل‌ها که برای بحران‌ها که می‌یابد، ایران را بیش از پیش‌وابسته می‌کند (عامل پنجم از میان رفتن ملت‌ها). این‌همه، بخاطر تحمیل حاکمیت جبارانه اقلیتی بر ملتی که ولایت مطلقه فقیه توجیه‌گر آن‌است (عامل ششم از بین رفتن ملت‌ها)

   خنثی کردن این عوامل، نه کاری آسان است و نه می‌توان آن را به آخرین فرصت گذاشت. هرگاه ملت فعل‌پذیر بماند عامل هفتم از بین رفتن ملت‌ها نیز برعوامل بالا افزوده می‌شود و کار حیات ملی را می‌سازد.


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter