صوتی

«موانع حل پرونده اتمی ایران در داخل و خارج کشور» از دید بنی صدر

ahb 1عصرجدید:نشست 1+5 در ماه اکتبر برگزار شد، بطوری که آقای ظریف از مخفی ماندن مذاکرات خبر داد. چه موانعی در داخل و خارج کشور بر سر راه به نتیجه رسیدن پرونده اتمی ایران وجود دارد؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر:قبل از پاسخ به سوال شما، بجاست که به هموطنان خود یادآور شوم وقتی نسبت به رعایت شئون و حقوق انسان و منزلت و کرامت زن بی توجهی می کنند، نتیجه اش رفتارهایی می شود که با دو دختر آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد بعمل آمده است، رفتارهایی بسیار شناعت بار و گویا، به ترتیبی که عرض خواهم کرد. در آغاز کار آقای روحانی و حتی پیش از آن، در تحیل وضعیت عرض کردم که این حکومت در آنچه که به داخل رژیم مربوط می شود، ماموریت حذف "آقای هاشمی رفسنجانی و دستیارانش" و بقول آقای خامنه ای و دستیارانش "سران فتنه" را دارد. در باب رابطه با آمریکا و گفتگوها بر سر اتم هم در گفتگوی دیگری با شما به این نتیجه رسیدم که بنای آقای خامنه ای بر این است که این دو مساله را از هم جدا کند، در مورد اتم به توافقی برسد که دستش را از زیر سنگ تحریم نفت و تحریم بانکی و پولی رها کند ولی رابطه با آمریکا همچنان که هست، بماند

اکنون در چه موقعیتی هستیم؟ اگر هفته ای که گذشت را در نظر بگیریم، می بینیم که بعد از حمله رئیس سپاه(آقای جعفری) به آقای هاشمی رفسنجانی و ناتمام گذاشتن سخنانش در کرمانشاه نوبت به آقای علی لاریجانی رسید که می گفتند روابط خوبی با هاشمی رفسنجانی دارد و در حمله ای خیلی شدید به هاشمی رفسنجانی او را به جعل کردن قول آقای خمینی درباره "مرگ بر آمریکا" و ضعیف کردن جبهه داخلی در برابر دشمن خارجی کرد، همزمان با آن، ارگانهای تبلیغاتی آقای خامنه ای هم به رفسنجانی حمله کردند. در همین ایام، حمله به سران فتنه(بقول آقایان) تشدید شده است و پای آقای خامنه ای در مورد وزیر علوم یعنی آقای توفیقی به میان آمده است که آقای مطهری درباره ایشان گفت: "چون آقای خامنه ای موافق نبود، معرفی نشد!" آقای لاریجانی نیز گفت که آقای خامنه ای در این مورد اظهار نظر و مخالفتی نکرده بود، در حالیکه آشکار است که دروغ می گفت زیرا آقای توفیقی خود گفت: "من به مجلس معرفی خواهم شد."، چطور ناگهان شخص دیگری معرفی شد؟ 

تنها این مساله نیست، نامه خانم کروبی به آقای روحانی هم هست که به او نوشته است: "به وعده های انتخاباتی ات عمل کن" و صحبت از بیماری سخت آقای کروبی است و اینکه او را در جایی نگه داشته اند که آفتاب را نمی بیند و از جمله دچار کمبود ویتامین D شده و وضع مزاجی اش بسیار بد است. آقای میرحسین موسوی را برای معاینه طبی به کلینیک برده اند و در روز عید غدیر به دو دختر او اجازه داده اند که ناهار را با پدر و مادر صرف کنند و بعد از ناهار، زنان واواکی با آنها آن رفتار بسیار زشت را کردند که بنا ندارم بازگو نمایم. این رفتار با کسی که 8 سال نخست وزیر این رژیم بوده و با زن که پیامبر ما بر کرامت او تاکید کرده، در خور همین رژیم است ولی گویای این هم هست که کینه شتری آقای خامنه ای حد یقفی ندارد و بنابر حذف است. آقای تاجزاده را نیز به دندانپزشک بردند و نیمه کاره برگرداندند پس این رفتار در جهت حذف بطور مستمر ادامه دارد.

اما راجع به آمریکا و گفتگو با کشورهای 1+5؛ تا امروز معلوم نبود که در گفتگو با کشورهای 1+5، خط قرمزی وجود دارد تا اینکه یک نماینده مجلس گفته است: "اینکه آقای روحانی در دانشگاه گفته است که خزانه خالی است و 180 هزار میلیارد تومان قرض دولت است، برای این است که زمینه اجتماعی فراهم کند تا اگر خواست از خط قرمز مساله اتمی عبور کند، توجیه داشته باشد!" وقتی که این گفتگوها تحت نظر آقای خامنه ای انجام می گیرد، پس این خط قرمز چیست؟ خانم وندی شرمن(معاون وزارت خارجه آمریکا و سرپرست تیم آمریکایی در گفتگوهای 1+5 با ایران) در سنا در پاسخ به اینکه "چرا به آقای روحانی اعتما می کنید؟"، جواب داده است: "شما می دانید که بی اعتمادی DNA هر گفتگویی است" و این حرف توسط کیهان و دیگر ارگانهای آقای خامنه ای بدین شکل ترجمه شده است که "DNA ایرانی، دروغ و بی اعتمادی است!" و غوغا راه انداختند که "آمریکا به ایران توهین کرد و هیات نمایندگی ایران باید اصرار کند که با حضور این خانم در هیئت 1+5 حاضر به گفتگو نیست!" بعد هم در مجلس و جاهای دیگر غوغا راه انداختند که ایشان به ایرانیان توهین کرده است

در حالیکه خیلی واضح است که دو طرفی که بعد از 34 سال با هم روبرو می شوند، هر دو هم می گویند: "به هم اعتماد نداریم"، بنا را بر اعتماد نمی گذارند. اگر هم اینطور نبود(روبرو شدن بعد از 34 سال) در گفتگوهای بین دولتها، اصل بر اعتماد نیست که طرف مقابل هرچه گفت قبول کنیم! اگر اینطوری بود، اصلا دنیا، دنیای دیگری می شد! بلکه بنابر این است که آنچه داده و گرفته می شود، امر و چیز مشخصی باشد. مثلا فرض کنیم که روسیه و آمریکا بر سر از بین بردن بخشی از زرادخانه اتمی خود توافق می کنند، آیا به همین اعتماد می کنند که چون روسیه می گوید: "از بین می برم"، از بین می برد؟ نه! هیئتهایی برای بازرسی معین می کنند تا معلوم شود که دو طرف به  تعهد خود عمل کرده اند یا خیر. همین امر واضح را در ترجمه فارسی برای ایجاد مانع بر سر گفتگوهای ایران و 1+5 جعل قول می کنند، بطوری که از هم اکنون که هنوز جلسه دوم گفتگوها برگزار نشده، ارگانهای تبلیغاتی آقای خامنه ای آنرا "گفتگوهای شکست خورده" عنوان می کنند، آقای علم الهدی در مشهد بنا را بر این گذاشته که "باید منتظر ماند و بعد از شکست گفتگوها نوبت ماست!"

بعلاوه شما می بینید که در آنچه به رابطه با آمریکا مربوط می شود، در تهران تابلوهای خیلی بزرگی با عنوان "صداقت آمریکایی" نصب کردند، یعنی آمریکا قابل اعتماد نیست! اول گفته شد شهردازی تهران این کار را انجام داده است ولی بعد معلوم شد، کار سپاه است یعنی سپاه بطور رسمی در آنچه به رابطه با آمریکا مربوط می شود، مانعی است که روشن و صریح می گوید: "من نمی گذارم!" همزمان با آن مشغول جشنواره مرگ بر آمریکا و تدارک 13 آبان (روز گروگانگیری که خیانت آشکاری بود و اطلاعات و مدارک منتشر شده معلوم کرد که طرحی آمریکایی بوده، در ایران اجرا شده و آقای خمینی را وسیله هدف جمهوری خواهان امریکا و استقرار ریگانیسم در آمریکا کرد.) هستند، بعضی از امام جمعه ها نیز مامورند که بگویند: "قطع کردن مرگ بر امریکا یعنی خداحافظی با اسلام!" یعنی اصلا و ابدا نباید "مرگ بر آمریکا" را متوقف کرد بنابرین مانع عادی کردن رابطه با آمریکا، دستگاه آقای خامنه ای، سپاه پاسداران و مافیاهای نظامی –مالی ای هستند که از وضعیت موجود، رانتهای عظیم به جیب می زنند. در مقابل، آقای روحانی به سنجش افکاری دست زده است که نتایج اولیه آن حاکی از موافقت 80 تا 90 درصدی با عادی کردن رابطه با آمریکا است، 10 تا 20 درصد باقیمانده نیز مخالف سر دادن شعار "مرگ بر امریکا" هستند

موانع موجود در خارج از کشور؛ مانع اول بخشی از جمهوری خواهان و دموکراتهای کنگره آمریکا هستند که جانبدار اسرائیل هستند. آقای نتان یاهو و حکومتش مانع دوم هستند و بطور روزمره تبلیغ می کنند: "اگر تحریمها برداشته شود، ایران بمب اتم می سازد و حیات اسرائیل، منطقه و دنیا به خطر خواهد افتاد." آقای اوباما و خانم وندی شرمن از کنگره آمریکا خواسته اند مجازات جدیدی وضع نشود ولی طرحی مشابه طرحی که ژوئیه در باب تشدید مجازتها در کنگره تصویب کرد، به سنا ارائه شده است. در کنگره می گویند که مجازتها برای لغو شدن وضع نشده اند و باید تا حاصل شدن نتیجه بمانند و آن نتیجه از دید نمایندگانی به آقای اوباما نامه نوشتند، "بحال تعلیق درآمدن غنی سازی اورانیوم در ایران است". حکومت آقای نتانیاهو که اخیرا در ایتالیا با وزیرخارجه آمریکا دیدار کرد، بنابر گزارش رویترز، جان کری با نظر او موافقت نکرد، در آمریکا هم خبر می رسد که آقای اوباما هم به آقای نتانیاهو درباره گفتگوها با ایران گفته است که دست از مانع تراشی بردارد ولی اینها کار خودشان را می کنند، لابی شان هم در آمریکا مشغول است

در گفتگویی با شما اول بار طرح کردم که اتحادی بین عربستان و اسرائیل در منطقه بوجود آمده است. امروز خانمی که قبلا در اسرائیل نخست وزیر بود گفته است: "ما و عربستان در رابطه با ایران، یک زبان داریم."، تنها سخنان ایشان هم نیست، خبرهایی منتشر شده است که حکومت سعودی بخاطر اعتراض به آنچه که در سوریه می گذرد، حاضر به پذیرش نمایندگی در شورای امنیت نشده است و به آمریکا در مورد ایران و سوریه، بطور علنی اعتراض کرده است. اتفاقا تلویزیون العربیه از من برای مصاحبه دعوت کرده بود و قبل از این گفتگو، وزیرخارجه انگلیس در گفتگو با آنها این ترس را در دنیای عرب القا می کرد که ایران با ایدئولوژی ولایت فقیه و ساخت بمب اتمی قصد دارد بر منطقه مسلط بشود! و گزارشگر از من پرسید: "آیا ایران یک قدرت است و می خواهد با ایدئولوژی ولایت فقیه و ساخت بمب اتمی بر منطقه مسلط شود؟" گفتم که در دنیای اسلام کسی نمی داند، "ولایت فقیه" چیست، ایرانی ها هم نمی دانستند، چیست و اکنون اکثریت بزرگی از ایرانیان با آن مخالف اند، با این ایدئولوژی چطور می توان بر منطقه مسلط شد؟ اصلا کدام کشوری در منطقه امکان اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک دارد که بتواند قدرتی در منطقه بشود؟ و این چطور قدرت شدنی است که به عراق، سوریه، افغانستان، لبنان و فلسطین باید باج بدهد تا رژیم در خود ایران برجا بماند؟ دغدغه دستگاه ولایت فقیه، حفظ خودش است ولی آنطرف دارد این ترس را القا می کند و در واقع برای پوشش سرکوب عمومی شیعه در عربستان، بحرین، عراق و سوریه ابزار تبلیغاتی ساختند که "گویا یک ایدئولوژی بنام ولایت فقیه وجود دارد و این خطر که ایران به بمب اتمی مجهز و بر منطقه مسلط شود، حکومت اوباما هم دارد در این امر دستیار ایران می شود!" به اوباما از دو طرف حمله می شود، چون در رابطه با جنگ نکردن با ایران و سوریه جلوی اسرائیل ایستاده است

اتفاقا امروز در مقاله ای که از پل پیلار می خواندم، او پرسیده است: "آیا اوباما همان استقامتی که در مورد بودجه در برابر مجلس نمایندگان کرد، در مورد مساله ایران هم می کند؟" طبیعتا برای اینکه او بتواند چنین استقامتی بخرج بدهد، محتاج این است که طرف ایرانی مشکل ایجاد نکند به ترتیبی که او ناگزیر به گفتن "نه" بشود! در انتها، به این توجه کنیم که همین نوشته یا نوشته دیگری می گوید: "نتانیاهو در عین حالی که می کوشد گفتگوها به نتیجه نرسند، زدن آقای روحانی را هم در برنامه دارد." در واقع نتانیاهو این کار را بطور آشکار انجام می دهد، در سازمان ملل و جاهای دیگر مرتبا تکرار می کند که "فریب لبخندهای آقای روحانی را نخورید!" ولی موضعی که نتانیاهو اتخاذ کرده است دقیق و همسنگ با موضع ارگانهای تبلیغاتی دستگاه آقای خامنه ای است و کسانی که بقول علم الهدی تا آخر، پای ولایت فقیه بایستند! علم الهدی می گوید: "آقای خامنه ای گفته است: "4 میلیون رای ای که به آقای جلیلی داده شده، جوهره جامعه است" و 90 درصدشان کسانی هستند که حاضرند تا آخر بایستند!" در واقع هر جامعه ای حدود 10 درصد زورپرست دارد و این زورپرستان به زور اسلحه بر آن اکثریت بزرگ حکومت می کنند، در واقع از کارپذیری، عمل نکردن به حقوق، لاقیدی و بی تفاوتی، عمل نکردن به مسئولیت آن اکثریت بزرگ استفاده می کنند وگرنه غیرممکن بود که این اقلیت بتواند بر آن اکثرت حکومت کند! به هر حال بین "اتحاد در بیرون بین اسرائیل و عربستان سعودی" و این اقلیت در ایران هماهنگی کامل وجود دارد برای اینکه جامعه ایرانی و کشورهای منطقه در استبداد بمانند، استبدادی که خواهی، نخواهی تحت سلطه قدرتهای خارجی می ماند. روسیه هم به نوبه خود موافق نیست که مذاکره با ایران خصوصا در زمینه عادی سازی رابطه با آمریکا به نتیجه برسد، از اینرو روسیه نیز جزو موانع است.

حاصل سخن اینکه، این گفتگوها توسط حکومت تصدی می شود که در درون رژیم است بنابرین توانایی لازم را ندارد و آن موانع هم روزمره عمل می کنند برای اینکه گفتگوها به نتیجه نرسد. بخشی شان حتی نمی خواهند قضیه اتمی به نتیجه برسد، اما آقای خامنه ای و سپاه خود را در وضعی می بینند که چاره ای جز حل مساله اتم ندارند، بنابرین هنوز احتمالش هست که این مساله حل بشود، به ترتیبی که نتیجه تضعیف باصطلاح جوهره نباشد، بعکس تضعیف این طرف باشد و رابطه با آمریکا عادی نگردد. همین جوهره یعنی اقلیت کوچک در ایران از گروگانگیری، 1358 تا امروز بر ضد استقلال ایران، جمهوری شهروندان، انقلاب ایران و اسلام به مثابه استقلال و آزادی بطور همسنگ و هماهنگ عمل کردند. طبیعی است که هرگاه جامعه ایرانی و نیروهای محرکه آن به استقامت برخیزند، می توانند با خنثی کردن این اقلیت در داخل کشور، به ایران موقعیتی در منطقه و جهان ببخشد که مسائل چنانکه حقوق ملی ایران اقتضا می کند، حل بگردد، چنین باد.

شاد و پیروز باشید

گفتگو با رادیو عصرجدید در 3 آبان 1392

گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند:

http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1

 


Share this post

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to Twitter